به اين پاراگراف در شروع این مطلب دقت کنید!

” ايران چه مانند كشور، يا ملت بالادست، حاكميتش و همه مردمانش مثل توده ها، اپوزیسيونش همه اينها اگر بينظير نباشند، بیگمان استثنا هستند. موارد زير، در ميان همه آنها مشترک است از جمله ؛ دروغگويی، ظاهربينی، خودنشان دادن بی مايه، بی تناسب و لوژيك عقلانی. عموما جامعه ایی پر از پارادوكس و تضاد و عقده های انبارشده و سبك و چروك بودن و به شيوه ایی كاملا برعكس، از طرف همه انها بصورت گنده دماغی نشان داده ميشود.٤٢ سال است با ارتجاعی ترين عملكرد و قوانين حاكميت ميكنند، اما خود را از همه مردمان جهان پيشرفته تر ميدانند. در سرزمين آنها صيغه، سنگسار و حجاب قانونی است، اما خود را نماينده آزادی زن ميدانند. در برآورد نسبت به تمام دنيا مذهبی ترين حاكميت را دارند، اما خود را از هركسی سكولارتر ميدانند. بی عمل هستند و حرف های گنده، گنده ميزنند، اما اپوزسيون بی خاصيت و گنده دماغ را دارند. همه مردم ناراضی كه اقليتی بی خاصيت و كم تأثير و بی عمل هستند منتظرند آمريكا برايشان رئيس جمهور انتخاب كند. چپ و راست و ليبرال و فَقِيه و آخوند همه با هم. الحق بايد از انها قبول كنيد كه در فريبكاری و دروغگویی و گول زدن ديگران إستاد و در دنيا كسی به گرد پای آنها نمي رسد”
(برگردان از متن کردی به فارسی توسط من)
حدس میزنید این ادبیات از طرف چه فرد و جریانی است؟ اشتباه نکنید! این بیانات راسیستی را نتانیاهوی دست راستی به بهانه تهدیدات ضد اسرائیلی و ارتجاعی سران جمهوری اسلامی بیان نکرده. یا تصور نکنید از آرشیو دوره جنگ ایران و عراق برگرفته شده و یکی از سران حزب فاشیست بعث امثال “علی کیمیایی” به دلیل جنگ با جمهوری اسلامی، علیه مردم ایران و اپوزیسیون آن “اعم از چپ و راست و ليبرال و فَقِيه و آخوند” بکار برده است!

خیر! اینها را یک ناسیوناليست تمام عيار به نام محمد مهتدی از افرادی كه زماني در سازمانی چپ مانند كومله فعاليت ميكرد به زبان كردی نوشته است. همانطور که دیدید، مملو از نفرت و كينه، عليه مردم ايران و نيروهای اپوزیسيون است كه همزمان آنها را در كنار رژيم جمهوری اسلامی قرار داده و به نفرت پراكني پرداخته. ( مطلب در صفحه فيسبوكی ایشان موجود است)
البته در اين دوره اين تنها محمد مهتدی نيست كه از فرط پشیمانی از گذشته خود اینچنین لعن و نفرين ميفرستد و به راسیسم آشکار روی می اورد. تعدادی از روشنفكرانی كه زمانی در كومله كمونيست فعال بودند، اكنون برای جبران گذشته خود گوی سبقت را برای سجده بردن به درگاه ناسيوناليسم كرد، از همه ربوده اند. در مورد نقش و”اهمیت” قاسملو در جنبش كردستان، سخن پراكنی ميكنند. با چاپلوسی در بارگاه حزب دمکراتها سالگرد دوم بهمن، تأسيس جمهوری مهاباد را گرامی داشته و به هم تبريك ميگويند.

توجه كنيد آقای مهتدي غرق شده در منجلاب ناسيوناليسم، با جهل و تعصب نژادپرستانه همه را از حاكميت سیاه جمهوری اسلامی تا كارگر و زحمتكش و نيروهای اپوزیسيون را يك طراز دانسته و يك صف قرار ميدهد، تا اساسا به جبهه كمونيسم وآزاديخواهی حمله كند. ۴۲سال قبل سازمانی كه وی در ان فعاليت داشت جامعه ايران را طبقاتي ميدانست . جامعه ايی که در یک جبهه طبقه كارگری حضور داشت كه برای زنده ماندنش ناچار ميشد كار كند و استثمارشود و در جبهه مقابل طبقه سرمايه دار حاكم كه برای حفظ نظام استثمارگرش در قالب جمهوری اسلامی از هيچ جنايتی دريغ نميكرد. آقای مهتدی بياد دارد هنوز چند ماه از حاكميت سياه اسلامی نگذشته بود، كه به اعتراض كارگران بيكار اصفهان حمله شد و يك کارگر به قتل رسید. در همان اوایل به تركمن صحرا و كردستان حمله کردند و جنايت آفريدند. به دانشگاهها در تهران و همه شهرها هجوم بردند و صدها دانشجو را كشته و هزاران نفر از انان را دستگير و از دانشگاهها اخراج كردند.
از محمد مهتدی بايد پرسيد، آن دهها هزار انسان مبارزی كه توسط رژيم هار اسلامی اعدام شدند، همه عزیزان جانباخته در سراسر ایران، زندانیانی که دهه شصت بدون دادگاهی به جوخه های اعدام سپرده شدند، همه جانباختگانی كه در گورهای بی نام و نشان درخاوران ها زیر خروارها خاک دفن شدند، طبق نگرش ضد انسانی آقای مهتدی ” آنهایی بودند که در فريبكاری و دروغگویی و گول زدن ديگران إستاد بودند و در دنيا كسی به گرد پای آنها نميرسید” آنها چه کسانی بودند؟ شاید آنها را از كره ديگری به ايران آورده بودند تا جمهوری اسلامی انها را اعدام كند؟

از محمد مهتدی بايد پرسيد چند نفراز مبارزین آزادیخواه و كمونيست ها را بياد مياوريد، كه از ديگر نقاط ايران به كردستان آمده و در سازمانی كه تو بناحق عضوش بودی در سنگر دفاع از آزادی و كمونيسم در كردستان جان باختند و هنوز خانواده هايشان به دنبال محل به خاك سپردنشان سردان هستند؟ ظاهرا زمانی همین مهتدی با بعضی از مبارزین چپ و کمونیست غیر کرد زبان و بخشا جانباخته دوست و رفیق بود. آیا جای شرم نيست با اتکا به تعصبات عقبمانده ارتجاعی آنها را به نام انسانهای “دروغگو و مردم گول زن” معرفی میکنید. چه ننگ بزرگی است که وقتي اين مطلب را مينوشتيد همه اين حقایق را بخاطر عرق ملی فراموش کردید و به گذشته خود و مبارزات بر حق مردم محروم در ایران و مبارزان و نيروهای چپ و كمونيست دهن کجی کرده و نفرت پراكنديد.
اينكه محمد مهتدي و همفكرانش رژيم و ارتجاع را در كنار مردم و نيروهاي اپوزیسيون ميگذارد آگاهانه است. منظور مهتدی در اين مطلب، رژيم و نیروهای راست و جبهه ارتجاع نيست. هدف حمله هیستریک به چپ و كمونيسم است. مهتدی و جنبشی كه وی به ان تعلق دارد براي بند و بست با حاكميت، برای دور زدن نقش و دخالت مردم كارگر و زحمتكش، برای بقدرت رسيدن خود هميشه آماده بوده است منافع مردم را فدای سهيم شدن خود در قدرت كند.
قبله آمال و الگوی مهتدی و شركايش زد وبند از بالا با حکومت است، دفاع از سیستم حكومت اقليم كردستان، ستایش از سیاستمدارانی چون قاسملو و آرزوی نسخه فعالیتی شبیه حزب دمكرات كردستان ايران و تاریخی مشابه ۲ریبندان كه به شهادت تاریخ سراسر این پروسه مملواست از مذاکره پنهانی با دولتهای حاكم و سازش وبند وبست برای امتیازگیری و سهیم شدن در قدرت و ارزان فروشی مبارزات مردم محروم و ستمدیده.
نفرت محمد مهتدی متوجه كمونيست ها و كارگران و مردم آزاديخواه ايران است. نگاهي به مطالب و نوشته ها و اظهار نظرات وی گواه این نفرت پراكنی عليه كمونيسم و آزادیخواهی و در چهارچوب این نوع نفرت پراکنی است.
در طی چهل و دو سال گذشته عليرغم همه فشارها و سركوبگریهای رژيم برعكس نفرت پراكنی مهتدی، كارگران و زحمتكشانی كه وی آنها را دروغ و و رياكار و گنده گو مينامد، در مقابل يكی از هارترين رژيمهای تاريخ بشری ايستاده و صدها هزار نفر از آنها روانه زندانها شده و درسلول و قبر و تابوت حاج داوودها و لاجوردی ها مقاومت كرده و تسلیم نشدند و خیلی ها هم جان عزیزشان را بر سر این مقاومت دادند. آنهايي هم كه آزاد شدند، هنوز بعد از سال ها نتوانسته اند زندگی عادی را از سر بگيرند. من اطمینان دارم محمد مهتدی، كتاب و خاطرات زندانیانی را كه در سياهچال های رژيم گرفتاربودند و خيلی از آنها مورد تجاوز قرار گرفتند، خوانده واز آن اطلاع دارد، اما كتمان همه آن اسناد و حقایق و شواهد برای مقابله با جنبش چپ و ازاديخواهانه از طرف ایشان ضرورت دارد.
اين طيف و جنبش آنان در كردستان نفرت ویژه ایی از وجود كمونيسم دركردستان دارند. آنها ميدانند در كردستان عليرغم سركوب و فشارروزانه كمونيسم يك واقعيت اجتماعي و قائم به ذات است و در مقابل ناسيوناليسم و ارتجاع عليرغم هر افت و خيزی كه به آن تحميل شده، ايستاده و اجازه نداده اند ارتجاع و كهنه پرستی و نفرت پراكنی قومی، اتحاد و همسرنوشتی كارگران و زحمتكشان را به بيراهه ببرد.
اين نفرت پراكنی و كينه عميق عليه مردم محروم و زحمتکش ايران در حالی است كه حداقل طی چهار سال گذشته مردم كارگر و زحمتكش براي بدست آوردن حقوق و مطالبات خود به ميدان آمده اند. دی ماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ مردم در بيشتر از صد شهر ايران به خيابان ها آمده و شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر خامنه ای و روحانی سر دادند و با سركوبگران درگير شده و بيش از دو هزار نفر از آنها توسط نیروهای سرکوبگر كشته شده و هزاران نفر از انان را به زندان انداختند. اين اعتراضات عظیم همزمان بود با مذاكرات احزاب مركز همكاری كردستان با رژيم اسلامی در نروژ كه مورد حمايت محمد مهتدی و همفكرانش قرار گرفت. براستی بايد پرسيد مردم ايران رياكار و دروغگو هستند يا كساني كه نفرت پراكنی ملی ميكنند.
محمد مهتدی از مبارزات چند ساله كارگران هفت تپه، فولاد اهواز، هپكو، بازنشستگان و اقشار تهيدست اطلاع كامل دارد او ميداند طيفی از رهبران كارگری به میدان آمده و پرچم حاكميت شورايي را بلند کرده اند و آنها از این روند و ترند نگرانند. خرافه و عرق ملی و ناسیونالیستی بستر رشد و گسترش راسیسم و فاشیسم در همه جای دنیا و از جمله در ایران و کردستان هم هست، لازمست این روند در سیاست نه تنها تقبیح و مردود اعلام شود، بلکه باید با جدیت با آن مبارزه کرد.
صالح سرداری
۱۷ اپریل ۲۰۲۱