سمپاتی آشکار حزب کمونیست کارگری ایران و به ویژه لیدر آن به بیانیه های ۱۴ نفره “کنشگران” جبهه راست در سیاست ایران احتیاجی به استدلال و توضیح ندارد. حمید تقوایی “رک و صریح و جسور” این نوع خیز برداشتن برای پیوستن رسمی به جبهه راست “سکولار دمکرات ایران” را توجیه کرده است. تاسف بار اینست که این انتخاب سیاسی را به نام “کمونیسم کارگری” قالب میکنند. این طنز تلخ، هر فعال کمونیسم کارگری و از جمله من را وامیدارد، در رد این شعبده بازی سیاسی آگاهگری و افشاگری کنیم. گفتن و نوشتن در مورد برخورد حزب کمونیست کارگری ایران و حمید تقوایی در قبال بیانیه چهارده نفره کنشگران در این چهارچوب برای من ضرورت دارد.

خاک پاشیدن در چشم کارگر و مردم!
یکی از ترفندهای مهم بورژوازی وارونه جلوه دادن حقایق، پرده پوشی ریشه مسائل و به معنای زمینی‌تر خاک پاشیدن در چشم طبقه کارگر و مردم کارکن و زحمتکش در راستای بقای حاکمیت بورژوایی است. در طول تاریخ، بخش مهمی از این شغل ناشریف برعهده جناح چپ بورژوازی به نام چپ و کمونیسم بوده است. از مانیفست کمونیست به تحریر درآمده توسط مارکس و انگلس تا دنیای بهتر نوشته شده توسط منصور حکمت یک بخش مهم نقد کمونیستی و لاجرم پراتیک جنبش کمونیستی و کارگری پرده برداشتن از ماهیت و کارکرد جناحهای مختلف چپ بورژوایی و خرده بورژوایی و افشای وارونه کردن حقایق توسط آنها تحت نام “کمونیسم” بوده است. کاری که متاسفانه بیش از یکدهه است حزب کمونیست کارگری تحت رهبری حمید تقوایی به آن پیوسته و در ادامه دهها بار اتخاذ سیاستهای راست نقد شده توسط ما کمونیستهای کارگری، این بار و در برخورد به بیانیه “کنشگران” و فعالین راست ناسیونالیست پروغربی دوباره به آن دست زده است. به چند محور از این “خاک پاشیدنها” و توضیحات و توجیهات راست حمید تقوایی در برخورد به این مساله دقت کنید.

الف: بیانیه های ۱۴ نفره و جنبش سرنگونی!
حمید تقوایی بیانیه های چهارده نفره را گوشه ای از “جنبش عظیم سرنگونی” و حتی “گوشه ای از فاز جدید و روبه پیش” این جنبش میداند. هر کس مثل حمید تقوایی در مفروضات صرف “ضد رژیمی و پوپولیستی” و ما‌به‌ازای آن یعنی انتخاب سیاسی به طرف جنبش راست ناسیونالیست محصور نباشد، با اندک درک طبقاتی و آشنایی با تحلیل مارکسیستی به این تبیین سطحی و به شدت راست روانه در نمی‌غلطد. قطعا انتشار این بیانیه ها برآیند تحولات سیاسی جامعه و انعکاس وزن سنگین جنبش سرنگونی بر دست و پای نیروهای راست جامعه است. جنبش عروج یافته سرنگونی جمهوری اسلامی بعد از دی ماه ۹۶ کل معادلات جامعه را به هم زد. پلاتفرم فشرده شده در شعار “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” نه فقط جمهوری اسلامی را لرزاند، شاخه های مختلف جنبش بورژوایی و راست ایران و فعالین آن را در داخل و خارج کشور هم تکان داد. به دنبال دوره ای بهت و سرگیجه، اپوزیسیون بورژوایی در تقلایند، پلاتفرم و پروژه های ضد مردمی و ارتجاعی خود را منطبق با اوضاع جدید حدادی و پیگیری کنند. در اینجا فرصت نیست کل تکاپوی جنبش راست را مرور کرد. بیانیه های چهارده نفره و جهت اطلاع حمید تقوایی اکنون “بیانیه ۱۴ نفره قوم پرستان عرب و کرد” با اضافه کردن “فدرالیسم” تکمیل تر هم شده، بخشی از این تکاپو در ادامه ترفندهای ناکام مانده گذشته، همچون “رفراندوم” و “انتخابات آزاد” و “تغییر قانون اساسی” و غیره، نه گوشه ای از جنبش سرنگونی، درست برعکس برای مقابله کردن با جنبش سرنگونی، خندق زدن در مقابل جنبش سرنگونی، مانع ایجاد کردن در مقابل آن و برجسته کردن مسیر دست به دست شدن قدرت از بالای سر مردم و جابجایی مهره ها است. این شناخت از جابجایی قدرت از بالای سر مردم توسط جریانات بورژوایی جزو داده های ما مارکسیستهای انقلابی متکی به تجربه مقطع انقلاب ۵۷ و کمونیست کارگری هایی است که “انقلابات مخملی” با شرکت “وسیع توده ها” در اروپای شرقی و دست به دست شدن قدرت اتفاقا متکی به خیابان را در مصر و تونس تجربه کردیم. ما این درس و تجربه را به صفوف کارگر و مردم خواهان تغییر و تشنه آزادی منتقل کرده و میکنیم. حزب کمونیست کارگری تحت رهبری حمید تقوایی بیش از یکدهه است با انتخاب سیاسی جدید به آن تجارب پشت کرده و در مسیر پیوستن به نیروهای راست ناسیونالیست پروغربی، قصد دارد بیانیه های چهارده نفره مانع در مقابل جنبش سرنگونی را به عنوان “ادامه جنبش سرنگونی و فاز جدید آن” به مخاطبانش حقنه کند. این کار عبث اولین قدم خاک پاشیدن در چشم کارگر و مردم توسط حزبی است که خود را “کمونیست و ماکسیمالیست” معرفی میکند.

ب- استعفای خامنه ای:
حمید تقوایی ذوق زده، طرح استعفای خامنه ای توسط فعالین جنبش راست را دال بر “رادیکالیسم و سرنگونی خواهی” آنها میداند. برخلاف وارونه گویی حمید تقوایی، “کنشگران” مورد علاقه وی طرح “استعفای خامنه ای” را آگاهانه در مقابل “مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر جمهوری اسلامی” قرار داده اند. یعنی تلاش برای تحمیل عقبگرد به شعارهای رادیکال و قاطع جنبش سرنگونی از جمله در مقابل شخص خامنه ای. تازه اگر خواست کناره گیری خامنه ای چنین وزن مهمی نزد حزب کمونیست کارگری امروز پیدا کرده، سئوال اینست در آن سالهایی که امثال “آخوند منتظری و صانعی” به طور جدیتر “ولایت و امامت” خامنه ای را نقد و زیر سئوال بردند، آن را “جبار” زمان نامیدند و منتظری صریحا و صانعی تلویحا از “امت اسلام” خواستند، از “خامنه ای پیروی نکنند” چرا حمید تقوایی و همفکرانش به رهبری وقت حزب کمونیست کارگری تحت رهبری منصور حکمت پیشنهاد نکردند برخورد مثبتی به مواضع و اظهارات آن دو آخوند ناراضی بشود؟! و پیشنهاد نکردند، موضع آنها در راستای جنبش سرنگونی آتی تعریف شود؟! اینکار را نکردند، چون میدانستند چنین پیشنهاد دست راستی فرضی با نقد محکم و قاطع منصور حکمت و رهبری وقت حزب کمونیست کارگری روبرو میشد. به علاوه خواست “استعفای خامنه ای” حتی از طرح عقب مانده بعضی جریانات و فعالین ملی اسلامی و اپوزیسیون راست که زمانی میگفتند همه مشکلات ناشی از ساختار “ولی فقیه” است و “ولی فقیه نمیخوایم” بسیار عقب تر است. چون ساختار ولی فقیه را با خامنه ای و بی خامنه ای نمیخواستند. در صورتی که استعفای خامنه ای هنوز “ولی فقیه” به جای خود باقی و مهره دیگری از همان نظام مخوف جانشین میشود. البته تقوایی به ما فوری هشدار میدهد، آخه “دوستان کنشگر” فقط این رانگفته اند، “گذاراز جمهوری اسلامی” که شامل ولی فقیه هم میشود را هم گفته اند. اینجا است به قسمت کمیک داستان میرسیم. این را هم کمی بشکافیم.

ج- گذار از جمهوری اسلامی:
“کنشگران از گذار مسالمت آمیز” از جمهوری اسلامی صحبت میکنند. حمید تقوایی در مصاحبه اش علاقه دارد، عبارت “مسالمت آمیز” از آن را حذف و نادیده بگیرد تا قبح مساله پرده پوشی شود. در هر حال سیاست “گذار از جمهوری اسلامی” با تاکید بر عبارت “مسالمت آمیز” و یا غیر آن دقیقا در مقابل سرنگونی قاطع و کامل جمهوری اسلامی و برای مقابله با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی بکار برده شده است. میخواهند اراده کارگر و مردم و قیام زیر و رو کننده علیه کلیت و همه ابعاد و اجزای سیستم جمهوری اسلامی و به طریق اولی علیه سیستم حاکم کاپیتالیستی به میدان نیاید، تا امکان جابجایی قدرت از بالا و میان جناحهای مختلف بورژوایی بدون دردسر اجرا شود. “گذار مسالمت آمیز” علیه تظاهراتها و اقدامات رادیکال کارگر و توده مردم و چراغ سبزی به بخشهایی از سیستم حاکم و حتی بخش نظامی آن است که بلکه با کنار آمدن با تغییر مهره ها و از جمله تن دادن به “استعفای خامنه ای” سیستم را حفظ و تداوم بخشند. همان کاری که در مصر با استعفای “حسنی مبارک” و نهایتا کنترل اوضاع به دست ارتش اتفاق افتاد. در نتیجه حمید تقوایی بیهوده در تلاش است، “گذار ازجمهوری اسلامی” را روتوش کند و به جنبش سرنگونی حق طلبانه جاری وصل کند، این هم مورد دیگری از خاک پاشیدن در چشم کارگر و مردم و کارکردی مذموم و جعل واقعیات است.

د- خیابان همیشه چپ است!
مورد دیگری که حمید تقوایی در چشم کارگر و مردم خاک میپاشد و قبل از همه یک دهه است با این حکم در چشم بیشتر اعضای حزب خود خاک پاشیده است، پناه بردن به تز دست راستی پوپولیستی “خیابان همیشه چپ” است. پوچی این ادعا نه تنها نزد مارکسیستها، بلکه نزد هر ناظرسیاسی اندک ابژکتیو اظهرمن الشمس است. وجه ضد مارکسیستی این تز به کنار و احتیاجی به توضیح نیست، اما برای هر فعال سیاسی و چپ و نه حتی کمونیست، که حضور میلیونی توده مردم را در تاسوعا و عاشورای سال ۵۷ به طرفداری از ارتجاع خمینی و جمهوری اسلامی را دید، سپس حضور میلیونها انسان در مارشهای خیابانی بیشتر کشورهای بلوک شرق فروپاشیده و به تنگ آمده از حاکمیتهای فاسد و زیر بیرق و هژمونی بورژوازی بازار آزادی و تاچریست را دید، برای کسانی که تجربه میلیونها انسان در میدان تحریر مصر و نهایتا کنار رفتن حسنی مبارک و دست به دست شدن قدرت بین مهره های ارتجاع برای مدت کمی “مورسی اخوانی” و سپس “السیسی نظامی” را دید، این ادعای تقوایی جوک است. تاسف بار اینست این جوکهای بی پایه مورد قبول حزبی است که خود را “کمونیست کارگری” معرفی میکند. در بیشتر تحرکات توده ای چند دهه اخیر متاسفانه هژمونی نیروهای راست حاکم بوده و برخلاف اظهار نظر سطحی و بی پایه حمید تقوایی، خیابان “چپ” نبوده است. به چپ چرخاندن خیابان و اعتراضات و تظاهراتهای توده ای و حتی کارگری، فعالیت موثر و نقشه مند کمونیستها را میطلبد. این مساله ای نیست که حمید تقوایی از آن بی اطلاع باشد، اما منفعتها و مصلحتهای او و حزبش برای همراهی با اپوزیسیون بورژوایی ایجاب میکند، این بدیهیات را لاک بزنند.

مشاور بی ارج و مزد:
حمید تقوایی از صدور این بیانیه های چهارده نفره چنان به شوق آمده، که برای “رفع کم و کسریهای” این بیانیه ها “مشاوره بی ارج و مزد” خود را ارائه کرده است. به زعم تقوایی اشاره به “تمامیت ارضی” پاشنه آشیل این بیانیه است و صمیمانه به “دوستان کنشگر” توصیه میکند، آن را بردارند. بلادرنگ به وکالت از کنشگران هم تصریح میکند، “خیلی از اینها بند تمامیت ارضی زیاد برایشان اصل نبوده و در معنایش هم دقت نکرده و به خاطر آن امضای خود را پای این بیانیه نگذاشتند”؟! به این ترتیب مشاور بی ارج و مزد میخواهد کار را برای دوستان “کنشگر” آسان کند، تا با حذف آن فعلا مانع حمایت حزب متبوعش و “همه با هم” از این بیانیه نشوند. واقعیت اینست مشاوره های سبک و سطحی حمید تقوایی نزد “کنشگران” جدی گرفته نمیشود. چون آنها و گردانندگان اصلی این سیکل پوچ بیانیه های چهارده نفره با تشخیص و شم طبقاتی و جنبشی خود، این بیانیه ها و تک تک بندها و عبارات را دقیقا انتخاب کرده اند. آنها میدانند خطر کجا است و چگونه از حالا در مقابلش سد ایجاد کنند. آنها میدانند چکار میکنند و تلاش دارند همه “سکولار دمکراتها” از جمله از جنس حزب کمونیست کارگری ایران با ماسک چپ را حول بیانیه خود بسیج کنند. در نتیجه حمید قوایی خودش هم میداند، مشورتهایش بی ارزش میماند.

حمید تقوایی در مسیر راهی که حزب توده به پایان برد!
خیلی ها به درست سیاستهای راست حمید تقوایی را مشابه سیاستهای حزب توده در همسویی با این یا آن جناح بورژوازی و نهایتا در همراهی و حمایت از ارتجاع اسلامی به رهبری خمینی “ضد امپریالیست” میدانند. متاسفانه در این مقایسه حقایق تلخی وجود دارد. با این تفاوت حزب توده بر مبنای افقهای سیاسی وسیعتر و در اشل سیاسی بزرگتر همسویی و حمایت از این یا آن ترند بورژوایی و در مورد به شدت ارتجاعیش در حمایت از خمینی و جمهوری اسلامی را توجیه و تبیین میکرد. حزب توده جریان ناسیونال رفرمیسم پروشوروی بود، که مبنای خط مشی اش اولا ضدیت با امپریالیسم آمریکا و متحدانش در سطح جهان و منطقه و ثانیا حمایت بی چون و چرا از منفعت دولت شوروی به عنوان “اردوگاه سوسیالیستی جهانی” بود. بر این اساس حزب توده و همه احزاب چپ پروشوروی در مقاطع مختلف حامی این یا آن جریان و دولت ارتجاعی بورژوایی بودند. هر درجه از نفوذ خود را در میان کارگر و مردم و صف آزادیخواه به نیروی ذخیره جدال جناحهای بورژوایی تبدیل کرده و منافع کارگر و مردم محروم را قربانی کردند. اما برای حمید تقوایی و اکنون رهبری حزبش افق سیاسی بسیار محدودتر و سطحی تر مبنای تقلای تاکنون ناکام مانده برای همسویی و حمایت از جریان راست ناسیونالیست پروغربی ایران است. آن هم “ضد رژیمی گری صرف”، ضدرژیمی گری منقطع شده از افق ضد کاپیتالیستی و سوسیالیستی، حمید تقوایی را به چنین راست رویهای بی مقدار و چنین سرگردانی سیاسی گرفتار کرده است. یادمان باشد هر جریان کمونیست سرنگونی طلب از جمله جنبش کمونیسم کارگری و حزب ما جنبش و حزبی عمیقا ضد رژیم جمهوری اسلامی است. ضدیت ما با هر رژیم بورژوایی و در این مورد جمهوری اسلامی حلقه در هم تنیده با افق ضدیت ما با حاکمیت کاپیتالیستی و حلقه ای از مبارزه ما برای ساقط کردن کلیت بورژوازی و همه جناحهای آن و تحقق انقلاب کارگری و سوسیالیستی است. این جزو اولین آموزشهای مارکسیسم انقلابی و اتحاد مبارزان کمونیست و شخص منصور حکمت در گرماگرم مبارزه همه جانبه علیه پوپولیسم در جنبش چپ ایران برای ما فعالین و نیروهای مارکسیسم انقلابی بود. مساله اینست این نوع ضد رژیمی گری ما هیچ سنخیتی با ضد رژیمی گری “هم استراتژی و هم تاکتیک” حمید تقوایی و حزبش ندارد. این خط مشی راست و پوپولیستی از دوره لیدری حمید تقوایی در حزب کمونیست کارگری گام به گام و به ویژه تحت تاثیر جدالهای اجتماعی و صف بندیهای طبقاتی و سیاسی در حزب کمونیست کارگری جا باز کرد و بر این حزب حاکم شده است. براساس چنین خط مشی راست روانه، حمایت از شعبده بازی مالیخولیایی به نام “هخا”، حمایت از تحرکات ناسیونالیستی آذری، الاحوازی، بختیاری، هضم شدن در جنبش سبز و برای انطباق با آن جنبش، جایگزین کردن “انقلاب انسانی و حکومت انسانی” به جای “انقلاب کارگری و حکومت کارگری” و اکنون چراغ سبز نشان دادنهای مکرر به اپوزیسیون ناسیونالیست پروغربی روزی تحت نام “دیپلماسی کمونیستی” و امروز سمپاتی نشان دادن به “بیانیه های ۱۴ نفره” به اصطلاح تئوریزه و توجیه میشود.

این سیاستها ربطی به کمونیسم کارگری ندارد!
سیاستهای حاکم بر حزب کمونیست کارگری و کارکرد کنونی این جریان هیچ سنخیتی با افق و سیاست و پراتیک شناخته شده کمونیسم کارگری و فعالیتهای یک دهه اول این حزب ندارد. این اتفاق برای هر فعال دلسوز کمونیسم کارگری اصلا خوشایند نیست. با این وصف واقعه ای است که هر فعال کمونیسم کارگری را در درون و بیرون آن حزب به تقلای بیشتر برای پیشبرد سیاستهای کمونیسم کارگری از جمله در تمایز با آنچه اکنون حزب کمونیست کارگری ایران آن را معرفی و نمایندگی میکند، فراخوان میدهد. شواهد نشان میدهد، این روند به ویژه در داخل کشور و در میان فعالین کمونیسم کارگری و مدافع کمونیسم منصور حکمت در جنبش کارگری و در دیگر جنبشهای اعتراضی گسترش جدی پیدا کرده است. این روند را باید تقویت و گسترش داد.

***