سران جمهوری اسلامی همیشه معتقد بوده اند که جنگ نعمتی است که میتواند آنها را از “شر” بسیاری از “بلایا” محفوظ دارد. حجاب اسلامی یکی از این شرهاست که هنوز که هنوز است یقه جمهوری اسلامی را گرفته است و رها نمیکند. شر که نه، خوره ای که تمام تارو پود رژیم را ذره ذره خورده است و کاریش هم نمیشه کرد. به زعمشان اکنون در سایه نعمت تبلیغات جنگی شاید بتوانند جلو این خوره را بگیرند!
در پنجم اردیبهشت امسال جمعیتی زیاد در مقابل ساختمان پلیس امنیتی اجتماع نمودند. اینان کسانی بودند که با دریافت پیامک تلفنی بدلیل بدحجابی و یا کشف حجاب در اتومبیل های خود به اداره ی پلیس احظار شده بودند. این تجمع هر لحظه بیشتر شد. فضای متشنجی بوجود آمده بود. ساعتی بعد پلیس بعداز مشاهده ازدحام مردم به ناچار مجبور به عقب نشینی شد و از تجمع کنندگان خواست که محل را ترک کنند. علیرغم توضیحات مسئولین کسی نفهمید چرا این مردم را پلیس که برای مبارزه با بی حجابی و یا کشف حجاب جمع کرده بود بعدا به خانه فرستاد. آیا ترس از خشم و انفجار تجمع مردم نبود که پلیس آنها رامتفرق نمود؟
برطبق اظهارات رئیس پلیس این پیامک ها در پی رصد خودروها در شهر تهران ارسال شده است. رصد خودرو ها یعنی کنترل بوسیله دوربین های مداربسته. شهرتهران بوسیله ی هزاران دوربین مداربسته کنترل میشود و اخیرا هم رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران از افزایش دوربین ها در سطح شهر خبر داد. همزمان با خبر افزایش دوربین ها مقامات رژیم از پدیده ی دیگری صحبت میکنند. بی حجابی یا کشف حجاب!
تصاویر منتشر شده از زندگی روز مره ی مردم نشان میدهد که بی حجابی و نداشتن حجاب در بسیاری از شهرها به یک نرم اجتماعی در حال تبدیل شدن است. این پدیده که از چند سال پیش درمناسبتهای مختلف مثلا در شادی و پایکوبی مردم به مناسبت های عید، پیروزی تیم فوتبال مورد علاقه و یا اعتراضات زنان که عمدا به دختران خیابان انقلاب مشهور شد، اکنون به یک پدیده عمومی تر تبدیل شده است و زنان و دختران بی حجاب در ملاءعام در رفت و آمد هستند و مردمی که با بی حجابان در اماکن عمومی روبرو میشوند، نه اعتراضی دارند و نه دچار زلزه ی سکسی میگردند، نه فکر میکنند که فاجعه سیل بهار امسال و زلزله ی سال گذشته ربطی به بی حجابی زنان دارد؟!. مسئله این است که جمهوری اسلامی شعور مردم را مثل همیشه دست کم میگیرد.
اگر در ۲۸ فروردین ۱۳۹۷ وزیر کشور رحمان فضلی از بی حجابی در خودرو ها صحبت میکند، اکنون یکسال و اندی بعد جانشین فرمانده ناجا به اجرای طرح ” ناظر” روی آورده است. طرح” ناظر” طرحی برای برخورد به بی حجاب ها میباشد.وی ضمن تاکید براینکه “این طرح در سراسر کشور اجرا میشود و فقط به خودروها مربوط نمیشود، و مردم ( بخوان امت حزب الله ) نباید بگویند به ما مربوط نیست”. در همین رابطه وی ادامه میدهد که :
“پلیس معتقد است علاوه بر اینکه اصل مشکلات و آسیب‌های اجتماعی بحثی ذاتاً اجتماعی محسوب می‌شود، اما حاصل سوغات غرب و بی توجهی‌ها در داخل کشور است که دشمن قصد دارد از این طریق به ما ضربه وارد کند”.
در همین چند جمله میتوان نظر جامعه را دید. جامعه مشکلی با “بی حجابی” ندارد. اصلا به کسی ربطی ندارد. اینکه مقامی بلند پایه از دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی اعلام میکند که مردم نباید بگویند این به ما مربوط نیست، یعنی اینکه بطور واقعی میدانند که مساله حجاب اسلامی و تحمیل آن ، مساله مردم به عام در ایران نیست، بلکه منظورشان بسیج گله ی خواهران و برادرانی حزب الهی است که حتی نه از سراعتقادات مذهبی و داعشی بلکه از سرمزدوری برای رژیم و سرکوب زنان قرار است به میدان کشانده شوند. جمهوری اسلامی سرکوب جامعه و مدنیت را با حجاب شروع کرد. باید از این مسئول محترم پرسید چه چیزی آسیب های اجتماعی را دامن می زد ؟ چند تار مو؟ یا دزدی و فساد و رشوه خواری سران حکومت ، یا سرکوب کارگرانی که حقوق های پرداخت نشده شان را خواهانند و یا بازنشستگانی که دهها سال کارکرده اند و اکنون گرسنه اند؟ شاید کودکان خیابانی و کار محصول بدحجابی زنان هستند ؟ یا کشتار صدها هزار زندانی سیاسی؟
این طنز تاریخ است. مارکس میگوید تاریخ دوبار تکرار میشود . بار اول بصورت تراژدی و بار دوم بصورت کمدی و قهرمانان این تاریخ دوبار زائیده میشوند، یکبار در قامت یک اسطوره و بار دوم به شکل دلقک. این دوجمله وصف الحال جمهوری اسلامی در رابطه با حجاب را به روشنی نشان میدهد. بار اول در انقلاب ۵۷ با حمله و اسید پاشی و پونز حجاب را بسرزنان کردند و آنهایی را که مقاومت کردند در زندان مورد تجاوز و شکنجه قرار دادند و فرزندانشان را از آنها گرفتند و زنان حامله را تیرباران کردند و زیر خاک کردند. بعد از چهل سال این ابلهان تاریخ بار دیگر با طرح “ناظر” به خیال خود با بی حجابی مبارزه میکنند. این کمدی و دلقک بازی اسلامی حتی دیگر خود رژیم را هم راضی نمیکند چه برسد به مردمی که کمر به سرنگونی این رژیم بسته اند.
تئوری ها و فتواهای علمای اسلام در مورد حجاب مدتهاست رنگ باخته است و شعارهای زن ستیزی مانند “زن بدون حجاب مانند صندلی بدون پایه است”، “حجاب زن حرمت همسر اوست”،”حجاب در حریم ولایت”و هزار و هزار خزعبلات اینچنینی در طول چهل سال رسالت زن ستیزی جمهوری اسلامی دیگر اثر ندارد.
شاید باید گفت دوباره نقطه سرخط برای جمهوری اسلامی. مبارزه با بی ححابی یعنی برگشت به نقطه صفرو دور اول به قدرت رسیدن رژیم. زمانی که فرمان امام برای شروع نظام آتارتاید جنسی و حجاب اسلامی با مخالفت عظیم زنان و جامعه ای ایران روبرو شد.
این یک واقعه تاریخی است. رژیم که با حجاب اسلامی قدم به میدان مبارزه علیه مدرنیتت گذاشت اکنون در شرایط کنونی که حاکمیت در سراشیبی سقوط قرار گرفته است وحکومت با مبارزه ی آگاهانه ی مردم و اعتلای جنبش کارگری روبروست و بحث راه انداختن شورا و کمیته های محل کار و محلات اینجا و آنجا مطرح میشود مبارزه با حجاب زن بعنوان بیرق اسلام سیاسی یکبار دیگر به عنوان یک بخش از جنبش برای رهایی و آزادی و برابری قد علم میکند.
***