آذر ماه سال ۱۳۹۱، درست زمانی که همه از زیبایی پاییز سخن می گفتند، شعله های آتش ۲۹ دانش آموز را در مدرسه شین آباد محاصره کرد و کلاس درس را به جهنم تبدیل کرد. حادثه ای که ۲۹ دانش آموز را دچار سوختگی کرد و دو نفر از دانش آموزان هم بر اثر شدت سوختگی جان دادند. دی ماه ۱۳۹۷ هم دوباره این تراژدی تکرار شد. اینبار کلاس مدرسه ای در زاهدان که بچه های پیش دبستانی و کلاس اولی در آن بودند، همان جهنم را تجربه کردند و چهار کودک جان خود را از دست دادند.

به یُمن وجود نحس جمهوری اسلامی، دیگر این واژه “جهنم”، واژه ای نامانوس برای ما نیست. دخترانمان و فرزندانمان در آتشی که بانی و باعث آن جمهوری اسلامی است می سوزند و ما در شرایط “جهنم وار” اقتصادی و اجتماعی زندگی می کنیم.

مانند همه تراژدی‌های قبل، جمهوری اسلامی دلیل آن را سهل انگاری، بیدقتی و از این دست خزعبلات اعلام کرده است. اما باید پرسید چرا دانش آموزان باید در این وضعیت ناسالم محیط آموزشی تحصیل کنند؟ ریشه این مشکلات را باید دید و پرسید آموزش سالم و امنیت و بهداشت کامل دانش آموزان در کجا قرار می گیرد؟ دزدیهای میلیاردی و اختلاسهای سر به فلک کشیده و زدن جیب مردم و به تبع آن خالی شدن سفره مردم از یک سو و کاهش هزینه آموزش و پرورش و زدن امکانات حداقلی از جمله وسائل گرمایشی چرا باید اتفاق بیافتد؟

ریشه اصلی این مشکلات نظم وارونه موجود و خود جمهوری اسلامی است. اگر بودجه سال ۹۷ برای آموزش و پرورش را در نظر بگیریم، سهم بسیار ناچیزی از آن برای بحث ارتقای سلامت دانش آموزان در نظر گرفته شده است (۰.۰۰۵ درصد) که در واقع می توان آنرا صفر در نظر گرفت و هزینه نوسازی و تجهیز مدارس رقمی حدود ۶۶ میلیارد تومان ( ۰.۰۰۱ درصد) است که در مقابل هزینه ۳۴ هزار میلیاردی آموزش و پرورش همان صفر است. در واقع جمهوری اسلامی مسئول این تراژدیها و قتل و عامی است که هر سال ما شاهد آن هستیم. در دوره های قبلتر اردوهای با نام “رهایان نور” برگزار می شد که جان تعداد زیادی از دانش آموزان را گرفت. آنچه مسلم است، آموزش و پرورش تحت حاکمیت جمهوری اسلامی به عنوان یک نهاد، کاملا بیمار است و باید کل سیستم آموزش و پرورش را زیر و رو کرد. این سیستم را نگاه کنید: حقوق معوقه معلمان برای سالهای قبلتر، کاهش قدرت خرید معلمان و وضعیت نامناسب معیشتی، وضعیت اسفناک مدارس، تغییر محتوای دروس تا جایی که از نقاشی اعدام برای کتاب درسی کلاس اول استفاده می کنند، محیط نا سالم بهداشتی و نبود امنیت برای دانش آموزان. اما آیا باید کماکان این وضعیت را پذیرفت؟

به این آمار هم نگاهی بیاندازیم:

سیستم گرمایش بیش از ٤٠ درصد از مدارس غیر استاندارد است.

در روستای سفیلان در سال ١٣٨٣ سیزدە دانش آموز سوختند.

در روستای درودزن در شهرستان مرو دشت از توابع استان فارس در سال ١٣٨٥ هشت (٨) دختر دچار سوختگی شدید شدند.

آبانماە ١٣٨٩ خوابگاە شبانە روزی دانش آموزی چاە رحمان یک کشتە و ١٤ مجروح به دنبال داشت.

اما “مهراللە رخشانی مهر رئیس سازمان تجهیر و نوسازی مدارس” بعد از چهل سال از حاکمیت جمهوری اسلامی اعلام می کند: ” در تلاشیم با یک برنامە زمانبندی در سە سال آیندە بخاریهای غیر استاندارد را جمع آوری و بە جای آن بخاریهای استاندارد را جایگزین کنیم”

حقوق کودک حلقه گمشده در این تراژدیهاست. حقوق اساسی و اولیه ای که هر دولت مستقر موظف به انجام آن است تضمین حقوق کودک است. جمهوری اسلامی بزرگترین عامل و فاعل در سرکوب و زیر پا نهادن حقوق کودکان است و بیش از چهل سال است به صورت مداوم این له کردن حقوق را ادامه می دهد. مهمترین مساله، تضمین امنیت کودکان است، تضمین سلامت روح و روان کودکانی است که باید فارغ از هر نوع مشغله ای، بتوانند کودکی کنند و تحصیل خود را ادامه بدهند. جمهوری اسلامی در دوران حاکمیتش هرگز نتوانست تغییری در این وضعیت بوجود آورد.

وظیفه ما تغییر این شرایط است. این شرایط را باید تغییر داد. باید عامل این تراژدیها و جنایتها را سرنگون کرد. اگر ما می خواهیم که دنیای کودکی را به کودکان بازگردانیم، اگر ما می خواهیم که امنیت و سلامت را به محیط آموزشی کودکان بازگردانیم، اگر می خواهیم که بهداشت سالم را به محیط آموزشی بازگردانیم، تنها یک راه در برابر خود داریم. باید با نیروی خودمان و اتکا به نیروی مردم زحمت کش و طبقه کارگر، نظم موجود سرمایه و جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم و جامعه ای آزاد و برابر و مرفه را ایجاد کنیم. ما به دنبال جامعه ای سوسیالیستی هستیم که تمام تبعیضات موجود را از بین ببریم. مبارزه ما برای این هدف است و این مهم با سازماندهی کارگران و مردم زحمت کش جامعه امکان پذیر است. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی به سازماندهی ما گره خورده است. این مهم را باید متحقق کنیم.

***