سیاوش دانشور- در یاد یاری بلند قامت، رفیق علی باش
دهه شصت دوره ویژه ای است. دوره ای که انقلابی آزادیخواهانه توسط ضد انقلاب اسلامی بخون کشیده شد و اسرای آن انقلاب در زندانهای حکومت تازه به قدرت خزیده درگیر جنگی نابرابر بودند. خط مشی دادستانی تهران، تیم لاجوردی – رحمانی، درهم شکستن زندانیان به هر شیوه ممکن بود. زندان قزلحصار به آزمایشگاه انواع شکنجه برای تسلیم زندانیان سیاسی تبدیل شد. روندی که تلفات فراوان و دردناک داشت اما نهایتا با مقاومت فردی و جمعی زندانیان درهم شکست.
هیچ وقت به قهرمان سازی و قهرمان پروری باور نداشتم. اما تاریخ و مبارزات واقعی نیز بدون فداکاری و قهرمانی فردی و جمعی هیچوقت معنی نداشته است. در قزلحصار یک مقاومت جمعی خونین در جریان بود. فرد و جمع هر دو نقش ایفا کردند و هر دو مکان مهمی در مقاومت حماسی و درهم شکستن سیاستهای سرکوب دهه شصت داشتند.
رفیق علی باش، جزو قامت بلندهای ایندوره، ستونی محکم و بدون تردید، شخصیتی استوار و انقلابی و موثر بود. قزل حصار از زندانهائی بود که فصل جدیدی از مقاومت روی صحنه آورد. علی باش از سمبل های این مقاومت در بند یک واحد یک زندان قزل حصار بود. او شایسته آنست که به تنهائی شناسنامه مقاومت دهه شصت نام بگیرد.
یادت همیشه جاودان رفیق عزیز دوست داشتنی. تو همیشه در قلب حقیقت جاری هستی. بدرود رفیق روزهای سخت، بدرود بلند قامت قزل!