اسماعیل بخشی بعد از روزها شکنجه و آزار روحی با حمایت وسیع مردم و آزادیخواهان، رژیم اسلامی ناچار شد او را از زندان آزاد کند. اما هنوز در زندان و بعد از روزها حصرخانگی توسط اطلاعات و دستگاههای امنیتی رژیم، اسماعیل به حرف آمد و در ادامه کارزارش دو کار مهم انجام داد. اول ازهمه کسانی که برای آزادی او تلاش کرده و او و خانواده اش را در این روزهای سخت در آغوش گرفتند تشکر کرد و گفت که من فدایی شما! در حقیقت اسماعیل به عنوان یکی از رهبران کارگری و در دفاع از حرمت و حقوق کارگران سنگ تمام گذاشت و به این دلیل لایق بیشترین حمایت و پشتیبانی است. دوم علنی کردن نامه شکنجه و آزار روحی او توسط اطلاعات و دستگاههای امنیتی رژیم طی بیشتر از یک ماه که در زندان به سر برد و در این نامه از علوی رئیس اطلاعات رژیم دعوت به مناظره تلوزیونی کرد تا در انظار عموم از شکنجه و فشارهای روحی و روانی طی بازداشت به او روا داشته بودند صحبت کند. معلوم شد که اسماعیل بخشی علیرغم شکنجه و آزار و اذیت و وادار کردن او به اقرار اراجیف مطابق میل ماموران، نتوانستند او را بشکنند و وادار به سکوت کندد. بخشی باز با اراده و حمایت بی دریغ مردم قامت راست کرد و ادعانامه خود و طبقه اش و همه زندانیان سیاسی در بند که طی سالیان طولانی در زندانهای رژیم شکنجه و آزار جسمی و روحی دیده اند صادر کرد و به عنوان یکی از رهبران هوشیار کارگری مصاف جدیدی را به رژیم تحمیل کرد. همانند دوره قبل از زندان، جامعه را حول این ادعانامه علیه سران رژیم قطبی کرد و توجه جامعه را به زورگویی های رژیم، شکنجه و اسماعیل بخشی جلب کرد. بار دیگر بخشی این بار درقامت مدعی و این بار درعرصه دیگر رژیم را به مصاف طلبید.

چند نکته در این رابطه حائز اهمیت است؛
یکم – رژیم اسلامی و سران آن در برابر این واقعه دستپاچه و تلاش کردند که با تهدید اسماعیل را وادار کنند که آن را تکذیب کند. اما دیر بود تیر از کمان رها شده بود و رژیم تلاش می کرد که با فریب و نیرنگ خود را از مخمصه ای که در آن گیر افتاده نجات دهند. علوی که جربزه رودرو شدن با اسماعیل را نداشت و مثل موش خود را قایم کرد. رئیس قوه قضائیه فرمودند که زندان هتل نیست و همه نهادهای رژیم از دفتر ریاست جمهوری تا دفتر دادستانی و قوه قضائیه هیئت تحقیق به خوزستان گسیل کردند تا در پایان اعلام کنند که “اسماعیل بخشی شکنجه نشده است”! بعد از روزها این پا و آن پا کردن بالاخره دیروز کمیسیون امنیت مجلس پشت درهای بسته در غیاب اسماعیل او را دوباره محکوم کردند که بنا به گفته رئیس اطلاعات و حاضرین اسماعیل شکنجه نشده و هنگام دستگیری در درگیری با مامورین زخمی شده است و در پایان سناریو شناخته شده رژیم را به گردن اسماعیل آویزان کردند، که با حزب کمونیست کارگری همکاری داشته است تا پرونده را برای اقدامات سرکوبگرانه بعدی علیه او را تکمیل کنند. رژیم اسلامی و دستگاههای سرکوبش خیلی رسواتر و آبروباخته تر از آن هستند که با انکار شکنجه اسماعیل بخشی بتوانند شانه از زیر آن خالی کنند و جنایاتی که طی سالیان متمادی علیه زندانیان سیاسی توسط جنایتکاران حرفه ای در زندانهای رژیم اعمال شده پرده پوشی کنند. این بزدلها نشان دادند که همه حکومت، همه با هم، از دولت و دستگاه قضایی و اطلاعات و رسانه های مزدورشان نتوانستند جواب ساده ای به اسماعیل بخشی بدهند و جامعه را قانع کنند.

دوم- نه علوی و نه هیچکدام از سران رژیم جنایتکار اسلامی نمی توانند شکنجه و آدمکشی و آدم ربایی را در جمهوری اسلامی منکر شوند. این آگاهی جامعه است. مسئله مهم اینجاست که اسماعیل بخشی به عنوان یک رهبر کارگری مسئله شکنجه و آزار روحی و بی حرمتی به زندانیان سیاسی را علناً به صحنه آورد و جامعه را حول آن بسیج کرد. سمپاتی وسیعی را به خود جلب کرد. از شکنجه و بی حرمتی و بی عدالتی توسط “سربازان گمنام امام زمان” به خود او، جامعه را آگاه کرد، زخمهای کهنه را التیام بخشید، همه را به صدا درآورد، زندانیانی که طی سالهای طولانی در زندانهای رژیم شکنجه و مورد اذیت و آزار و تجاوز جنسی قرارگرفته بودند لب به شکایت گشودند و از درد و زنجی که بر آنها رفته سخن به میان آوردند. اسماعیل بخشی در این عرصه هم به عنوان یک رهبر عمل کرد و درد و رنج زندانیان سیاسی را نمایندگی کرد و با این کارزار اعلام کرد که اگر تنها ابزار در دسترس رژیم یعنی سرکوب و زندان و شکنجه برای حفظ بقا و به سکوت کشاندن مردم کارایی داشت می بایست جامعه خفقان می گرفت.

سوم – روی سخنم با کسانی است که خود را فعال کارگری، مدافع و دوست کارگر می دانند ولی چشم دیدن اسماعیل بخشی را ندارند. با علنی شدن نامه اسماعیل بخشی تعدادی از این دوستان از جمله احسانی راد و بدتراز او پروین محمدی در ضدیت با اسماعیل بخشی گوی سبقت را از همه گرفت و به او گیر دادند و از او خرده گرفتند که چرا اسماعیل “مسئله را شخصی کرده است”، چرا علیه شورای اسلامی کارهیچی نگفت و چرا از هفت تپه و حقوق کارگران سخنی به میان نیاورد؟ بماند که این دوستان طی روزهایی که اسماعیل زیر شکنجه بود در شرایطی که دانشجو و معلم و راننده و حقوق بشر و وکلا به حمایت از بخشی برخاستند و همه جا بخشی و هفت تپه سر زبانها بود، این دوستان نه اینکه کوچکترین حمایتی از اسماعیل نکردند، برعکس قبل از همه پایان اعتصاب هفت تپه را در بوق و کرنا کردند، قبل از اینکه حتی کارگران اعتصابی هفت تپه موضعی گرفته باشند.

اگر موضع این دوستان فرقه گرایی و حسادت نیست چه می تواند باشد. سوال از این دوستان این است که چرا به دام مخالفت با اسماعیل بخشی افتادند؟ در شرایطی که همه دشمنان برای کارگران و رهبران آنان در فولاد و هفت تپه و از جمله اسماعیل بخشی دندان تیز کرده اند و با دستگیری و زندان و شکنجه قصد دارند از آنان زهر چشم بگیرند و وادار به سکوت کنند، حق نبود این دوستان به جای مخالفت به دفاع از اسماعیل بخشی و به کمپ حمایت از او می پیوستند؟ مگر اسماعیل بخشی به جرم دفاع از حقوق کارگران و بطور اخص تر کارگران هفت تپه، در دفاع از شورای مستقل کارگران هفت تپه و اعتراض علیه کارفرما و علیه دولت و تبعیض علیه کارگران به زندان نرفت و هزینه نداد؟ حق نبود این دوستان که خود را “فعال کارگری” و “دوست کارگر” می دانند به جای مخالفت و خرده گیری از اسماعیل که مطلقا واقعی نیستند از اسماعیل بخشی حمایت می کردند؟

طبیعی است که جنبش کارگری در سیر رو به جلو و با حاد شدن مبارزه طبقاتی گرایشاتی حی و حاضر در درون این طبقه در مقابل جنبش اعتراضی و سوسیالیستی کارگری قد علم خواهند کرد و به ضرر طبقه کارگر و دستاوردهای آن عمل خواهند کرد و زیر پای کارگر را خواهند زد. امیدوارم که این دوستان به خود بیایند. شرایط سیاسی جامعه و موقعیت به مراتب بهتر و پیشرویهای جنبش کارگری را به یمن حضور رهبرانی همچون اسماعیل بخشی را درک کنند و جایگاه شایسته تری را در این جنبش به خود اختصاص دهند. اسماعیل بخشی در این دوره هم در دفاع ازکارگران، در ترویج و اشاعه جنبش شورایی، در دفاع از حقوق زنان، علیه شکنجه و شکنجه گران حرفه ای در زندانهای رژیم درست عمل کرد و خوب درخشید. اسماعیل بخشی تاکنون به عنوان یکی از رهبران کارگری لایق بیشترین حمایت است. جنبش کارگری به صدها رهبر لایق و توانا مثل اسماعیل بخشی نیاز دارد. هیچ جنبشی بدون رهبران آگاه و لایق به سرانجام مطلوب خود نخواهد رسید.

٩ ژانویه ٢٠١٩