احمد بابائی-کارگران فولاد علیه ظلم و بیداد. معلمان کشور علیه فقر و تبعیض

اعتراض متحدانه خیابانی کارگران فولاد با تحمیل خواسته های خود به کارفرمایان و متعاقب آن به دولت موقتا تمام شد و فولادیان همچنان گداخته به سرکار برگشتند. کارگران فولاد اعلام کردند ما اوضاع را زیر نظر داریم، در صورت هرگونه پشت گوش انداختن مسئولین به تعهدات خود، روال همان خواهد بود که ما قبلا عمل میکردیم و آن مجمع عمومی در سالن اجتماعات و تصمیم گیری جمعی و اجرای تصمیمات است. در فولاد سنت مجمع عمومی و تصمیم براساس خرد جمعی سابقه دیرینه دارد. از سال ۹۷ و حتی ماقبل آن، آنچه ما در اعتراضات کارگران فولاد در خیابان‌های اهواز مشاهده میکردیم، حاصل مجادله و مذاکره جمع وسیعی از نمایندگان کارگران بود.
تجمع پرشور چند روزه اخیر در مقابل استانداری، حاصل جلسات منظم چند ماه اخیر در سالن اجتماعات فولاد بود. اینجا سنگر فولادی ها است. در این اجتماعات کارگران مسئولین را وادار به پاسخگوئی به کارگران کردند، بارها از مدیریت تا سایر مسئولین خرید، فروش و قراردادها را به پای پاسخگویی کشاندند تا جاییکه در ده روز قبل استاندار اهواز و شورای تامین استان به شرکت فولاد مراجعه کردند اما با خواستهای کارگران موافقت جدی نکرده و حواله به جاهای دیگر می‌دادند. جواب و تصمیم کارگران نیز اعتراض خیابانی و تجمع در مقابل استانداری شد. سه روز اعتراض و اعتصاب قدرتمند کارگران و اخطار جدی به مسئولین استان، سرانجام عقب نشینی را به کارفرما تحمیل نمود. کارگران با اعتماد به نفس و متحد منتظر نقد شدن خواستهایشان هستند.
کارگران فولاد علیه ظلم و بیداد متحد ایستاده اند. معلمان کشور علیه تبعیض بپاخاسته اند. صدای استقامت هرجا می پیچد و عزمی پولادین علیه ظلم و تبعیض و فساد بمیدان آمده است. این صدای عدالتخواهی کارگری است که با جنبش های توده ای و اعتراضی در جامعه گره میخورد.
اعتراضات معلمان علیه فقر و تبعیض
معلمان در چند ماه گذشته بطور سراسری، با مجموعه ای از خواستها، که بخش وسیعی از اقشار کارکن و زحمتکش جامعه را شامل می‌شده، توانست توجه جامعه را به خود جلب کند.
میلیون‌ها کودک بعلت فقر و تهیدستی محروم از رفتن به مدرسه و حق آموزش هستند، کودکانی که به علت محرومیت از کمترین امکانات و ثروت اجتماعی به طور دائم قربانی می‌گردند و کودکانی که وارد بازار کار گردیده و مورد ستم، توهین و تحقیر و خشونت واقع می‌شوند. خواست آموزش رایگان و تحقق آن، برای کودکان قربانی فقر موقعیتی فراهم می‌کند تا به آموزش دسترسی پیدا کنند.
دروس و آموزشی مذهبی رایج در مدارس، جشن تکلیف دختران، استفاده از آخوندها به جای مددکاران و مشاورین متخصص در عرصه کودکان، نه تنها سطع کیفیت آموزش را پایین نگه می‌دارد، بلکه با رواج خرافات مذهبی، تبعیض و نابرابری را بین کودکان گسترش میدهد. کودکان دختر بیشترین قربانی این آموزش در مدارس می‌گردند، رسوخ فرهنگ مردسالاری، فرودستی زن از همان مدرسه آغاز می‌گردد، باصطلاح “کودک همسری” و درست تر تجاوز قانونی به کودک، به یک قانون تبدیل شده و هر ساله کودکان زیادی را به علت فقر و آموزش مذهبی ناچار به ترک تحصیل و ازدواج اجباری میکند. مونا حیدریها قربانی همین فرهنگ حاکم اند که در حمایت قوانین دولتی و حکومتی و فتوای آخوندها، آنرا در جامعه و در مراکز آموزشی بعناوین گوناگون ترویج می کنند. خواست معلمان، حذف آموزش مذهبی، موجب قطع یکی از پاهای اختاپوس مذهب و کوتاه کردن دست دولت از ترویج مذهب در بین کودکان خواهد بود. این خواست بدون سرنگونی جمهوری اسلامی و جدائی کامل دین از دولت و آموزش و پرورش ممکن نیست اما باید هر روز فریاد زده شود و هر روز علیه دست درازی مذهب در امر آموزش اعتراض شود.
نبرد معلمین با دولت با وجود تحمیل هزینه دستگیری و زندانی شدن کماکان ادامه دارد، احتمال موفقیت معلمین زمانی بیشتر خواهد بود که اولا نیروی وسیع شان را بمیدان بکشند و ثانیا از بین کارگر و زحمتکش جامعه بیشترین حمایت‌ و همبستگی را دارا باشد تا بتواند رژیم را به عقب نشینی و قبول خواستهای معلمان وادار کند. می بایست آینده بزرگتر و میدان عمل وسیعتری را تدارک دید. رتبه بندی، همسان سازی، همانند سنگر مبارزه برای افزایش دستمزد، رها شدن از چندین مرتبه زیر خط فقر، دستمزد مکفی برای زندگی در شرایط انسانی محسوب میشود. اینها سنگرهای مبارزه امروزند، اما سوال اینست که هنوز نیروی کمی از جمعیت وسیع معلمان و فرهنگیان در کشور بمیدان آمده است. پیروزی این اعتراضات برحق در گرو قدرتمند تر شدن جنبش معلمان و حمایت وسیع تر بخشهای دیگر طبقه کارگر از همدیگر است.
تصورش سخت نیست که چه نیروی بزرگی دور هم جمع خواهند بود وقتی اکثریت معلمان برای درد مشترک حضور یابند. این اتحاد وسیع تر فقط با دعوت از ساکت ها عملی نمیشود. الان که روحیه اتکا به خرد جمعی همه جا هست و بعنوان یک روش مفید و کارا به آن تکیه میشود، بهتر است معلمان و فرهنگیان و کارکنان در هر مدرسه، دستجمعی در مورد مشکلات شان تصمیم بگیرند، نماینده تعیین کنند و حرفشان را به بقیه برسانند. همین روال در بین تصمیم گیری های معلمین کم و بیش رایج شده است، باید آگاهانه آنرا گسترش دهیم. مجمع عمومی بسیاری از ملاحظات و مشکلات را دور میزند، اتکا به تصمیم و خرد جمعی قدرت فوق العاده ای دارد که ناشدنی را شدنی می کند. در هر حال، بخشهای مختلف طبقه کارگر از این مبارزه برای بقا پس نمی زنند، ناچار به مبارزه و اتحاد و تشکل و اعمال قدرت اند. مجمع عمومی ها تامین کننده و تضمین کننده این اتحاد وسیعتر است. اتحادی که بر شرکت مستقیم و مستمر کلیه افراد ذینفع در خواستهای برحق معلمان تکیه دارد. اتحاد و همبستگی بین کارگران، معلمان و محرومین جامعه، ضامن دخالت مستقل طبقه کارگر برای نبردهای بزرگتر و ازجمله سرنگونی رژیم است. کمک کنیم، حمایت کنیم، همبسته تر و متحدتر باشیم.
١٧ فوریه ٢٠٢٢