پروین کابلی- ماراتن کیش، ساعت هایمان را با هم برای نبرد نهایی کوک کنیم!
امسال ماراتن کیش با شرکت ۵۲۰۰ نفر رکورد زد. برای یک کشور ۹۲ میلیونی ۵۲۰۰ نفر شرکت کننده بطور واقعی عددی نیست. اما در ایران جمهوری اسلامی تجمع بسیار بزرگی است چرا که رژیم به روشنی می داند که هر تجمعی خطرناک است و مردم در کمینشان هستند. اما در این گردهمایی بزرگ این ۵۲۰۰ نفر نبود که مورد توجه قرار گرفت و جنجال بپا نمود. آنچه فوکس اصلی روی آن رفت، شرکت دو هزار زنی بود که با کنار زدن ضوابط پوشش آپارتاید اسلامی در این مناسبت ورزشی، جشن پیروزی علیه حجاب اسلامی برپا کردند. آنچه که به نمایش در آمد و در مقابل چشمان مردم دنیا قرار گرفت نه تبلیغات ضد زن اسلامی بلکه تصاویر هزاران زن و مردی بود که با تلاش و شادی می خواستند خود را به پایان خط برسانند.
روند اول این زورآزمائی تاریخی با پیروزی زنان و شکست و بهم ریختگی صفوف دشمن به پایان رسیده است. ببند و بگیر و تهدیدهای بعدی رژیم ناشی از این شکست و درهم ریختگی صفوف آنهاست نه از سر قدرت. رژیم بر این امر بدرستی واقف است که مبارزه زنان در ایران برای پایان دادن به آپارتارید جنسی وارد یک روند تحول تاریخی شده است، دورانی که نه مردم ایران به قبل از قتل دولتی مهسا امینی و خیزش انقلابی ۱۴۰۲ برخواهند گشت و نه حتی ماراتن امسال را میشود مثل پارسال برگزار نمود.
اما این پیروزی نباید به پیشروی قدم به قدم ترجمه شود. زنان در ایران هیچگاه و در هیچ دوره ای برابر و دارای حقوق شهروندی کامل نبوده اند. شرکت زنان در فعالیتهای اجتماعی بعضا از سر نیاز سرمایه به نیروی کار زنان در جامعه ناشی شده است و تلاش برای برابری کامل حقوقی و اجتماعی در مقاطع مختلف با مقاومت طبقه حاکمه و ذینفع از این نابرابری روبرو و سرکوب شده است. مذهب و سنت‌های عقب مانده دست در دست نظامهای سیاسی مستبد و خودکامه، عامل اصلی به عقب راندن زنان بوده اند. از دل نظام پهلوی مسلمان، جمهوری اسلامی ضد زن بیرون آمد که در اولین قدم حمله به زنان و سرکوب آنها را بعنوان دستور کار اول خود به میدان آورد.
جنگی که برای آزادی و برابری بیقد و شرط زنان آغاز شده است در برگزاری ماراتن کیش، روز ۱۴ آذر ۱۴۰۴ جشن پایان حجاب اسلامی را رسما اعلام نمود. اگرچه هم بر این امر واقفند که این هنوز پایان کار نیست. جدال برای تعیین تکلیف آینده وارد نبرد نهایی شده است و نیروها و جنبش های اجتماعی دخیل در جامعه ایران هر کدام با دورنما و افق سیاسی خود حضور فعال دارند. سوال این است که جنبش بالفعل آزادی زنان در ایران کدام افق را باید انتخاب کند؟ آیا به نیروئی می پیوندد که خواهان زیر و رو کردن جامعه کنونی با تمام اشکال ستمکشی در آن است؟ آیا به صفوف زحمتکشان برای آزادی و برابری برای همه، نان و رفاه برای همه، دارو و درمان برای همه می پیوندد؟
تاریخ چهار دهه اخیر مبارزه زنان برعلیه جمهوری اسلامی نشان می دهد که این جنبش با خواستهای رادیکالی که دارد، برای رسیدن به پیروزی نهایی باید در کنار کمونیستها با تمام قوا برای دستاوردهای ماکزیمالیستی خود بایستد، اگرنه هر تحول دیگری با هر رنگ و شکلی میتواند آزادی زن را در سطح زینت کتاب قانون باقی بگذارد. جنبش برابری زن در ایران این پتانسیل را دارد که به یکی از نیروهای این تحول عظیمی اجتماعی بدل شود. اما این قدم مهم بدون سازماندهی و روشن نمودن افق پیش رو امکانپذیر نیست. بردگی زن با پایان دادن به بردگی تمام انسانها میسر است. ماراتن کیش جنش آغاز یک پایان است.
و نکته آخر، زیباترین تصویر این همایش صحنه ای است که زنان در صفوف پیوسته برای حرکت به ساعت هایشان چشم دوخته اند.
۱۰ دسامبر ۲۰۲۵