بحران محیط زیستی نتیجه مستقیم عملکرد نظام سرمایه داری و رقابت سرمایه داران برای تصاحب منابع طبیعی و سود بیشتر است.

تحول سریع تکنولوژی و صنعت و اختیار و انحصار استفاده و بکارگیری آن از طرف اقلیت صاحب سرمایه و قدرت، رشد سرسام آور و بکارگیری ماشین و آلودگی های ناشی از آن در ابعاد وسیع، تاثیرات بسیار مخربی بر زندگی انسان و طبیعت بجا گذاشته است. امروز مشاهده واقعی در دنیای دو قطبی کار و سرمایه چنین است؛ در یک طرف صاحبان سرمایه و قدرت که مشامشان تنها بوی پول و سود را در هر پدیده ای جستجو می کند و در یک طرف میلیاردها انسان کارکن که عملکرد نظام سرمایه داری، خانه و زندگی آنها را به ویرانه تبدیل کرده و نفس بقای آنها را در معرض مخاطرات جدی قرار داده است.

افزایش گازهای گلخانه‌ای، نابودی جنگلها، افزایش سطح دریاها خطراتی جدی برای ساکنین کره زمین بوجود آورده است. حاکميت سرمايه بر توليد و منابع طبيعی جهان و حرص و طمع افسارگسيخته بورژوازی در جهت سودجويی بيشتر، بيش از هر زمان خسارات ناشی از آن را متوجه محيط زندگی بشرکرده است. این اوضاع محصول دور طبیعی گرمایش و سرمایش زمین نیست، بلکه محصول تخریب نظام حاکم کنونی بر جهان است. صنایع آمریکا و چین به تنهائی و بدرجه ای دیگر کشورهای سرمایه داری در اروپا و دیگر نقاط جهان، تاثیرات فراوانی بر روی آلودگی هوا و افزایش گازهای گلخانه ای داشته است. مسئله ای که از کنفرانس کیوتو تا امروز لاینحل مانده و این سیر تخریب آگاهانه همچنان ادامه دارد. امروز جمعیت فقرزده کشورهای تحت سلطه قربانیان خاموش زباله گردی و بازیابی فلزات و مواد بیماری زای مورد نیاز کارخانه های تولیدی در اروپا و امریکا و توسعه و گسترش تکنولوژی در این جوامع هستند.

امروز ساکنین دنیا و مشخصا طبقه کارگر در سطح جهان، هم با فقر شدید و هم با نابودی محیط زیست توسط نظام کنونی روبرو هستند. بحران زیست- محیطی در چهارچوب نظام سرمایه داری میتواند کنترل و قابل حل باشد اما ایجاد یک محیط زیست ایمن و شرایطی که فعالیت اقتصادی انسانها تناقضی با تخریب مستمر محیط زیست نداشته باشد، در چهارچوب این نظام غیر ممکن است.

در این میان احزاب سبز هم اعلام میکنند مسئله اصلی آنها بحران محیط زیست است، آنها اعلام میکنند امروز در بحران زیست محیطی فقیر و غنی به یک اندازه در مخاطره هستند. میگویند جمعیت کره زمین رشد بسیار بالا و ناموزونی دارد و منابع کافی برای همه وجود ندارد. احزاب سبز بعنوان احزابی بورژوائی، راه حلی برای بحران محیط زیست ندارند. سیاست احزاب سبز که طبیعت را بر انسانهائی که در آن زندگی میکنند ترجیح میدهد و خراشی به عملکرد نظم طبقاتی و عملکرد آن نمیزند، پشت سکه دیدگاههائی است که بحث در باره محیط زیست را فرعی میداند. این دو دیدگاه از موضع کمونیسم و طبقه کارگر ارتجاعی اند چون به مسئله اساسی و بلافصل کنترل بحران کنونی تا چه رسد به حل آن و نفی تناقض انسان و طبیعت توجهی ندارند.

ايران تحت حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه يک مورد خطير از موقعيت هشداردهنده محیط زیست است. جنبش اعتراضی عليه وضعيت خطير محیط زیست در ايران در حال گسترش است و حکومت اسلامی با سرکوب و پرونده سازی و در دفاع از منافع کارفرماها با فعالین این جنبش روبرو میشود.

کنگره نهم حزب کمونیست کارگری حکميتست ضمن تاکيد براين اصل که تا حاکميت سرمايه و توليد برای سود دهی از بين نرود نميتوان روند تخريب طبيعت و ساختار اکوسيستم زمين را به طور برگشت ناپذیر متوقف نمود، درعين حال به هر تلاش واقعی و از پائین برای محدود کردن اين تخريبات و حفاظت از محيط زيست ارج مينهد. حزب کمونیست کارگری – حکمتیست برخورداری از یک محیط کار و یک محیط زیست ایمن و سالم را حق بدیهی و پایه ای شهروندان میداند و از جنبش هايی که تلاش ميکنند خود آگاهی نسبت به محيط زيست و عواقب آلودگی هوا و طبيعت را باﻻ ببرند و ايجاد يک محيط زيست سالم و رفع تناقض انسان با طبيعت را امری ضروری ميدانند، پشتيبانی میکند و در تقويت و گسترش آنها و مرتبط ساختن آنها به مبارزات جاری طبقه کارگر تلاش میورزد.

مصوب کنگره نهم با اکثریت آرا
نوامبر ٢٠١٩

***

تقابل با آلترناتیوهای راست و بورژوائی!

۱- رژیم اسلامی ایران با بحران همه جانبه و فزاینده ای در دوره کنونی روبرو است. فلج اقتصادی، بن بست سیاسی و بحران فزاینده حکومتی همراه با انزوای بین المللی و منطقه‌ای، موقعیت رژیم اسلامی ایران را به طور کم سابقه ای تضعیف کرده است.

۲- با تشدید بحران و بدنبال ناتوانی رژیم اسلامی و شکست اصلاح طلبان بعد از اعتراضات وسیع و گسترده مردم در دیماه ۹۶ و در متن بی اعتباری و نفرت مردم از جمهوری اسلامی و کلیه جناح های حکومتی، اکنون بخشهای مختلف اپوزیسیون راست، احزاب و جریانات متعلق به ناسیونالیسم پرو غربی و عظمت طلب، شامل طرفداران نظام سابق و بخشی از جمهوریخواهان و ناسیونالیستهای قومی و فدرالیست چی، جنبش ملی اسلامی و دوخردادی های سابق با طرح های محتوم به شکستی مانند رفراندم، کنگره ملی، کنفرانس مدیریت گذار، بیانیه های ۱۴ نفره، شورای مدیریت گذار و اتحاد برای دمکراسی و حقوق بشر و غیره با هدف ضدیت با مبارزات رادیکال و میلیتانت کارگران و مردم آزادیخواه، با تاکید بر گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی و برای حفظ ارکان نظام سرمایه داری و ماشین سرکوب و ارگانهای مافوق مردم، تلاش می کنند مبارزه مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی را از هرگونه عمل مستقیم انقلابی باز دارند و خود را بعنوان آلترناتیو و جانشین جمهوری اسلامی مطرح کنند.
بیانیه کنگره نهم حزب کمونیست کارگری – حکمتیست،

سرنگونی انقلابی حکومت آپارتاید جنسی، گام اول تحقق برابری زن و مرد!

آپارتاید جنسی یک ستون محکم استقرار و استمرار جمهوری اسلامی و جنبش اسلامی است؛ بعلاوه، در دهه های اخیر حجاب اسلامی به بنر این نظام و جنبش بدل شده است. جنبش آزادی زن در ایران از بدو به قدرت رسیدن رژیم اسلامی علیه این دو رکن بپا خاسته و یک آن ساکت ننشسته است. جنبش آزادی زن در ایران به الگویی برای مبارزین حق زن در منطقه بدل شده و آوازۀ آن در دنیا پژواک یافته است.

حزب کمونیست کارگری – حکمتیست بر آزادی و برابری کامل زن و مرد در تمام شئون اجتماعی پای میفشارد. مساله آزادی و برابری زنان و مبارزه برای رفع تبعیض، یک امر قائم به ذات کمونیسم کارگری است. ما راسا و قاطعانه برای بهبود حقوق زنان و نفی بنیادهای تبعیض و نابرابری تلاش میکنیم. جنبش ما در این مبارزه افق، سیاست و شعارهای خود را دارد؛ نیاز ندارد و نباید به دنبالچۀ جنبش عمومی حق زن بدل شود و یا به آن خدمات دهد. تلاش برای مقابله با نقطه سازش هایی که جنبش های ملی – اسلامی یا ناسیونالیسم پرو غرب در مقابل جنبش آزادی زن قرار می دهند و مبارزه برای جهش از دست اندازهایی که جنبش های فوق الذکر در برابر جنبش آزادی زن ایجاد می کنند، یک امر مهم و غیر قابل گذشت برای ما به مثابه جنبش کمونیسم کارگری بوده است.

عروج توده ای جنبش سرنگونی طی دو سال اخیر به روشنی تحلیل های ما را به اثبات رسانده است. جنبش ملی –اسلامی که بیش از دو دهه تلاش نموده امر رهایی زنان را به انحراف بکشاند و خواست ها و آرمان های آنرا تقلیل دهد، از دیماه ٩٦ با تمام قوا کوشیده است که جنبش آزادی زن را و آرمان آزادیخواهی و برابری طلبی آنرا به مساله لغو “حجاب اجباری” تقلیل دهد. هراس از انقلاب کارگری و عروج کمونیسم دو جنبش دست راستی و ضد انقلابی ملی اسلامی و ناسیونالیسم پرو غرب را در کنار هم و در یک جبهه متحد قرار داده است. عَلم کردن چهره های مرتجع ملی اسلامی در قامت “رهبر زنان” یکی از تاکتیک هایی است که این دو جنبش در همکاری نزدیک و تنگاتنگ با قدرتهای غربی دنبال می کنند.

از ابتدای خیزش دیماه زنان بسیاری در مقابله با حجاب اسلامی بازداشت و اسیر شده اند. بعلاوه، حضور فعال و رزمندۀ زنان در جنبش های اعتراضی و سرنگونی یک امر قابل توجه است. این حضور یکبار دیگر این حکم را که موقعیت دوفاکتوی زنان در جامعه در تضاد عمیق با موقعیت رسمی شان قرار دارد، باثبات می رساند. بار دیگر دانشگاهها به سنگر دفاع از برابری زن و مرد بدل شده اند. جنبش رادیکال و چپ دانشجویی علیه حجاب اسلامی و آپارتاید جنسی، این دوستون اصلی جنبش اسلامی و ابزار حیاتی جمهوری اسلامی برای سرکوب جامعه، قدرتمندتر از گذشته به مقابله برخاسته اند. این مبارزات هدفمند و خستگی ناپذیر به خوبی وجود گرایشات مختلف درون جنبش حق زن را آشکار می کند.

دنیا بر وجود یک جنبش عظیم آزادی زن در ایران واقف است و از اینرو دولت های غربی و رسانه های نوکر کوشیده اند که تصویر و روایتی محدود و وارونه از این جنبش ارائه دهند. اگر در ١٣٥٧ دولت های امپریالیستی به سرکردگی آمریکا برای مقابله با خطر کمونیسم جنبش اسلامی را بعنوان آلترناتیو رژیم سرکوب سلطنت علم کردند و در ایران فرود آوردند؛ اکنون با ارائه یک تصویر و روایت ناقص و دروغین از آزادی زن و جنبش ضد اسلامی و علم کردن چهره ها و جریانات شناخته شدۀ ضد مردمی و ضد آزادی می کوشند که جنبش سرنگونی طلبانه مردم را به بیراهه بکشانند.

حزب کمونیست کارگری- حکمتیست با تمام قوا می کوشد تا این تصاویر و روایت های ناقص و دروغین را افشاء و طرد کند. ما بعنوان جزء لایتجرای جنبش آزادیخواهی و ماکزیمالیست زنان اجازه نخواهیم داد که به زنان و به جامعه کم فروشی شود. ما برای آزادی و برابری کامل زنان مبارزه می کنیم و این تعهد خود را در تئوری و عمل به اثبات رسانده ایم.

جامعه اکنون برای عروج یک جنبش آزادیخواه، ماکزیمالیست و رادیکال آزادی زن کاملا آماده است. فعالین جنبش آزادی زن در کنار جنبش رادیکال کارگری، جنبش نسل جوان و مردم زحمتکش برای ایجاد یک جامعه آزاد، برابر و مرفه قرار گرفته اند و برای یک دنیای بهتر مبارزه می کنند. حزب کمونیست کارگری – حکمتیست در کنار و همراه این جنبش قرار داد و برای یک انقلاب کارگری که هر نوع نابرابری چه حقوقی و چه اقتصادی را ریشه کن خواهد کرد، مبارزه میکند و فعالین جنبش آزادی زن را به فشرده کردن صفوف خود، به استحکام اتحاد خویش و به تمرکز بر افق رهایی کارگری فرا می خواند.

در شرایط خطیر کنونی امر سازماندهی مهمترین مساله ای است که فعالین باید بر آن تمرکز کرده و برای آن تلاش کنند. بدون یک جنبش سازمانیافته و متحد امر رهایی امکان ناپذیر است. نقش فعالین رادیکال سوسیالیست در این مقطع بسیار تعیین کننده است و وظیفه ای بسیار خطیر و سنگین بر عهده دارند. باید کوشید تا اولا با سازش هایی که جنبش های راست و مرتجع در مقابلمان قرار می دهند قاطعانه مبارزه کنیم؛ ثانیا برای ارائه یک تصویر و روایت روشن از افق رهایی بکوشیم و بالاخره باید دست تک تک عناصر و محافل و کانونهای فعال این جنبش را در دست یکدیگر قرار دهیم و یک صف مستحکم و رادیکال قدرتمند برای دستیابی به آزادی و برابری کامل زنان را شکل دهیم. جنبش آزادی زن در ایران یک ستون محکم مبارزه برای یک جامعه آزاد، برابر و مرفه سوسیالیستی است و سرنگونی انقلابی حکومت آپارتاید جنسی گام اول برای تحقق برابری زن و مرد است.

زنان در خیزش عظیم و انقلابی آبانماه ٩٨ نقشی بسیار فعال ایفاء کرده اند؛ با شجاعت زائدالوصفی در مقابل نیروهای سرکوب قرار گرفته اند؛ در خیابان ها “مرگ بر خامنه ای” و “مرگ بر دیکتاتور” فریاد زده اند؛ حجاب از سر برگرفته و در میان آتش و گلوله برای سرنگونی این رژیم جنایتکار زن ستیز قد علم کرده اند. در همه جا، چه در پیشاپیش صفوف اعتراضات و چه در مدد رسانی به دیگر معترضین نقش زنان برجسته است. خیزش مردم می رود تا رژیم جنایتکار اسلامی را به زیر بکشد؛ زنان چه بعنوان شهروند و چه بعنوان زن در این سرنگونی ذینفعند؛ بدون سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی زنان قادر نخواهند بود که به آزادی و برابری دست یابند. این حکمی پذیرفته شده نزد زنان و کلیه انسان های آزادیخواه و برابری طلب است.

کنگره نهم حزب کمونیست کارگری – حکمتیست به مبارزه بیوقفه و رادیکال زنان علیه حجاب اسلامی و حکومت آپارتاید جنسی درود میفرستد و زنان و مردان آزادیخواه را به متشکل شدن و گسترش مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری، نظامی که در تداوم تبعیض و نابرابری براساس جنسیت ذینفع است، فرامیخواند!

مصوب کنگره نهم باتفاق آرا
نوامبر ٢٠١٩

چنین طرح و پروژهائی در كردستان نيز از طرف احزاب و جريانات ناسيوناليست و طرفدار فدرالیسم در جریان است. بخشی از این جریانات از طرفی برای شریک شدن و سهیم شدن در قدرت به قدرتهای جهانی و موئتلفین منطقه ای در همکاری و ائتلاف با جریانات راست و بورژوائی چشم دوخته اند و از طرفی دیگر با ايجاد “مركزهمكاری نيروهای كرد” مشغول بند وبست و مذاکره با رژيم جمهوری اسلامی هستند.

۳- با وجود اینکه جریانات و احزاب مختلف راست و بورژوائی تمام تلاش خود را برای جلب توجه و حمایت حکومتهای امپریالیستی و دولتهای مرتجع منطقه بکار گرفته اند، اما تاکنون تمام طرح ها و نقشه های اپوزیسیون راست و آلترناتیوهای بورژوایی در قالبهای “رژیم چینج ، رفراندم و انتخابات آزاد، اصلاحات، گذار مسالمت آمیز” فدرالیسم و غیره یکی بعد از دیگری شکست خورده است و به قالبی مورد اعتنا و پذیرفتنی تبدیل نشده است.

۴- در مقابل آلترناتیو راست و طرح و برنامه نیروهای اپوزیسیون بورژوائی، آلترناتیو دیگری موجود است. آلترناتیو کارگری، آلترناتیو سوسیالیستی. حزب حکمتیست همراه با جنبش طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی، نيروها و جريانات چپ و كمونيست، برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و ایجاد یک آلترناتيو سوسياليستی تلاش ميكند. ما اعلام می کنیم در مقابل افق و راه حل های بورژوائی، تقویت افق و راه حل کارگری، برافراشتن پرچم آلترناتیو سوسیالیستی طبقه کارگر با هدف سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و انهدام ماشین سرکوب دولتی بورژوائی تنها راه ممکن و مطمئن برای رهائی از شر جمهوری اسلامی است. آلترناتیو سوسیالیستی و کمونیستی کارگری متضمن وسیعترین آزادیهای سیاسی و مبنای پیشروی برای انقلاب کارگری و ایجاد جامعه ای سوسیالیستی و استقرار حاکمیت شورائی است. در آلترناتیو سوسیالیستی نه سود و نه انباشت سرمایه، بلکه آزادی، برابری، رفاه و رفع نیازمندهای همگان اساس فعالیت اقتصادی جامعه را تشکیل میدهد. جامعه ای که سهم اکثریت تولید کنندگان فقر و فلاکت و محرومیت نیست. بلکه رفاه و برابری اقتصادی یک رکن پایه ای فعالیت جامعه است.

۵- کنگره نهم حزب حکمتیست ضمن تاکید بر مبارزه مستمر و بی امان برای سرنگونی جمهوری اسلامی، طبقه کارگر، کمونیست ها و پیشروان رادیکال جنبشهای اجتماعی را به تقابل قاطع علیه آلترناتیوهای راست و بورژوایی فرامیخواند. تجربه انقلاب ۵۷ و جنبشهای اعتراض همگانی سالهای اخیر در خاورمیانه این واقعیت را تاکید میکند، در صف “همه با هم” طبقه کارگر و مردم آزادیخواه نمیتوانند راه حل آزادیخواهانه و برابری طلبانه خود را به کرسی بنشانند. اکنون دوره ترسیم بیش از پیش تمایز، با سیاستها و روشهای جریانات راست بورژوایی و تقویت صف مستقل طبقاتی و انقلابی است. ما اعلام می کنیم در متن کشمکش و جدال افقهای سیاسی و طبقاتی جامعه ایران برای تقویت آلترناتیو سوسیالیستی مبارزه می کنیم. شاخص پیشروی برای ما و جنبش اعتراضی علیه رژیم اسلامی در ایران افشای هر آلترناتیوی است که انتظارات و توقعات طبقه کارگر و مردم را به هر نقطه سازشی با جمهوری اسلامی و احزاب و جریانات راست و سخنگویان سرمایه سوق بدهد. کنگره نهم حزب کمونیست کارگری – حکمتیست در مقابل آلترناتیوهای بورژوائی، ناسیونالیستی و فدرالی، قاطعانه خواهد ایستاد و طبقه کارگر و مردم ایران را به “نه” قاطع به سلطه رژیم اسلامی و کل استثمار و استبداد و ارتجاع و تبعیض فرا می خواند.

مصوب کنگره نهم با اکثریت آرا
نوامبر ۲۰۱۹

***