اسماعیل ویسی- شورا، ضامن حاکمیت مردم در کردستان است!

جامعه ی ایران بدون شک آبستن تحولات سیاسی- اجتماعی و اقتصادی است. کاملا ملتهب و در حال غلیان است. اما، شرایط سیاسی- اجتماعی و مبارزاتی پیچده و غامضی برای مادیت بخشیدن به تغییرات مثبت و بنیادین، در پیش رو است. این موقعیت، وظیفه ی بسیار خطیری را پیش پای- جنبش چپ، قطب کمونیستی و چپ- در سراسر ایران و کردستان، قرار داده است. جنبشی توده ای- اجتماعی علیه فقر، فلاکت و گرانی روز افزون ابتدائی ترین مایحتاج زیستی و معیشتی و سلامتی و برای دستیابی بدان، علنا جاری و مبرمیت اساسی پیدا کرده است. وضعیت تحمیل شده بر جامعه به یمن موجویت حکومت اسلامی سرمایه داران میباشد. تداوم خیزش و اعتراض  توده ای- اجتماعی آبانماه ۹۸ و متعاقب آن بویژه اعتراضات و اعتصابات وسیع – کارگران در بخشهای متفاوت صنعت نفت، پتروشیمی و گا، مشکل بی آبی و معیشتی و زیستی مردم خوزستان که اقصی نقاط  ایران و از جمله کردستان را، با شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای در تابستان ٩٩ فرا گرفته بود، عیلرغم بظاهر فروکش کردن آن همچنان چون آتش زیر خاکستراست. که هر آن، ممکن است میلیتانت تر و رادیکالتر، چون آتشفشان فوران و ابراز وجود علنی – اجتماعی کند. زیرا سیستم و زیربنای اقتصادی حکومت، ویران و از کار افتاده و در حال فروپاشی است. ادامه  چنین موقعیتی ممکن نیست و هیچ راه گریزی جز سرنگون کردنش در پیش پای جامعه، نمانده و قرار ندارد. رژیم اسلامی به نوعی خود نیز واقف است که هیچگونه راه بازگشتی به جز سرنگون شدنش، وجود ندارد.

بدون شک، این روند و پروسه ی ملموس، سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران است که در دستور جامعه قرار گرفته است. سردمداران حکومت اسلامی و کل دارودسته اصلاح طلبان و مدافعین رنگارنگ بقاء آن و آنهائی که برای جلوگیری از سرنگونی انقلابی، دم از ” خشونت گریزی- گذار مسالمت آمیز ” میزنند، کلا جنبش های راست و چپ و جنبش بورژوا ناسیونالیستی کُرد، دخیل در این پروسه پیام عملی اش را، گرفته اند. ازاین منظر است، جنبشهای موجود تلاش میکنند با دخالت و ارائه آلترناتیو سیاسی- اجتماعی و طبقاتی، مهر خود را برآن بکوبند و در جهتی که منافع طبقاتی شان را تامین کنند، هدایت و رهبری کنند، تامین خلاء رهبری در فردای سرنگونی حکومت اسلامی آنها را به تکاپو انداخته است. بر این اساس به نوعی عملا جدال بر سر قدرت سیاسی و سرنگونی جمهوری اسلامی و آلترناتیو جایگزین در صحنه سياست ايران و از جمله در کردستان در حال حاضر معناى زمينى- اجتماعی گسترده و ملموس تری به خود گرفته است. با آگاهی بر این روند، لازم است- قطب کمونیستی و چپ در کردستان- تصویری دقیق و روشن، با برنامه، سازمانیافته و هدفمند، داشته باشد. ” سرنگونی انقلابی مد نظر خود را، تعریف و استراتیژی آن را مدون و روشن کند. چون بدون برنامه ریزی، هدفمند که ستون فقرات اساسی آن طبقه کارگر سازمانیافته و آگاه و متشکل در پیوند ناگسستنی با جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبی در بعد اجتماعی  و سراسری، بدون رهبری سیاسی قطب کمونیستی و چپ، ممکن نیست، به داده اجتماعی مبدل کند”. تا بتوان از حقنه کردن سرنگونی مورد نظر جنبش راست و ناسیونالیسم کُرد، جلوگیری کرد!

کردستان جامعه ای طبقاتی است!

به طور بسیارموجز در رابطه با رویدادهای اخیر، منطقه خاورمیانه، بقدرت خزانیدن طالبان در افغانستان، در پرتو در آراء قرار گرفتن  صف بندی های جدید جهانی و مئطقه ای و موقعیت بد جهانی حکومت اسلامی و توپباران و تعرض به – احزاب مسلح اپوزیسیون کرد در کردستان عراق بعنوان ضربه پیشگیرانه در جهت تقابل با جنبش اعتراض اجتماعی توده ای – کارگری جاری در ایران،  تاکید میکنم که، جنبش ناسیونالیستی کُرد، جنبش سیاسی بورژوازی کُرد در تمامی کشورهای منطقه است در بطن چنین شرایط و اوضاع و احوال سیاسی- اجتماعی، همچنان جنبشی زنده اجتماعی است و قابلیت به بازی گرفتن سیاسی- اجتماعی را در تقابل با چنبش آزادیخواهانه و برابری طلبی را دارد واز این منظر باید آن را بررسی و نتیجه گیری  عملی سیاسی طبقاتی- اجتماعی کرد. زیرا همچنان که اشاره کرده ام با تمامی مؤلفه های جهانی – منطقه ای و داخلی در جامعه ی ایران، تقابل و کشمکش جدی اجتماعی- طبقاتی در سراسر ایران و کردستان، درقدم اول با کلیت و موجودیت حکومت اسلامی و جنبش راست هم اکنون در جریان است. تمامی مصائب اجتماعی که به اکثریت مردم زحمتکش در ایران تحمیل شده است، در کردستان نیز منعکس است زیرا:

ایران جامعه ایست سرمایه داری، از رشد و گسترش وسیعی در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و طبقاتی تر شدن جامعه برخوردار است. این وضعیت در کردستان هم انعکاس مستقیم را داشته و به طبقات اصلی ” سرمایه دار و کارگر” به عنوان طبقات اصلی اجتماعی در شکل هر چه عریانتر استثمار کننده و استثمار شونده، شکل داده است. بورژوازی کُرد تلاش میکند در لفافه ی حل مسئله ” ستم ملی – کُرد ” به منظور سهم خواهی از قدرت سیاسی و شراکت در استثمار طبقه کارگر از سوی حاکمیت سیاسی بورژوازی در ابعاد سراسری، در کردستان به رسمیت شناخته شود و اداره ی جامعه کردستان به آنان سپرده شود.

چون، جامعه کردستان بخش تفکیک ناپذیر و ارگانیکی از اقتصاد سیاسی در ابعاد سراسری در ایران میباشد. به تبع آن هر فعل و انفعالی از لحاظ اقتصادی، سیاسی- اجتماعی و طبقاتی و مبارزاتی  انعکاس خاص خود را در کردستان داشته و خواهد داشت. در نتیجه مصافهای پیش روی جنبش کمونیستی و چپ در راستای جهتگیریهای سیاسی- اجتماعی و مبارزاتی سراسری میتواند معنا و مفهومی عملی پیدا کند و نمیتواند جدا از “جدال اصلی عرصه های نبرد طبقاتی ” در ابعاد سراسری و تضاد طبقات اصلی اجتماعی “طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار” باشد.

تاکید میکنم که، جنبش ناسیونالیستی در کردستان ایران – جنبش سیاسی بورژوازی کُرد است، این جنبش با بخش علنی احزاب سیاسی مستقر در کردستان عراق، “مرکز همکاری احزاب کُرد، پژاک، و با خیز برداشتن اخیر کومه له- سازمان کردستان حزب کمونیست ایران برای ملحق شدن به این جنبش “، فراکسیون نمایندگان کُرد زبان در مجلس شورای اسلامی، جبهه متحد کُرد، انستیتوی کُرد، انجمن کُردهای مقیم مرکز و غیره در کنار سنت و فرهنگ و عادات ناسیونالیستی موجود در جامعه “اجزاء سیاسی متشکل جنبش ناسیونالیستی کُرد” میباشند. جنبشی که با ریشه های اجتماعی و فعال در جهت دستیابی به منافع طبقاتی خود تلاش میکنند نه تنها در قدرت سیاسی به بازی گرفته شوند، بلکه به عنوان بخشی از این سیستم و سهیم در استثمار طبقه کارگر در کنار بورژوازی در ایران از سوی جناح در قدرت “حاکمیت سیاسی” و همچنین جناح ها و دیگر گرایشات اپوزیسیون بورژوائی و راست به رسمیت شناخته شوند. تلاش عملی و مواضع سیاسی جریانات و احزاب سیاسی جنبش ناسیونالیستی کُرد در داخل و خارج ایران و همگامی با آلترناتیو جنبش راست در این برهه از زمانه، تاییدی بر این واقعیت است.

در تقابل با جنبش بورژوا ناسیونالیسم کُرد ” جنبش کمونیستی، و چپ، برابری طلبی و آزادیخواهانه زنان و جوانان ومدرنیسم اجتماعی در جامعه کردستان، با حضور علنی احزاب سیاسی مربوطه و فعالیت عملی- اجتماعی، جنبشی زنده، فعال و با پایه اجتماعی، محسوس و ملموس و مادی”می باشد که در معادلات قدرت سیاسی در آن جامعه در حال حاضر غیر قابل حذف است. اما، نباید غافل بود، زیرا این وضعیت اجتناب ناپذیر نیست و لازم است پایه های اجتماعی آن را با توهم زدائی سیاسی- اجتماعی سنت کُردایه تی، هر چه بیشتر آگاهتر، محکمتر، سازمانیافته تر و وسیعتر کرد تا بتوان در تقابل با جنبش بورژوا ناسیونالیستی کُرد که نهایتا بر سر اداره و حاکمیت سیاسی جامعه کردستان، از زاویه ی منافع طبقاتی قرار خواهد گرفت،  نه تنها غیر قابل حذف باشد، بلکه نتوانند ” آزادی را از جامعه سلب کنند، سنت و فرهنگ ارتجاعی تبعیض آمیز و ضد آزادی زنان و علیه حق و حقوق کودکان، و فقر و فلاکت اقتصادی و سرکوبگری را تحت لوای کُردایه تی، به جامعه” تحمیل کنند. همچنان که در کردستان عراق، از سال۹۱ میلادی تاکنون تحت عنوان کُردایه تی و بازی با کارت کُرد، در دفاع از منافع سرمایه داران، چنین وضعیتی را تحمیل کرده اند شرایطی که موجب بروز اعتراضات اخیر بر علیه وضع موجود و برای دستیابی به ابتدائی ترین مایحتاج زندگی شان بود، احزاب ناسیونالیست حاکم اعتراضات اخیر را، بدون اما و اگر به خون کشیدند. اوضاع کردستان عراق و حاکمیت ناسیونالیسم کُرد، عکس برگردانی از نسخه حاکمیت جنبش بورژوا ناسیونالیستی کُرد، در کردستان ایران است!. با به رسمیت شناختن این مؤلفه ها میتوان و باید مصافهای اصلی و پیش روی قطب کمونیستی و چپ در بعد اجتماعی و عملی را، در نظر گرفت، مشکلات و موانع پیشروی را شناخت، برای علاج واقعه قبل از وقوع برنامه ریزی کرد. بر عرصه های اصلی نبرد طبقاتی مابین کار و سرمایه در کردستان تمرکز و در جهت تامین منافع اکثریت مردم، به پیش رفت.

وظایف قطب کمونیستی و چپ در جامعه کردستان

اشاره کردم که پروسه ی سرنگونی رژیم اسلامی در دستور جامعه قرار گرفته است. این واقعیت را حکومت اسلامی میداند و دارد خود را آماده تقابل جدی می کند. تقابل و کشمکش جدی اجتماعی- طبقاتی هم اکنون در جریان است. جنبشهای راست و چپ تلاش میکنند مهر سیاسی- طبقاتی و اجتماعی خود را بر این روند بکوبند و جنبش جاری را در مسیر مورد نظر و برای متحقق نمودن آلترناتیو سیاسی- طبقاتی و اجتماعی خود رهنمون، و رهبری و هدایت کنند. هرچند هنوز ” توده وسیعی از مردم به طور خاموش دارند عمل می کنند ولی بدون شک خواهان سرنگون شدن این رژیم و خلاص شدن از این وضعیت فلاکتبار تحمیل شده، هستند. بر این اساس “جنبش کمونیستی و چپ” وظیفه ای بسیار خطیر دارد. لازم است آگاهانه و با برنامه ریزی دقیق عمل کند. قطعا در ادامه آن اکثریت خاموش هم پا به میدان خواهند گذاشت. باید سازماندهی این اکثریت خاموش را در محلات زیستشان در اولویت گذاشت. زیرا محلات و محل زیست، همچون محل کار جایگاه تمرکز و گرد آمدن جمعیت کثیری از کارگران، زحمتکشان و خانواده هایشان هستند که از طریق مجامع عمومی تصمیماتشان را میگیرند. چون ساکنین محلات کارگری و فقیر نشین درد و رنج زندگی شان یکی است. همدیگررا می شناسند به همدیگر اعتماد میکنند. و … ممکن ترین راه و محل برای سازماندهی اعتراض توده ای- اجتماعی و زمینه سازی برای ایجاد شوراهای مردمی و کنترل محلات است. چون اعتراضات توده ای- اجتماعی از محلات سرچشمه میگیرد و تلاش با برنامه از هم اکنون مبرمیت پایه ای دارد. چنین تلاشی مبنا و در راستای زمینه سازی کنترل محلات و ” ایجاد و سازماندهی شوراهای مسلح مردمی و تضمین کننده حاکمیت شورائی مردم ” است. مکانیزم اعمال اراده ی مستقیم  بر سرنوشت خویش میباشد، باید از هم اکنون برنامه ریزی کرد و دست به کار شد. بنکه های محلات درقبل و بعد از انقلاب ۵۷ در شهرهای سنندج و … تجاربی غنی تاریخی- اجتماعی، در این رابطه میباشد. نباید فراموش کرد ارتجاع قومی- مذهبی نیز بر سازماندهی و کنترل محلات متمرکز است.

به شرایط خطیر پیش رو و پیچیدگیهای آن و همچنین مصافهای جدی پیش رو که در جامعه ایران وجود دارد، و برای تمامی فعالین کمونیستی کارگری و چپ ملموس است، اشاره شد. در کردستان محافل رهبران عملی کارگری و آزادیخواه وجود دارد و تا کنون نقش سیاسی- اجتماعی خود را به هر شیوه ممکن، در مقاطع متفاوت ایفاء کرده اند. اما شرایط پیچیده و مصافهای جدی که پیش رو میباشند، برای تقابل نیازمند آمادگی قبلی است. جدا از به هم بافته شدن، محافل رهبران عملی کارگری و اجتماعی چون شبکه ای سراسری باید برای سازماندهی اکثریت ساکنین محلات و بر اساس آن، شرایط لازم را برای فراهم کردن زمینه سازماندهی و تشکیل شوراهای کارگری و مردمی برای کنترل محل های کار و زیست را ، فراهم کنند، تا بتوان با آمادگی کامل در بزنگاه سیاسی- اجتماعی تعیین کننده تحت هدایت قطب کمونیستی و چپ، به موقع و بدون فوت وقت اعمال اراده مستقیم مردم را از طریق مکانیزم شوراها برای حاکمیت مردم برای اداره جامعه، مادیت بخشید و اجازه نداد دستاوردهای مردم زحمتکش به یغما برود. نباید اجازه داد ارتجاع به شیوه ای دیگر این بار در قبای قومی- و بویژه در کردستان درقامت کُردایتی خود را تحمیل کند. تحولات جامعه باید تحت هژمونی سیاسی – اجتماعی و هدایت گری قطب کمونیستی و چپ به پیش برود. بدون شک، سرنگونی حکومت اسلامی یک امر مهم و اولویت مبارزاتی است. در این راستا نباید از هیچگونه تلاش سازمانیافته و هدفمند، دریغ نمود. نفرت بی حد و مرز از رژیم اسلامی وجود دارد، اما این نفرت نباید صرفا به سرنگونی حکومت اسلامی ترجمه شود. گام اساسی بعدی و سیستم حکومتی جایگزین را نباید فراموش کرد. ازهم اکنون باید با برنامه، هدفمند، سازمانیافته و با دورنمای روشن حرکت کرد. جامعه را از خطرات آگاه و برای انتخاب واقعی که منافعشان تامین شود، آماده و سازماندهی کرد.

در خاتمه برای تقابل جدی و اساسی برای سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی و تقابل با  آلترناتیو جنبش بورژوا ناسیونالیسم کُرد، برای تحمیل حاکمیت مسلحانه خود و تامین منافع طبقاتی، سیاسی- اجتماعی شان و زد و بند از بالا با جنبش راست و بورژوائی در بعد سراسری و بازی با سرنوشت مردم در کردستان بعد از حکومت اسلامی، سازماندهی سراسری در ابعاد وسیع درجامعه کردستان ضرورتی مبرم است. وظیفه رهبران عملی کارگری، کمونیست، و جنبشهای توده ای اجتماعی رنان و جوانان، این است که برای مرتبط شدن و ایجاد شبکه سازماندهی وسیع این محافل حول ” پلاتفرمی مشخص بابرنامه حاکمیت شورائی مردم در کردستان” تحت هژمونی سیاسی – اجتماعی و هدایت گری قطب کمونیستی و چپ، برای مادیت بخشیدن به حاکمیت مستقیم مردم بر اساس شوراهای مسلح مردمی، که تضمین کننده تداوم حاکمیت مردم و منافع کل جامعه است، اقدام کنند. زیرا مصافها و پیچیدگی سیاسی مبارزاتی جدی در تقابل با ارتجاع حاکم و قومی- مذهبی در پیش است. تا بتوان از تحمیل حاکمیت بورژوازی کُرد با زور تفنگ سپاه کردستان در دستورشان جلوگیری کرد. از امروز آگاهانه و با برنامه، باید وارد عمل شد. فردا دیر است، تا بتوانیم از تحمیل حاکمیت هر گونه ارتجاع اسثتمارگر قومی- مذهبی و مدافع هر گونه نابرابری جلوگیری کرده و آن را به عقب رانده و پیروزی را تضمین نمود!

زنده باد شوراهای مسلح، تضمین کننده حاکمیت مردم!

اسماعیل ویسی-    ٩مهر 1400 – ١  اکتبر  ٢٠٢١ – esmail.waisi@gmai.com

***