پروین کابلی- صادق فولادی وندا (کفاش گلهای رنج) را زیرشکنجه کشتند!
بازنگری یک تاریخ : تابستان ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲
بخش هفتم : فیروز توله ی یوزپلنگ مرد
بهمن ماه سنتا ماه مانور جمهوری اسلامی است. در سالگرد انقلاب ۵۷ رژیم نیروهایش را بسیج کرده
و بقول مردم سندیسی ها به خیابان می آیند که نشان دهند جمهوری اسلامی هنوز نفس می کشد و نفس
میگیرد. ازچند سال قبل از خیزش ۱۴۰۱ صحنه های رژه ی بسیج دولتی به دلیل عدم شرکت مردم
به لشکر شکست خورده ای تبدیل شده بود و بیشتر ماتریال خنده ی دورهمی های مردم را تولید
میکرد. اعتراضات ماه های گذشته سال ۱۴۰۱پایه های جمهوری اسلامی را به لرزه در آورده بود و
بهمن ماه این سال می بایستی با بسیج و سازمان دادن نیروهای خودی جوابی به خیزش انقلابی بدهد.
اسلام درخطر جدی بود. ٬٬ستاد هماهنگی تبلیغات اسلامی٬٬ ضمن تبریک به مردم ایران شعار های
محوری فجر چهل و چهارم را با عنوان « ایران استوار، ۴۴ سال افتخار» انتخاب و برنامه ها خود را
از ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن اعلام نمود. هدف، کشاندن خودیها در تقابل با خیزش انقلابی بود. از ۱۲ تا
۲۰ بهمن نمایشی مضحکی اجرا شد و در بطن این دلقک بازیها برای مردم شاخ و شانه کشیدند.
ملاقات با دولت های فخیمه را در بوق و کرنا دمیدند. اما جواب خود را هم در اعتراضات شبانه
گرفتند. در بیشتر شهرها با اعتراضات ، بستن خیابانها و به آتش کشیدن مراکز دولتی انقلابیون خشم
خود را نشان دادند. در ۱۲ بهمن خانواده های زندانیان محکوم به اعدام در مقابل زندانها تجمع نمودند،
در شهرضا ساختمان دادگستری به آتش کشیده شد. درسنندج و بسیاری دیگر شهرهای کردستان
خیابانها بسته شد و شعار« مرگ بردیکتاتور» در فضا موج میزد. در بلوچستان اعتراضات همچنان
ادامه داشت و کمپینی برای شکستن سکوت در مقابل سرنوشت نامعلوم ۱۸۵ نفر از دستگیرشدن
بلوچستان در دستور اول فعالین شبکه های اجتماعی قرار گرفت. در آبدانان مردم درخیابانها با شعار
«مرگ برخامنه ای دیکتاتور» تجمع نمودند. مردم آزادیخواه جهان هنوز خیزش انقلابی را رصد می
کردند. در تظاهرات بزرگ معلمان در آتن معلمان با معلمان دربند و انقلابیون اعلام همبستگی نمودند.
در این ماه حملات شیمیایی به مدارس دخترانه همچنان در دستورکار رژیم بود و هر لحظه از گوشه
ای از ایران اخبار این حملات جنایتکارانه منتشر میشد. کیوان مهتدی فعال و نویسنده به ۶ سال زندان
محکوم شد و تعدادی از زندانیان سیاسی مانند فرنگیس مظلوم مادرسهیل عربی آزاد شدند.
در ۲ اسفند جنازه ی صادق فولادی وندا درحالیکه دستهایش با طناب از پشت بسته شده و طناب دیگر
دور گردنش بود درگچساران در کانال های شهر پیدا شد. صادق فولادی ۲۹ ساله ، ۱۸ روز قبل
دستگیرشده بود. صادق از چهره های چپ شهر گچساران کارگر کفاشی بود که دیوارهای شهر را با
شعار « زنده باد سوسیالیسم » پرکرده بود. صادق فولادی وندا « کفاش گلهای رنج» را همه می
شناختند. روز ۴ اسفند ابراهیم ریگی پزشک اهل زاهدان که به زخمی شدگان اعتراضات کمک
درمانی میکرد بعد از دستگیری براثر شکنجه درکلانتری ۱۲ شهر زاهدان جان باخت. فاطمه فراهتمند
درمیاندوآب بخاطرعدم رعایت حجاب اسلامی توسط پلیس گشت به قتل رسید. پیروز توله ی یوز پلنگ
هم که با تولدش به سمبل انقراض و فاجعه ی محیط زیست در ایران تبدیل شده بود در ۹ اسفند جان داد.
جبهه ی آلترناتیو راست با شاخه های جمهوری خواه پرو غرب، سلطنت طلب، شورای مدیریت گذار
با دبیرکلی حسن شریعتمداری، بعداز شکست کمپین « من وکالت می دهم» دعواهای درون
خانوادگیشان اوج گرفت. دور بعدی از گفتگوهای پشت درهای بسته و معامله ای اپوزیسیون راست با
هم در همراهی با سلبرتیی های ملی و هنری ظاهرا به توافق رسید، که قرار شد روز ۱۹ اسفند برابر
با ۱۰ مارس در دانشگاه جروج تاون در نشستی تحت عنوان «آینده جنبش دمکراسی در ایران» لانسه
شود. این توافق که «منشور سازماندهی برای آزادی ایران» نام نهاده شده بود دراز همان ابتدا برنیروی
دولتهای خارجی و رایزنی با آنها تکیه کرده و از حمایت و ایجاد یاری رسانی به مردم ایران »سخن
گفته بود. در فرهنگ سیاست امروز دنیا هرکدام از این کلمات معنای خود را دارند. برای هر فعال
سیاسی تازه کاری روشن بود که این گروه هشت نفره ، بند نافشان نه به نیروی انقلابی جوانان و مردم
زحمتکش بلکه به جای دیگری بند است و بقولی دم خروس از هرجای این منشور بیرون میزد. دیدار و
ملاقات با نماینده های دون پایه دولتهای غربی در راهروهای پارلمان ها، ورود به سالن خالی پارلمان
اروپا، دیداردر راهرو کنفرانس امنیتی مونیخ، درحالیکه عده ای شاه الهی عکس میگیرفتند و جیغ
هستریک گوش ها را کر میکرد، همگی نشان از تلاش برای ساختن یک سناریوی سیاه در تقابل با
خیزش رادیکال مردمی بود که درخیابانها می جنگیدند. هدف این بود که این منشور بعنوان ترمز
انقلاب عمل کند. از انقلاب خبری نبود. «جابجایی نیروها و ایران را پس میگیریم» هدف بود.
احزاب چپ و سوسیالیست با افشای نقشه های اپوزیسیون پرو غرب برای آلترناتیوسازی مقابله کردند.
« خیزش انقلابی تاکنون بعناوین مختلف دست رد به سینه این اپوتونیستها زد. با اینحال نیروهای
راست ایران بعنوان مدافعان بازسازی نظم کاپیتالیستی و اساس دولت و مالکیت بورژوائی راهی جز
این ندارند. نمایش دوستی و اتحاد و ائتلاف در میان عناصرو نیروهائی که هر روز همدیگر را مورد
هجوم قرار میدهند، از تناقضات آنهاست. اما روندی که درجریان است و با دروغ و مانیپولاسیون و
آویزان شدن به حمایت احتمالی آمریکا و دولتهای غربی حدادی و پمپاژ میشود را باید جدی گرفت.
اینها قرار است روی دوش قهرمانی و اعتراض مردم مجددا استبداد و استثمار و تبعیض را سازمان
دهند»« از اطلاعیه حزب حکمتیست تحت عنوان ٬٬ نشست جرج تاون، تداوم تلاش اپوزیسیون راست
علیه مردم٬٬ »
درست در این دوران طلایی و تلاش برای زمینه سازی برای بند وبست های سیاسی با دولتهای غربی
بود ، که درتاریخ ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ برابر با ۱۵ فوریه ۲۰۲۳ « منشور مطالبات حداقلی بیشت تشکل
مستقل صنفی و مدنی » از داخل ایران با دوازده بند از جمله آزادی زندانیان سیاسی، آزادی بیان، لغو
اعدام، اعلام فوری برابری زن و مرد منتشر شد. این سند در شرایطی ویژه، در دورانی پرتلاطم و
زیر تیغ استبداد حاکم نوشته شد و انتشار آن توانست بحث آلترناتیو برای آینده ی حکومت در ایران را
وارد یک دوره ی دیگری بکند.
« منشور مطالبات حداقلی» درجبهه چپ اپوزیسیون و کاربران شبکه های اجتماعی وسیعا مورد
استقبال قرار گرفت و پخش گردید. احزاب چپ و کمونیست های منفرد این منشور را در صفحات
اجتماعی خود و نشریات منتشر نموده و مقالاتی در تفسیر و تائید مفاد آن نوشته شد. اما با وجود این
استقبال وسیع، عده ای از فعالین چپ « منشورمطالبات حداقلی» را بدلائل مختلف از جمله امضا
تشکلهایی که پشت آن بود دوفاکتو پذیرفتند. همین باعث شد که درمیان تشکلها و احزاب سیاسی این
منشور با نقد درون حزب و سازمانها روبرو شد. ۱۳۰۰ نفر فعال سیاسی و ۷۳ حزب و سازمان
سیاسی ضمن پشتیبانی از منشور حداقلی از برگزاری همایشی دور آن پشتیبانی نمودند.
بعد ازمدتی بحث و گفتگو در جلسات کلاپ هاوسی به ابتکار عده ای از پشتیبانان این منشور تصمیم
گرفته شد که همایشی درشهر کلن روز ۲۲ آپریل ۲۰۲۳ ( ۲ اردیبهشت ۱۴۰۲»برگزار گردد. رضا
شهابی و حسن سعیدی از اعضای سندیکای شرکت واحد از زندان اوین با تکیه بر « تنها راه رهایی
وحدت و تشکیلات است » به این همایش پیام دادند. خبرگزاری بی بی سی از این گردهمایی با عنوان
« چپ زیریک سقف» نام برد.
روز ۱۸ اسفند رقص دختران آکباتان به مناسبت روز جهانی زن، با ترانه « آرام باش سلنا گومز و
رما »به ترند اول درشبکه های اجتماعی جهان تبدیل شد. دو روز بعد این گروه از سوی ماموران
امنیتی دستگیر و با اعتراف اجباری مجبور به اظهار پیشمانی شدند. درخاش زنان بلوچستان با
شعارهای رادیکال به خیابانها آمدند و در بسیاری از دانشگاه ها دانشجویان در محوطه دانشگاه دست به
تجمع زدند. در خارج از ایران روز ۸ مارس از طرف فعالین چپ و سوسیالیست وسیعا با مضمون
خیزش انقلابی بصورت سخنرانی و شرکت در راهپیمایی ها و تجمعهای اعتراضی وسیع برگزار
گردید.
آخرین جانباخته ی اسفند شیرزاد احمدی نژاد اهل بوکان بود که روز ۲۴ اسفند زیر شکنجه جانباخت.
او همراه با خالق محمود نژاد در۲۶ بهمن دستگیرشده بودند. از سرنوشت خالق محمود نژاد هنوز
خبری نیست. ( به نقل از ویکی پیدیا)
در ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ سپیده قلیان بعد از چهارسال و نیم از زندان اوین آزاد شد. در تویتی قبل از آزادی
نوشت« به امید آزادی عزیزانم گلرخ ایرایی، نیلوفربیانی، سپیده کاشانی، بهاره هدایت ، زهره زتاب
چی، ناهید تقوی و همه زندانیان سیاسی، مخصوصا زنان زندانی» . دوربین تلفنهای زوم شده به درب
خروجی زندان اوین، با چهره ی خندان و موهای افشان سپیده، درلباسی خاکستری با طراحی زرد
رنگ، روبرو شدند. سپیده با دسته گلی در آغوش، درحالیکه دورخودش می چرخید صدایش بلند شد «
خامنه ای ضحاک ، میکشیمت زیرخاک» . ماموران لباس شخصی درمانده و غافلگیر ازاین حرکت،
تلاش کردند تا او را از محوطه مقابل زندان اوین دورکنند ولی دوربینها این لحظه را ضبط کرده
بودند. خنده های سپیده و شعارهایش به خانه های مردم ایران رفت. همه می دانستند که دختر سرزمین
آفتاب، هفت تپه، آزاد شده است. آزادی او فقط دوساعت طول کشید. اتوموبیلی که حامل او و خانواده
اش درحال بازگشت به دزفول بوددرمیان راه متوقف شد و سپیده دستگیر و به زندان اوین برگردانده
شد. بقولی اگرتوانستند آفتاب را به بند بکشند، میتوانند سپیده را هم زندان کنند.
برگزاری جشنهای چهارشنبه سوری و پایان سال ۱۴۰۱ در سراسر ایران با موجی از اعتراضات ،
پایکوبی زنان بی حجاب و حجاب سوزان همراه شد. خانواده های جان باختگان و مردم همراه آنها بر
سر مزار عزیزانشان حضور پیدا کردند. از رشت و گرگان ، تا شهرهای کردستان، تهران و شهرهای
حومه ، چهاربهار و زاهدان ،مشهد مردم با شعارهای « امسال سال خونه ، سید علی سرنگونه یا فقر،
فساد، گرونی میریم تا سرنگونی به استقبال سال ۱۴۰۲ رفتند.
فروردین و اردیبهشت ، خرداد ۱۴۰۲ با اعتراضات وسیع فرهنگیان و بازنشستگان آغاز شد. در
اکثرشهرهای ایران تجمع برپا کردند و خواهان اجرا کامل رتبه بندی و بیمه کارآمد برای فرهنگیان و
بازنشستگان شدند. اعتراض به حمله های شیمیایی به مدارس هم درچند تجمع فرهنگیان و بازنشستگان
مطرح شد. چند نفر از فرهنگیان در این اعتراضات دستگیر شدند. در ۹ اردیبهشت هیراد پیربداغی
همراه با آنیشا اسدالهی و سروناز احمدی ، ریجانه انصاری، عسل محمدی، کامیارفکور و تعدادی دیگر
در خانه محمد حبیبی سخنگوی کانون صنفی معلمان که در بازداشت بسر می برد دستگیر شدند.
اجتماعات معلمان به تناوب در نقاط مختلف کشور تا تیر ماه ۱۴۰۲ ادامه پیدا کرد.
از فروردین ببعد در دانشگاه ها بار دیگر حرکت های مختلفی از اعتراض به ممنوعیت تعدادی از
دانشجویان از ورود به دانشگاهها، حملات شیمیایی به مدارس دخترانه و بویژه کنترل حجاب
دانشجویان آغاز شد. ٬٬ شوراهای صنفی دانشجویان کشور٬٬ طی بیانیه ای از تعلیق و اخراج نزدیک
به ۵۰۰ دانشجو در سراسر کشور خبر می داد و خواهان بازگشت آنها به دانشگاه شدند. تعدادی از
دانشجویان جزو متهمین علیه امنیت کشور در زندانها بسر می برند. اخراجها در دانشگاه شامل تعدادی
از مدرسین هم شد. در دانشگاه هنرتهران شش نفر و در اصفهان دونفر از استادان از کار اخراج و
حقوق آنها قطع شد.
در ۲۰ فروردین ۲۰۰ روز از بازداشت دو خبرنگار شجاع ،الهه محمدی و نیلوفرحامدی می گذرد.
کانون های روزنامه نگاران در کشورهای دیگر به دستگیری الهه محمدی و نیلوفر حامدی اعتراض
می کنند و خواهان آزادی آنها شدند.
آمار دستگیرشدگان و مفقودشدگان را کسی به درستی نمیداند. سازمان های بین المللی حقوق بشراز
بیش از ۲۵ هزار بازداشتی و ۱۵۰۰ نفرکشته صحبت می کنند. آمار زخمی ها و کسانیکه بینایشان را
از دست داده اند دقیقا برکسی معلوم نیست. محسنی أژه ای در ۱۴ اسفند اعلام نمود که « تعداد کسانی
که مشمول عفو شده اند، اعم از دستگیرشدگان اغتشاشات و غیر اغتشاشات، اعم از آنهایی که حکمشان
تقلیل پیدا کرده و تخفیف گرفتند، از مرز ۸۰ هزار نفرگذشته اند» « به نقل از سایت خبری رادیو فردا
۱۴ اسفند ۱۴۰۱»
بهار و اوائل تابستان ۱۴۰۱ درپس افزایش فقر و فلاکت عمومی در ایران صدها تجمع از طرف
فرهنگیان و بازنشستگان برپا شد. در واحدهای صنعتی اعتراض به عدم افزایش دستمزدها بالا گرفت.
کشاورزان در اصفهان و کرمانشاه دست به اعتراض زدند. تعداد اعتراضات پراکنده در سراسر کشور
در این دوره بسیار زیاد است که در حوصله ی این نوشته نمیگنجد. به غیراز موارد نادری،
اعتراضات معلمان و بازنشستگان و واحدهای تولیدی در همین دوران هم برخواستهای صنفی خود
پافشاری کردند و نتوانستند با روح اعتراضی که درخیابانها درحرکت بود خود را تطبیق دهند.
در تابستان ۱۴۰۲ سرنوشت خیزش انقلابی چه خواهد شد؟
ادامه