اكتبر: در طی ماههای اخير اعتراضات كارگری در اشكال مختلف( تحصن، اعتراض، گردهمايي و اعتصاب) در مراكز مختلف کارگری در جريان بوده با خواستهای اقتصادی و معیشتی. اما كمتر شاهد نتيجه ايي مطلوب بوده ایم. بنظر شما اين وضعيت چه دليلی دارد؟
اسماعیل ویسی: با سپاس از وقتیکه در اختیارم نهاده اید. باید تاکید کنم متاسفانه اعتراضات کارگری در اشکال متفاوتی که شما اشاره کرده اید با خواستهای معیشتی و پرداخت دستمزدهای معوقه به نتیجه نرسیده اند. اما چرا؟ بعلت پراکندگی، عدم اتحاد طبقاتی، همبستگی طبقاتی – اجتماعی سازمانیافته و متشکل در تشکل سراسری توده ای کارگران بر اساس شبکه بهم بافته شده محافل کارگری که مکانیزم پایه ای تشکل طبقه کارگر است. این تشکل باید بتواند در مواقع ضروری و بویژه در این برهه از زمان که مبارزات کارگری در سراسر ایران در جریان است با حمایتهای خود به پشتیبانی از این اعتراضات به میدان بیایند. دراین اواخردر هپکو، فولاد اهواز، رانندگان کامیون، نیشکر هفت تپه و … ما شاهد اعتراضات وسیع کارگری بوده ایم که شایسته بیشترین حمایتهاست اما جز چند واحد کارگری ما شاهد حمایت سراسری بخشهای مهم و تعیین کننده کارگری نیستیم. عدم حمایت در بعد سراسری و یا همان بیان عملی اتحاد طبقاتی کارگر از طرف بخشهای اصلی صنعتی و تولیدی وبویژه فاقد بودن تشکل سراسری توده ای کارگران، جدا از فریب و وعده و وعید کارفرمایان و فشار سرکوبگران اسلامی، کارگران تنها میمانند و در بسیاری از مواقع خواست های اساسی و برحق و انسانی شان براورده نمیشود!
اگر چنین تشکل توده ای سراسری موجود بود و با ابراز وجود و اتحاد طبقاتی کارگری حمایت و پشتیبانی اش را با اعلام اعتصاب و یا اشکال دیگر، از مبارزات و اعتراضات در بخشهای متفاوت مراکز کاری را به نمایش می گذاشت، قطعآ کارفرمایان و رژیم اسلامی را وادار به برآورده کردن مطالبات کارگران میکرد. میتوانست نهادهای انتظامی و سرکوبگر را در تحت فشار قرار دادن کارگران، دستگیری و بازداشت فعالین و رهبران اعتراضی وتلاش برای عقب نشینی و بشکست کشانیدن آن در منگنه قرار دهد.
رژیم اسلامی از لحاظ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در بن بست کامل قرار دارد. راه گریزی جز سرنگون انقلابی این رژیم وجود ندارد. اعتراضات کارگری و خیزش توده ای جاری علیه جمهوری اسلامی، دور تازه ای از تلاطم بنیادی وعظیم اجتماعی در حال غلیان را نشان میدهد. دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری، فعالین سیاسی- اجتماعی اخراج، بیکار سازی، بسته شدن و تعدیل نیرو در مراکز اصلی صنعتی تولیدی- خدماتی، نا امنی شغلی، نبودن بیمه بیکاری و دیگر بیمه های اجتماعی و درمانی، سیر صعودی فقر و فلاکت و تعرض گسترده و افسار گسیخته به سطح زندگی و معیشت اکثریت شهروندان تنها گوشه هایی از واقعیت امروز جامعه ایران است.
واضح است در این شرایط بحرانی جامعه، عدم سازمانیافتگی سراسری طبقه کارگر چون ستون فقرات اعتراضات توده ای برای تحولات اساسی اجتماعی و عدم رهبری حزب سیاسی کمونیستی- اجتماعی برای هدایت اعتراضات کارگری و خیزش توده ای و تداوم آن، خلاء جدی خواهد بود. باید برای پر کردن این خلاء تلاش نمود!
اكتبر: شما نقش رهبران عملي كارگران را در اين اعتراضات چگونه مبينيد؟ حضور موثر آنان در برآورده شدن خواستهای كارگران چه تاثيری دارد؟
اسماعیل ویسی: لازم است تاکید کرد که، طبقه کارگر به حکم شرایط عینی کاری طبقه ایست متشکل و سازمانیافته و دارای متابولیسم درونی خاص خود در محیط کار. طبقه کارگر توده ای غیر سازمانیافته نیست. بطور طبیعی محافل رهبران عملی و توده ای، با گرایشات و سنتهای سوسیالیستی و رادیکال و رفرمیستی که خواهان ایجاد شوراهای کارگری و سندیکا هستند وجود دارد. مبارزات روزمره کارگران را در محیط های کاری تولیدی- خدماتی که همان مبارزه و کشمکش طبقاتی بطور نهان و آشکار می باشد، توسط این محافل رهبران ترتیب، سازماندهی و هدایت می شود. اعتراضات و طرح خواسته ها بطور خود بخودی و فردی برای منافع خودش و به خواست خودش فراخوان بدهد مفهومی ندارد. قطعن حضور هدفمند و با برنامه آنان و ایجاد هماهنگی مابین بخشهای متفاوت در یک محیط کار ، یک اصل تعیین کننده است. بدون تصمیم محفل رهبران عملی توده ای، حرکتی صورت نمی گیرد. زیرا این رهبران خود کارگران پیشرو آن محیط کاری هستند.
برای دستیابی به خواست های طرح شده، برنامه ریزی، هماهنگی ایجاد کردن و پیگیری هدفمند و محاسبه مؤلفه های مثبت و منفی، شرایط را سنجیدن، بموقع تصمصیم گیری کردن در پیشروی، براست و چپ کردن حین اعتراض، تداوم یا ختم حرکتی و … که بتواند بنوعی توازن قوا را در محیط کار بنفع کارگران تغییر بدهد، اساس است. به همین خاطر است که کارفرکایان و سرکوبگران اسلامی، همیشه در حین اعتراض رهبران عملی را مورد فشارو تهدید قرار داده و ابتدا انان را بازداشت میکنند. در چند سال اخیر به خاطر اخلال در سودآوری سرمایه داران، موارد زیادی، زندان، جریمه نقدی و به شلاق بستن کارگران را شاهد بوده ایم. دهها نفر ار رهبران و فعالین کارگری، معلمان و جنبشهای اجتماعی را در سیاهچالهایشان به بند کشده اند. این حربه کهنه رژیم اما اکنون بی ثمرتر از هر زمانی شده است. با زندانی کردن هر کارگری طیف وسیعی از کارگران به میدان میایند و علیه و بی حقوقی و سفره خالی خانواده هایشان اعتراض میکنند.
اكتبر: مدتهاست بحث تشكل سراسری توده ای كارگری در ميان محافلی از فعالين كارگری در جريان است. نظر شما در مورد ايجاد تشكل سراسری توده ای كارگران و نقش آن در پیشبرد و پیشروی مبارزات كارگری چيست؟
اسماعیل ویسی: تاکید میکنم که ازدوران بعد از انقلاب ۵۷ تاکنون بحث ایجاد شوراها و تشکل توده ای سراسری کارگران، چون ظرف مبارزاتی طبقه کارگر، در بین فعالین ورهبران کارگری وکمونیست و رایکال سوسیالیست که مبنای اتحاد طبقاتی کارگران می باشد، مطرح و از مبرمترین مسائل بوده. . از طرف دیگر جمهوری اسلامی برای جلوگیری از متحقق شدن این امر جدا از سرکوبگری بی حد و مرزش، برای نهادینه کردن و تحمیل سیاستهای ضد کارگری علیه طبقه کارگر در محیطهای کاری دست به ایجاد انجمنهای اسلامی وشوراهای اسلامی و خانه کارگر زد که عملن مورد تایید سنت توده ایستی و گرایش رفرمیستی نیز هست. عملکرد چندین ساله این تشکلهای زرد و ضد کارگری عیان است. همچنانکه چند سال قبل حسن صادقی از فعالین و رهبران اصلی خانه کارگر در تقابل با نمایندگان مجلس اسلامی بیان داشت- چندین سال قبل مجلسیان خانه کارگر را مسخره می کردند، فراموش کرده اند که خانه کارگر نگذاشته است، اعتصابات پراکنده کارگری سراسری شده و از کارخانجات بیرون بیاید، اگر خانه کارگر نبود تا کنون جمهوری اسلامی تحقیقا توسط کارگران ۹ بار سرنگون شده بود!
نقل قول بسیار گویا و روشن است که چرا حکومت اسلامی در طول حیات ننگینش از متشکل شدن کارگران در تشکل های توده ای مستقل خود در محل های تولیدی- خدماتی و از تشکیل تشکلهای توده ای سراسری کارگری، بهر قیمتی جلوگیری کرده است. زیرا هیچگاه تشکل های دست ساز و زرد که در تحکیم و تثبیت حکومت اسلامی نقش اساسی داشته اند، از طرف طبقه کارگر و بویژه کارگران رادیکال سوسیالیست، کمونیست و چپ ” محافل رهبران عملی ” بعنوان تشکل های مستقل توده ای کارگری، برسمیت شناخته نشده است!
تلاش برای ایجاد، تشکل های مستقل و توده ای کارگران در محیط کار و بویژه ” تشکل سراسری توده ای کارگری ” ضرورتی مبرم و انکار ناپذیر است. متشکل شدن طبقه کارگر در ایران در تشکل های توده ای در محیط زیست و کار، بدون شک و تردید، امری بسیار فوری و ضرورتی سیاسی- طبقاتی و اجتماعی است. قطعن و بدون درنگ باید برای تشکیل آن تلاش دو چندانی کرد. مبریتی که همانطور که اشاره کرده اید در محافل پیشرو کارگری مطرح است.
طبقه کارگری که در ایران تمامی تولید سود و سود آوری سرمایه داران از قبل کار آنان تامین می شود. اگر متشکل بشود و برای دستیابی به خواست و مطالبات اقتصادی- اجتماعی خود و جامعه و تاثیرگذاری در روند های مبارزاتی آن بشکل متحد به میدان بیاید، نه تنها تاثیر مثبت خواهد داشت، بلکه با ابراز وجود طبقاتی- اجتماعی، نگاه اجتماعی جامعه بخود را نیز تغییر خواهد داد! نظام سیاسی سرمایه داری تاکنون وآگاهانه تلاش کرده است که نگاه تحقیر آمیزدر جامعه به طبقه کارگر را نهادینه کند. مانع هر نوع ابراز وجود سازمان یافته و متشکل وی شده است حضور متشکل و سیاسی این طبقه بشکل علنی عملا گامی مهم در جهت خنثی کردن این تلاش ضد کارگری نیز خواهد بود. طبقه ای که متشکل و سازمان یافته نباشد، نه تنها نمی تواند نقش و جایگاه سیاسی- اجتماعی و آلترناتیوش را دربزنگاهها و تلاطمات سیاسی- اجتماعی بویژه اکنون که جامعه ایران آبستن تحول اجتماعی است بازی کند. طبقه کارگر باید بتواند به مثابه ستون فقرات تحولات تعیین کننده در جامعه عمل کندو الترناتیو کارگری برای اداره ارايه دهد. رژیم اسلامی حاکم بر ایران بر این امر و جایگاه واقف است. به همین دلیل است که با تمامی توان و امکانات در جهت سرکوب طبقه کارگر در طول حاکمیت خود هر کاری که توانسته انجام داده است. تامین و تضمین کار ارزان و کارگر خاموش، شدت بخشیدن به استثمارشدید، برای سود و سودآوری هر چه بیشتر سرمایه داران، جلوگیری از متشکل شدن در ابعا سراسری و محلی از جمله این تلاشهاست. اما می توان و باید توازن قوا را تغییر داد و به رژیم سیاسی سرمایه داران تحمیل نمود!
زمینه های ایجاد تشکل های مستقل توده ای کارگری در ابعد محلی و سراسری وجود دارد. راجع به اهمیت و تاثیرات مثبت آن اشاره کردم. ما فعال “جنبش شورائی”، جنبش مجامع عمومی کارگران هستیم مجامع عمومی بر رای مستقیم کارگران تکیه دارند. برگزاری مجامع عمومی منظم را مناسب ترین شکل ممکن برای اتحاد و تشکل توده ای خود کارگران میدانیم. از آنجا که مجامع عمومی محتاج اجازه دولت نیستند، از آنجا که این مجامع کل کارگران و نه نمایندگان کارگران را در مقابل دولت و کارفرمایان قرار میدهد و از آنجا که این مجامع به صنف و رشته های مخلتف تولیدی محدود نمیشوند، امکان تشکل وسیعتر و پایدارتری را به طبقه کارگر در مبارزه خود علیه کارفرمایان و دولت میدهد.
در این راستا لازم است” محافل رهبران عملی کارگری- فعالین و کارگران کمونیست، رادیکال سوسیالیست و رهبران عملی کارگری و توده ای ” برای ایجاد سازمانهای توده ای علنی در مراکز کار در ابعاد سراسری با همیدگر تماس بگیرند محافل موجود را بهمدیگر ببافند و شبکه وسیعی از محافل رهبران عملی کارگری را بوجود بیاورند و پایه های اساسی تشکیل تشکل توده ای سراسری کارگران را بر آن قرار بدهند. این امری بسیار ضروری است باید تلاش عملی نمود و اعتراضات کارگری را از انزوای تحمیل شده بدرآورد و در همبستگی و اتحاد طبقاتی مطالبات خود را به رژیم حامی سرمایه داران تحمیل نمود و توازن قوا را به نفع اکثریت مردم زحمتکش در ایران تغییر داد. این ضرورت تاریخی را باید مادیت بخشید!
زنده باد اتحاد و همبستگی اجتماعی طبقه کارگر!
اسماعیل ویسی- 24 آبان 1397- 15 نوامبر 2018- esmail.waisi@gmail.com
***