سردبیر.- خیز انقلابی آبان
در سالروز آبان خونین ٩٨ زنان و مردان انقلابی سنگ تمام گذاشتند. از روز سه شنبه ٢٤ آبان تا امروز جمعه ٢٧ آبان، شهر و روستا، مدرسه و دانشگاه، محله و خیابان، مترو و اتوبوس، محل اعتراض و اجتماع و راه بندان، صحنه ابراز وجود و شعار دادن علیه خامنه ای، میدان درگیری با نیروی سرکوب و فراری دادن مکرر آنها بوده است. در اینروزها تاکتیک های آبان از جمله محله محور بودن، راهبندان، حمله به اماکن دولتی و مقابله با نیروهای سرکوب و ضد شورش به اوج رسید. نه فقط در شهرهای بزرگ و جاهائی که سابقه اعتراض و اجتماع داشتند بلکه در شهرهای کوچک و حتی روستاها اجتماعاتی شگفت انگیز شکل گرفت. بسیاری شهرها برای اولین بار به اعتراضات پیوستند و بسیاری شهرهای تاکنون درگیر اعتراضات با قدرت بیشتری ظاهر شدند. صدها شهر و مناطق استانها و محلات و دانشگاه های کشور با اعتراض سرنگونی خواهانه و عمل میلیتانت علیه حاکمیت خروشید، از ١٥٠٠ کشته آبان و وعده پایان رژیم سخن گفت. با حمله به مراکز حکومتی از شهرداری و پایگاه های بسیج تا دفاتر امام جمعه ها و حوزه جهلیه و آتش زدن آنها، دست اندر کار تسخیر موقت شهرها و محلات شدند. با به آتش کشیدن ماشین و موتور پلیس و نیروی انتظامی و مقاومت جانانه با دست خالی، به سرکوبگران نشان دادند که کوتاه نمی آیند. صحنه هائی که گردانهای بزرگ و متمرکز نیروی انتظامی و کماندوی سپاه با تجهیزات کامل از دست مردم با خفت پا به فرار میگذارند، شاخصی برای تشخیص اوضاع دستگاه سرکوب و روحیه انقلابیونی است که هنوز دست شان خالی است. پاکسازی شهرها از نمادهای حکومتی یک وظیفه انقلابی تلقی میشود، در اینروزها بیش از هر زمان تابلوها و پرچمهای حکومت را بزیر کشیدند و در آتش سوزاندند، بیلبوردها و پوسترهای سران رژیم را پائین کشیدند و مجسمه های جنایتکاران فاشیست و ضد زن را به آتش کشیدند. این خیزش انقلابی میگوید یا باید حکومت تسلیم اراده مردم شود، جمع کند و برود و یا سراسر در آتش خشم انقلاب خواهد سوخت. دیروز معترضین در تهران تا نزدیک محل استقرار خامنه ای جلو رفته بودند. آنروز که بیت خامنه ای در آتش خشم مردم انقلابی تهران بسوزد نزدیک است.
یک جمعبندی مقدماتی از دو ماه خیزش انقلابی
با سالگرد آبان وارد سومین ماه خیزش انقلابی شدیم. اوجگیری مبارزات انقلابی در مناسبت سالروز آبان خونین، چند موضوع را بیش از پیش روشن کرد:
اول، آبان ادامه دارد. آبان یک مقطع مهم مبارزه برای سرنگونی و حافظه جمعی و تاریخ زنده ماست. اگر بتوان پایانی برای آبان متصور بود، تحقق اهداف اولیه خیزش آبان یعنی سرنگونی کل نظام فقر و فلاکت است. خیزش انقلابی کنونی خواستهای آبان و تجاربش را در دستور کار خود دارد، در عین حال جبهه بزرگ دیگری یعنی مسئله زن را باز کرده است که ارکان ایدئولوژیک و مذهبی نظام را نشانه رفته است. مسئله زن و مسئله فقر و فلاکت، دو قلمرو اساسی نبرد سیاسی و طبقاتی در ایران است که خیزش انقلابی جاری حول آن نضج گرفته و قطبی میشود. آزادی زن، امر برابری انسانها، بازپس گیری نفس زندگی، تحقق آزادیهای فردی و اجتماعی، رفع تبعیض و فقر و نابرابری گسترده، اینها مسائل و سوالات بلافصل خیزش انقلابی اند که سرنگونی رژیم اسلامی شرط لازم تحقق آنهاست.
دوم، به حکم پیشرفت مبارزه انقلابی و تضعیف روزافزون حکومت، تز “هنوز دستگاه سرکوب با تمام قدرت وارد نشده و هنوز میتوانند کشتار کنند”، هر روز بیشتر از نفس می افتد. اوضاع حکومت داغان است، انسجام دستوری حکومت بهم ریخته و جیغ و دادهای اوباش مجلس اسلامی در کنار ارسال هیئت “حسن نیت” خامنه ای به زاهدان، بر اوضاع وخیم رژیم دلالت دارد. شواهد و گزارشات میگویند که رژیم تنها متکی به نیروی انتظامی و نوپو و ماشینهای ضد شورش و تعدادی لباس شخصی نبوده، بلکه از تمام نیروهای زبده سپاه و بسیج و حتی کماندو استفاده کرده اند. نیروهای وارداتی مزدور از عراق و افغانستان و لبنان گزارش شده و در موارد زیادی نوجوانان بدون آموزش را در یونیفرم نیروی انتظامی به خیابان فرستادند که چند مورد خلع سلاح و خلع لباس شدند. اگر باندازه کافی نیروی آماده واکنش سریع داشتند در جمع کردن خشن اوضاع تردید بخود راه نمی دادند. به اینها اخبار خارج شدن مرتب خانواده های افراد حکومتی، کشته شدن سرداران و فرماندهان و مزدوران بسیجی و محلی و فشار روانی شعار “بیشرف بیشرف” را اضافه کنید. نیروهائی که هر شب در چهارگوشه ایران توسط انقلابیون دچار اضمحلال و فروپاشی می شوند.
یک مسئله مهمتر کارکرد سرکوب در دوره انقلابی است که بسیار با دوره پیشا- انقلابی فرق دارد. دوره پیشا- انقلابی توازنی برقرار است که هر بازداشت و سرکوب و اعدام تاثیر منفی دارد. در دوره انقلابی حتی فرصت گریستن و غمخواری نیست، دوره جنگ است، دوره ادامه راه است، هر خونی که میریزد میتواند به آتشی جدید در کمپ دشمن تبدیل شود. کشتار سنندج و زاهدان تستی بود برای واکنش جامعه به سرکوب خشن و وسیع. قبل آن اوین و شاهچراغ تست شده بود و جواب نداد. مردم زاهدان و خاش بعد از قتل عام مجددا بیرون آمدند. سراسر کشور شعار داد: سنندج زاهدان چشم و چراغ ایران. مردم نه فقط نترسیدند بلکه در مراسم گرامیداشت عزیزان جانباخته مثل کوه آتش فشان خروشیدند، جانباخته های بیشتری دادند اما عقب ننشستند. عزم راسخ و اراده قاطع و انقلابی جامعه برای سرنگونی، هر جنایت و اقدام سرکوبگرانه حکومت را به ضد خودش بدل کرده است. فلسفه کشتار ایجاد رعب و شوک سنگین است تا بتوان در پرتو آن وقت خرید و به اوضاع فائق آمد. این هدف تاکنون حاصل نشده و بنظر شانسی ندارد. رژیم در وضعیتی خرد کننده قرار دارد؛ اگر عقب بنشیند مردم در نقطه مورد نظر حکومت متوقف نخواهند شد، مردم عقب نشینی رژیم را نشان قدرت خود و ضعف حکومت تلقی میکنند و به تعرض ادامه خواهند داد. اگر دست به سرکوب شدیدتر با استفاده از نیروی هوائی و تانک و توپ بزند، به امکان بسیار قوی نتیجه معکوس میدهد، هیچ راه بازگشتی باقی نمیگذارد و هر وابسته حکومتی را یک سیبل انتقام مردم خواهد کرد و اوضاع را به فاز پیچیده ای خواهد برد. این بن بست ها در دوره انقلابی معمولا با حرکت و تحولی در بالای رژیم یا با عمل متمایزی از پائین شکسته میشود تا به آرایش جدید و تناسب قوای نوینی شکل بدهد.
سوم، مضاف برسرکوب مستمر و روزانه حکومت، در خیزش انقلابی جاری رژیم اسلامی در یک موقعیت جنگ دائمی با مردم قرار گرفته است که هر روز میکشد، بازداشت و شکنجه میکند، و در عین حال هر روز کشته و تلفات میدهد. فرماندهان سپاه و بسیج و اطلاعات و نیروی پلیس و انتظامی سرکوب یا پاسدار و بسیجی و مزدوران محلی، آخوندها و عناصر حکومتی در نبردهای خیابانی با انقلابیون تلفات میدهند. نمونه آخر در ٢٦ ‌‌بان در شهرهای سمیرم و سنندج و بوکان و ایذه است. در سمیرم با شلیک مزدوران حکومتی ۶ تن از معترضین جانباختند و ۱۰۰ تن زخمی شده‌اند. همزمان ۸ تن از مزدوران یگان ویژه کشته و ۳۰ نفر نیز زخمی شده‌‌‌اند. مردم در یک اقدام تلافی‌جویانه خانه امام جمعه سمیرم و اتومبیل او را به آتش کشیدند. در سنندج و بوکان و ایذه هم سناریوی مشابهی داشتیم. این موارد را با تهدید و “توطئه خارجی” و فرمول های کیهان شریعمتداری نمیتوان توضیح داد. این یک وضعیت جدید و بشدت ناپایدار برای جمهوری اسلامی است. دیکتاتورها سرکوب را برای سکوت جامعه نیاز دارند. اما وضعیت جنگ دائم و حاکم شدن قانون جنگ، نشان سرعت گرفتن روند اضمحلال و سرنگونی حکومت است. این جنبه هم بیانگر ضعف اساسی حکومت و هم نشان تحمیل تعادل قوای جدیدی توسط انقلابیون است.
چهارم، مرحله تهاجم خیزش انقلابی شروع شده است. اعتراضات هفته اخیر همه جا براین عمل تهاجمی دلالت دارد. مجموعه اوضاع و سیر پیشروی مبارزه انقلابی میگوید که بحران بقای حکومت به مرحله حاد رسیده است. تلاش برای سرنگونی حکومت در یکی از همین روزها و هفته ها میتواند با رویدادی اوج بگیرد. سوالات و تناقضات حکومت هنوز روی میزند و حادتر و لاینحل تر شدند. خیزش انقلابی نیز از ٤ آبان سالروز قتل مهسا تا ١٢ آبان و بالاخره روزهای اخیر در سومین سالروز آبان خونین، سیر تهاجمی گرفت و وارد فاز جدیدی شد. جمعیت وسیعتر و توده ای تری در محلات و مناطق و شهرها حضور یافتند. اعتصابات کارگری و اعتصاب شکوهمند کارگران ذوب آهن اصفهان، اعتراضات بازنشستگان، وارد شدن بخشهای مختلف کسبه و پاساژها و شهرها به اعتصاب، حمایت قوی بخشهای مختلف جامعه از اعتراضات سالروز آبان این جهش را نشان میدهد.
پنجم، ما وارد دوره بدون بازگشتی شدیم. این قانون تا اطلاع ثانوی از هر سو حکم میراند. خیزش انقلابی و نسل جدید قصد ندارد میدان را ترک کند و با پافشاری در صدد بسیج جامعه برای تمام کردن کار است. نسلهای مختلف تدریجا و بویژه در اینروزها ملحق شدند، دامنه اعتراض و اعتصاب گسترش یافت و نیروی جدیدی به اعتراض توده ای و خیابانی داد. اعتراضات دیگر صرفا تظاهرات و شعار نیست، در مرحله عالیتری است، بدست گرفتن کنترل محل و منطقه و شهر، سلب قدرت حتی موقت از حکومت و بیرون کردن آنها، مجازات افراد سرکوبگر و تعقیب آنان، اینها اشکال و روشهای یک جنبش انقلابی درگیر جنگ است. نه برای انقلابیون و نه برای حکومت راه بازگشت وجود ندارد. راه مصالحه ای وجود ندارد. مردم هنوز اهرمهای قوی و کشنده مثل اعتصابات کارگری و خروشهای میلیونی دارند که هنوز بمثابه بمب سنگین استفاده نشده است. حکومت اما آخرین زاپاس سرکوب از نوع حشدالشعبی و زینبیون و فاطمیون و حزب الله را دارد استفاده میکند. پنجاه هزار نفر نیروی مزدور را هم بیاورند در ایران هشتاد و چهار میلیونی و صدها شهر بزرگ و کوچک با انقلابیونی که ترس را تحقیر کرده اند، هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. روشن است استفاده از نیروهای مزدور برای سرکوب شهروندان هزینه سیاسی بالائی برای حکومت دارد. عدم آشنائی به محیط اعتراض برای مواجهه با مردم انقلابی مشکل دیگر آنهاست.
ششم، طرح شعارهای ضد سیستم و ضد ستمگر و تقابل با نیروهای دست راستی، تاکید بر نقش مردم در آینده جامعه و نظام شورائی، ترکیب خواست آزادی زن با کوتاه کردن دست مذهب از زندگی مردم و مسئله فقر و فلاکت و استبداد، جوهر و سوالات مرکزی خیزش انقلابی است. این ویژگیها از یکسو به جنبش انقلابی خصلتی چپگرایانه میدهد و از سوی دیگر این امکان را اگرچه نه با قطعیت باز میکند که سرنگونی انقلابی حکومت و تغییر نظم مبتنی بر استثمار و تبعیض و نابرابری برهم منطبق یا اجزای یک پروسه واحد باشند. بدون تردید کشمکش طبقاتی با سرنگونی رژیم اوج میگیرد و سرنوشت نظم آتی از دل این کشمکش تعیین میشود.
در سالروز آبان خونین یک خیز بزرگ انقلابی برداشتیم تا حکومت را بیشتر به کنج رینگ برانیم. کارشان را بزودی تمام میکنیم. اینرا بارها همین روزها در خیابان گوشزد کردیم. جمهوری اسلامی از نظر جامعه تمام شده است. این نبردها برای پاکسازی شهرها از وجود منحوس شان و تثبیت این تصمیم و اراده جمعی ماست. به رزم و اتحاد زنان و مردان آزاده و همسنگرانمان در هر گوشه ایران درود میفرستیم و دست مریزاد میگوئیم. در روزهای آخر آبان حکومت را به بیش از پیش به پرتگاه سقوط برانیم. یاد جانباختگان آبان خونین ٩٨ و خیزش انقلابی ١٤٠١ گرامی باد!
سردبیر.
١٨ نوامبر ٢٠٢٢