درسهای وقایع شهر مر‌یوان
.
طغیان اجتماعی در یک شهر کوچک، گرچه در اعتراض به مرگ جانگداز و هنوز مشکوک ۴ نفر از فعالین محیط زیست بپا شد، اما حاوی درسهایی بود که باید از تجارب آن برای پیشروهای مبارزات آینده بهره گرفت.
درس اول غلیان و جوشش شهر مریوان، صدای درد و رنج عمق جامعه وبه این اعتبار چپ بودن آن بود. نه از پرچم سبز و الله اکبر خبری بود و نه از پرچم آبی وسفید و سبز و یا دف و مناجات. جوانان کارگر وبیکار با پرچم سرخ در دست، مطالبات خود را و دادخواست علیه رژیم سرمایه داری اسلامی را فریاد زدند. مردم زحمتکش و جوانان تسلیم ناپذیر در برابر تضییقات و بی حقوقی های سراسر زندگیشان، همراه زنان همچنان تسلیم ناپذیر، پای اصلی این مصاف خیابانی چند روزه بودند
اما این خودنمایی توده ای و خصوصیات آن نه رعد و برق در آسمان بی ابر بود، ونه حتی با جان باختن شریف باجور و یاران او قابل توضیح است. خروش انبوه مردم در مریوان ادامه تاریخ مبارزاتی این شهراست، یادآور مبارزە چند دهه گذشته علیه بیعدالتی های اجتماعی و مقابله با رژیم سرکوبگر اسلامی است ادامه اعتراض زنان سرخپوش به تحقیر زنان ، صدای اعتراض تشکل های گوناگون به خود سوزی زنان، ادامه تلاش مبارزان دفاع از محیط زیست علیه عبور تانکرهای نفت سرمایه داران از وسط شهر و مقابله با ایجاد پالایشگاه در زریباراست. در این چند روز صدای کارگر ساختمانی و نانوایی مریوان و کارگران شهرداری و معلمین دلسوزی شنیده شد که سالهاست برای مطالباتشان متشکل شده و مبارزات جسورانه شان بر کسی پوشیده نیست. سوم و چهارم شهریور ۹۷ صدای حق طلبی کارگر کولبر به خاک افتاده توسط گلوله ومین جانیان اسلامی سرمایه از گلوی رفقایشان در آمد. صدای جوانانی از طرف هم طبقه ایها و همکلاسهایشان در خیابان‌ها طنین افکند که سال‌های قبل بعلت فقر و نداری و ناامیدی در حومه شهر مریوان و جنگل‌های اطراف خود را بدار آویخته و شهر مریوان را در اندوه و ماتم فرو بردند.
خصوصیت دیگر تحرک مریوان مرتبط بودن آن با دیگر شهرهای کردستان و حتی ایران بود. جدا از شرکت جمع کثیری از کارگران و جوانان از دیگر شهرها در تظاهرات و مراسم خاکسپاری جانباختگان سوم شهریو، پیام همبستگی از طرف زندانیان سیاسی و بخصوص گرامیداشت شریف باجور در ازگله زلزله زده همگی نشان از درد ومطالبه مشترک جامعه با مردم مریوان دارد. پیوند دیگری که مریوان را به خارج از آن وصل کرد همسرنوشتی طبقاتی کارگران ساختمانی، نانوایی، معلمین و پرستاران و فعالین کارگری است که همواره در جریان بوده است.
و بالاخره درس دیگر این حرکت اجتماعی این بود که جنبش های ریشه ای ‌رادیکال و چپ را نمی توان بسادگی ملاخورو ‌مصادره کرد. احزاب ناسیونالیستی که قصد داشتند با شهید خوری و منتسب کردن جانباختگان به خود، خودی نشان دهند در همان ساعات اول منزوی شدند. تظاهرات، شعارها ورهبران خود را که طی سالیان متمادی در دل مبارزه علیه فقر و سرکوبگری پرورانده بود جلو انداخت و راه خود را رفت.
کارگران ، جوانان انقلابی شهر مریوان !
نمایش قدرت و روشن بینی شما در سمت وسو دادن به حرکت اعتراضی اخیر جای امید است وبه این مناسبت دست شما را می فشاریم. با اینحال تا برچیدن جهنمی که به اسم زندگی به ماتحمیل کرده اند، هنوز راه دراز و دشواری در پیش است. در جامعه و تحولات پیش رو بدون رقیب و مخالف نیستیم. همانطور که در شعارها و سخنرانیهایتان اشاره کردید جامعه دارای طبقات و منافع متضاد است زور آزمایی این طبقات روشن خواهند کرد جامعه به کدام سو خواهد رفت باید هوشیار بود. اتحاد وهمبستگی و هر چه توده ای تر کردن این تحرکات، یکی از رمزهای پیشروی در آینده است. باید متشکل شد و برای سازمان دادن ارگان‌های حاکمیت توده ای خود را آماده کرد. طیف عدالتخواه و چپ جامعه باید رهبر تحولات آتی باشد و ‌برای معضلات اجتماعی جواب داشته باشد. تنها از طریق ایجاد وتحکیم کردن ارگان‌های حاکمیت توده ای “همچون شوراهای کارگری و مردمی در محل کار و زیست “است که می توان هم راه پیشروی های بعدی را هموار کرد و هم دست سازشکاران و توطئە گرانی را بست کە برای گدایی گوشە ای از قدرت، مشغول ساخت وپاخت با دشمنان وتغییر از بالا ھستند.
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، برابری ، حکومت کارگری
کمیته کردستان حزب حکمتیست
۶ شھریور ٩٧