هلاله طاهری- روز جهانی منع خشونت علیه زنان و۲۵ سال مبارزه : آیا وضع زنان رو به بهبود است؟
از زمان سه خواهران میراودل که وحشیانه به دست جمهوری دومینیکن به خاطر فعالیتهای سیاسیشان به قتل رسیدند ۶۵ سال میگذرد. ۴۰ سال از ماجرای این سه خواهر گذشت تا اینکه در سال ۲۰۰۰ یک مرجع معتبر در سیستم سرمایه داری به نام سازمان ملل آنرا به رسمیت شناخت و از آنزمان بیست و پنج سال از مبارزات هر ساله برای کاهش میزان خشونت بر زنان میگذرد. این سند با ١۶١ امضا از جانب دولتها ظاهرا همه میدانند که چه اتفاقی در مورد زنان میافتد و وظایف این دولتها در قبال این سند چیست. اما کمتر از ۷۰ دولت در جهان بر این سند آگاهی دارند و تنها ۲۷ کشور دولتهایشان مجبور شده اند که بین %١ تا کمتر از %۵ از سرمایه ربوده شده جامعه را هزینه مبارزه با خشونت علیه زنان و دختران کنند. بعد از این قتلهای دولتی هر ساله در روز ۲۵ نوامبر به مدت دو هفته در سراسر جهان فعالین سیاسی زن و مدافعین حقوق بشر به روشنگری و مبارزه علیه خشونت زنان میپردازند. مبارزات هر ساله حول این روز بسته به توازن قوای جنبشهای اعتراضی در گوشه و کنار جهان متفاوت است. از جمله در کشورهای اروپایی, بخشی از آسیا و آمریکای جنوبی در سطح گسترده و در بخشهایی از جهان از جمله خاورمیانه بخاطر خفقان سیاسی حاکم بر جامعه و عدم آگاهی در مورد خواستهای زنان و همچنین جنگهای پی در پی محلی که موقعیت زنان و جنبشهای اجتماعی را بشدت تحت فشار قرار داده بسختی صدایشان را به گوش جهان میرسانند.
یکی از فعالیتهای بین اللملی و از جمله سازمان بهداشت جهانی برای این روز اینست که هر ساله آماری از رشد و یا کاهش خشونت علیه زنان و دختران منعکس میکنند. دامنه استفاده از این تحقیقات و آمارها در بهترین حالت به درد بخشهای آکادمیک و دانشگاهی میخورد و در بدترین حالت بدون هیچ تغییری سریعا به بخش بایگانی منتقل میشود. در سال ۲۰۰۰ این سازمان در گزارش خود از دولتها خواست که باید تا سال ۲۰۳۰ خشونت علیه زنان را در بیشتر عرصه ها حداقل به نصف برساند. در سال ۲۰۲۴ رقم سال ۲۰۳۰ تقریبا در گزارشات حذف شد. بجای آن رشد بی رویه و غیر قابل باورافزایش خشونت در همه عرصه ها را در بخشهای مهم جهان گزارش شد. از جمله در طی دو دهه گذشته بالاترین قتلهای زنان در جهان را شاهد بوده ایم که از ازدیاد بیش از حد قتلهای سیستماتیک توسط دولتهای حاکم و گروههای مسلح منطقه های جنگ زده خبر میدهد. مثلا فقط در یک ماه در کشوری مانند ایران١۶١مورد اعدام داشتیم که بخشی از آن زنان هستند. و همین الان با تهدید دو فعال سیاسی وریشه مرادی, پخشان عزیزی از جانب دادگاه جمهوری اسلامی در آستانه اجرای حکم اعدام آنها روبرو هستیم. سازمان بهداشت جهانی دو سال پیش میزان خشونت علیه زنان را از هر چهار زن یک نفرگزارش داده بود ولی تحقیقات امسال نشان میدهد که از هر سه زن یک نفر مورد عمل خشونت از یک بار تا به دفعات مکرر گزارش داده اند. %۶۷ آمار خشونت از طریق تکنولوژی و میدیا نسبت به زنان در جهان گزارش شده است. فقط ۳۰ میلیون کودک از طریق اینترنت و میدیاهای غیر قابل کنترل امروزی مورد اذیت و آذار جنسی و روانی قرار میگیرند. بیش از ١۵۰ میلیون زن و دختر در جهان به پایه ای ترین نیازها برای ادامه حیات دسترسی ندارند.
نزدیک به ١۳ میلیون کودک و نوجوان بین ١۵-١۹ سال به ازدواج اجباری و حاملگی زودرس مجبور میشوند و بیش از نیم میلیون کودک دختر بین ١۰ تا ١۵ ساله که وادار به کودک همسری شده اند در حین زایمان میمیرند. بیشترین آمار خشونت علیه زنان و کودکان جوان در سنین بین ١۰-١۵ سال است که نسبت به سالهای قبل رشد فزاینده ای داشته است. ۳۴۰ میلیون زن و کودک در فقر کامل بسر میبرند. دستمزد زنان نه تنها هیچ بهبودی پیدا نکرده بلکه در بخشهای از جهان در مقایسه با مردان یک به سه تنزل پیدا کرده است یعنی از هر ساعت کار مرد برابر با یک و نیم دلار در ازا کار برابر به زنان ۵١ سنت میرسد. تا آخر سال۲۰۲۲ رقمی معادل ۵۰۰۰۰ زن که به قتل رسیده و بیشترین آمار قتلها توسط افراد درجه یک خانواده, بستگان و کسان نزدیک به زنان و بخشی از این قتلها توسط کامیونتی ها و دولتهای در قدرت صورت گرفته است. هنوز هیچ آمار دقیقی از قتلهای زنان برای سال ۲۰۲۴ وجود ندارد. اما ١۷۹۵ کیس ثبت شده از میان ۶۵ کشور اعلام شده است. خود سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل اعلام داشته اند که بسیاری از قتلهای زنان از ١۶١ کشور جهان هرگز ثبت نخواهند شد و ناپدید شدن زنان به امری روزمره تبدیل شده است. میزان قتل و عام زنان و دختران جوان زیر نام ناموس و شرف, اعدامها و سنگسارها و قتلهای سیاسی در عراق, ایران, افغانستان در کنار ۶۰۰۰۰ زن و کودک در غزه در یک سال گذشته به دست دولت اسرائیل انگار که هیچ جایی در میان آمارها ندارند.
فاجعه قتلهای ناموسی, قتلهای دولتی و ناشی از جنگهای منطقه ای در کنار خشونت های عریان و تجاوز و بهره کشی جنسی از زنان در این سال گواه آشکار عصر خشن ترین نوع سیستمهای سرمایه داری ست که امیدی برای هیچ کاهشی دیده نمیشود و خطر فاجعه بار نابودی هزاران زن و کودک دیگر در راهست. طالبان در افغانستان و گروههای شیعه و سنی حاکم در عراق نیز هر دو در حال مسابقه نمایش قدرت بر سر بربریت خود هستند. طالبان دختران و زنان را بطور کلی از مدارس و تحصیل محروم کرده و دولت عراق هم کودک همسری را قانونی کرده است. طالبان میگوید زنان فقط حق دارند صدای زنان را بشنوند و دولت عراق تصمیم دارد که حتی حق وراثت پدری را از زن بازپس بگیرد و آخرین حلقه اقتصادی زن را قیچی کنند. مسابقه وحشی گری علیه زنان و کودکان در شکل عریان در غزه اتفاق میافتد وقتی که انسانها را فقط با ارقام معرفی میکنند نه مانند جسدهایی که حق حیات داشتند و از آنها دریغ شد. آیا اگر این بربریت سرمایه داری در همه اشکالش, از مدل دینهایی چون اسلام تا فاشسیم و راست افراطی مدل اروپایی نیست پس چه نامی مناسب خواهد بود؟ عروج راست افراطی و فاشیسم زیر حمایت سیستم سرمایه داری عصر حاضر یکی از خطرهای نابودی بشر و کره زمین است. و در این میان بیشترین حلقه های ضعیف برای تعرض و بهره کشی زنان, کودکان, مهاجرین و پناهندگان از مناطق جنگ زده هستند که قربانیان روزانه این عصر سرمایه داری اند.
در آستانه روز منع خشونت علیه زنان بالاخره امروز صبح پنج شنبه سازمان ملل یک فیل کاغذی هوا کرد و جنایات جمهوری اسلامی را در حق زندانیان سیاسی بویژه زنان و حکم اعدام زندانیان سیاسی را محکوم کرد. بعد از چهل و پنج سال نظاره گر جنایات جمهوری اسلامی ماندن و یک اطلاعیه دادن تنها میتواند یک ارضا حقوقی برای موقعیت سیاسی سازمان ملل و شرکا باشد وگرنه جمهوری اسلامی همان جایگاه را در سازمان ملل دارد که همیشه داشته است.
از نیمه بسیار خالی لیوان سرنوشت بشر در عصر سرمایه داری خشن که بگذریم و به نیمه دوم پر این لیوان نگاهی بیندازیم اعتراضات هر ساله زنان و جنبشهای مدافع حقوق زنان را در پیش رو داریم. جنب و جوش این روزها و بویژه طی شانزده روز تا ده دسامبر از جمله فرصتیست که باید در ابعاد وسیع و سازمان یافته ای ظاهر شویم و فریادها را یکی کنیم و بپرسیم که این چه جهنمی ست که با تز سرمایه داری باید چندین صده طول بکشد تا نیمی از جمعیت دنیا شهروندانی برابر, انسانهای قابل احترام در همه عرصه ها و زندگی بدون خشونت برخوردار شوند؟ چرا باید بهای پایین و بالا رفتن سود سرمایه داران را زنان و کودکان و قشری از جامعه بپردازند؟ چرا هیچ چیز روبه بهبود نیست و زوال و سقوط زندگی انسانی در چنین رشدیست؟ در گوشه ای به نام ایران به یمن خیزش انقلابی و نقش برجسته زنان در جنگ با جمهوری اسلامی مبارزات طور دیگری ست و نگاهها کمابیش بسوی آنهاست. صدایی متفاوت برای منع خشونت علیه زنان و پایان دادن به آپارتاید جنسی با بیش از چهار و نیم دهه مبارزه و طی دو سال و نیم از خیزش انقلابی زلزله ای بود که عمارت جمهوری اسلامی را شل و ول کرد و شدت آن در منطقه و تا دوردستهای اروپا و سایر نقاط رسید. جنبشی متفاوت که هدفش بسیار عمیقتر از فمینیسم و اتحادیه های زرد در اروپاست. زنانی خلاف جریان که لباس رزم پوشیده و نیزه هایشان رو بسوی پرچمهای یک دین پوسیده و عصر حجری نشانه گرفته اند و بدون هیچ بهانه و عذری میخواهند به آن پایان دهند. زنانی که چادرها را در میادین سوزاندند تا بگویند با دین و آیین اسلام مشکل ریشه ای دارند و میخواهند رهایی کامل بدست بیاروند. و برای این خواست برحق هر روزه با جانشان, با همه سرمایه زندگی خود و خانواده هایشان بها میدهند.
جنبش زنان در ایران برای رهایی خود راهی بجز ادامه مبارزات بر حق ندارد. اما همواره به همبستگی جهانی و همبستگی با جنبشهای اجتماعی در ایران نیازمند است. هیچ ناجی از آسمان و زمین نمیتواند به زنان، آزادی کامل و بدون قید وشرط را بدهد که خواهان آنند. وظیفه عاجل جنبشهای اعتراضی زنان این است که در اتحاد با جنبشهای داخلی در ایران از جمله مبارزات کارگران, بازنشستگان, پرستاران, معلیمن و دانشجویان به سازماندهی جبهه های مشترک بپردازد. نقش زنان در جایگاه رهبران این جنبش سراسری معتبر است و هیچکس نمیتواند انکار و یا نادیده بگیرد. فرصتی فراهم شده که میتوان برای تمامی خواستهای ماگزیمالیست جنگید و این رژیم را با دینش, با افکار و فرهنگ پوسیده اش و با کلیت سیستم حاکمیت سودآورش به گور سپرد. براندازی جمهوری اسلامی و براندازی همه اشکال آپارتاید جنسی از اولیت کار جنبش زنان و رهبران آن در اتحاد با دیگر جنبشها و همبستگی آنها از مبارزات زنان است. ایجاد شوراهای محلات, تشکلهای زنان و هماهنگی با دیگر مبارزات اجتماعی از جمله کارگران و بازنشستگان و پرستاران از وظایف روزانه هر فعال حقوق زن برای جذب بیشترین نیروی زنان و جوانان به مبارزه است. حکومت شورایی میتواند بخش بسیار وسیعی از خواستهای زنان را به سرانجام برساند و راه را برای سوسیالیسم هموار کند. تنها در سوسیالیسم تمامی آزادیهای اجتماعی-اقتصادی-سیاسی و حقوقی زنان میتواند به واقعیت بیانجامد.
هلاله طاهری