بیانیه ١٧زندانی سیاسی زن در محکومیت زن ستیزی جمهوری اسلامی
جنبش آزادی زن سر خاموشی ندارد!

آذر ماجدی

هفده زندانی سیاسی زن در تاریخ ٢١ مهرماه از زندان اوین بیانیه‌ای در اعتراض به ستمکشی زن، بویژه مادران، منتشر کرده‌اند. در این بیانیه به زنانی اشاره شده است که در زندان کودکانشان را به دنیا آورده‌اند؛ مادرانی که سالها از دیدن فرزندانشان محروم مانده اند؛ مادرانی که حتی اجازه نیافته‌اند در روز ملاقات در زندان جگرگوشه‌هایشان را در آغوش کشند؛ مادرانی که در تلاش و مبارزه برای آزادی فرزندانشان خود به اسارت درآمده اند؛ آخرین نمونه فرنگیس مظلوم مادر سهیل عربی است. به این لیست باید مادران جوانی را اضافه کرد که در دهه ٦٠ با کودکانشان دستگیر شدند و به حکم قانون اسلامی این رژیم جنایتکار نه تنها باید شکنجه های وحشیانه را تحمل می کردند، بلکه محکوم بودند تا شاهد درد کودکانشان در سلول باشند که بر بدن خونین و مالین شده مادر می نگریستند و توان سخن گفتن نداشتند؛ کودکانی که به بزرگسالانی دردمند و کابوس زده بدل شدند.

چه طنز تلخی که فقط چند روز پس از انتشار این بیانیه، مادری داغدار، بموجب قانون اسلام که کلیه حقوق را به پدر و خانواده پدری اعطاء کرده است، حتی از تصمیم گیری در مورد محل دفن فرزندش محروم شد و ملتمسانه از جامعه کمک خواست تا بتواند جگرگوشه‌اش را نزدیک محل سکونت خود دفن کند. این رژیم کثیف ضد زن وقعی ننهاد و زبیده حاجی زاده نیز به خیل میلیون‌ها مادر بی حق و ستمدیده پیوست. لیست ستم و سرکوب مادران تحت این نظام قرون وسطایی جهل و سرکوب بلند بالا است.

این زنان شجاع اسیر بر ستمکشی مادران تمرکز کرده اند؛ در میانشان چندین مادر است که سالها است از دیدن و درآغوش کشیدن فرزندان دلبندشان محروم شده‌اند. مادری، اما، فقط یک وجه از وجوه متعدد ستمکشی زن تحت نظام اسلامی است. چهل سال است که جمهوری اسلامی زنان را از هر حقی محروم کرده است؛ با شلاق و سنگسار، تجاوز و اسارت تلاش کرده که حجاب سیاه اسلامی برسرشان کند؛ با تمام قوا کوشیده است تا زنان را به اندرون خانه بفرستد و آپارتاید جنسی تمام و کمال بر جامعه حاکم کند؛ چهل سال است که یک نبرد خونین میان رژیم اسلامی و زنان حق طلب و جنبش آزادی زن جریان داشته است. چهل سال است که این نظام سیاه هرچه در توان داشته بکار بسته تا زنان را و بدنبال آن کل جامعه را آنچنان سرکوب کند که صدا از کسی بلند نشود. لیکن هرچه بیشتر کوشیده بیشتر عقب رانده شده است.

در برابر این نظام سرکوب زن ستیز مردسالار یک جنبش عظیم و میلیتانت برای آزادی زن شکل گرفته است که سر خاموشی ندارد. همین هفده زن شجاع که از درون زندان بیانیه علیه ستمکشی زن صادر کرده اند و جمهوری اسلامی را به محاکمه کشانده‌اند، نمود روشن و آشکار این جنبش عظیم‌اند.

اخیرا رژیم برای چند صدمین بار به زنان هشدار داده است که اگر حجاب را رعایت نکنند وحشیانه سرکوب خواهند شد. دار و دسته ارازل و اوباش را به خیابانها فرستاده تا این حکم را به اجرا درآورند. اما در عوض، دست از پا درازتر، مجبور به باز کردن در استادیوم فوتبال به روی زنان شده است. این حرکت هر چند کوچک و نمایشی، اما گواه عجز و فلاکت این حکومت است.

اکنون که جنبش سرنگونی با قدرت به میدان آمده است، نقش جنبش آزادی زن در به زیر کشیدن این رژیم تعیین کننده است. این جنبش از روز نخست در برابر این نظام صف آرایی کرده و یک آن ساکت ننشسته است. در اوج سیاهی و اختناق، در شرایطی که روزی چند صد زن و مرد، کودک و جوان و میانسال اعدام می شدند، در زمانه ای که شکنجه و گورهای دستجمعی در جامعه حکم می راندند، مقاومت زنان ادامه داشت، اگر چه بشکل فردی. باید این استقامت و مقاومت را به یک اسلحه آتشین علیه این نظام و تمام حاکمان و دست اندرکاران دزد و جناتیکارش بدل کرد. باید برای به زیر کشیدن این نظام زن ستیز، متحجر و جنایتکار متحد و متشکل به میدان آمد و یک صدا فریاد زد: مرگ بر جمهوری اسلامی! ستم بر زن موقوف! زنده باد آزادی و برابری!