به یمن دنیای پست دیجیتال و شبکه های اجتماعی کمتر حرکت و فعل و انفعال درون جامعه است که به سرعت همگانی نشود و افکار عمومی حول آن واقعه با حساسیت برخورد نکند. اعتراضات و اعتصابات کارگری هم از این قاعده مستثنا نیست. اعتراضات پر شور کارگران کشت و صنعت هفت تپه، فولاد خوزستان ، هپکو و معلمان و رانندگان کامیون و صدها اعتراض دیگر در چند ماه گذشته نویدبخش گسترش جنگ طبقاتی در ایران است. هیچ حائلی دیگر مطالبات سرکوب شده طبقه کارگر ایران را به حاشیه نخواهد راند.
در این فضای بن بست اقتصادی که دامن رژیم اسلامی را گرفته است نه سرکوب و نه رجزخوانی های سران رژیم در مورد تحریمهای آمریکا و سوق دادن افکار عمومی به بیرون مرزها کارساز نیست. رژیم با این ترفندها نتوانسته است که تلاش برای زندگی شایسته کارگران را حاشیه ای کند.به قول لنین که در مقدمه اعلامیه ای به مناسبت اعتصاب کارگران نساجی در اواخر سال ۱۸۹۹در روسیه نوشت:” ۶ و ۷ نوامبر برای ھمه ما روزھای فراموش نشدنی است….. کارگران نساجی با مقاومت مستحکم خود در مقابل فشار کارفرمایان ثابت کردند که در این لحظات سخت ھنوز ھم مردمانی ھستند که می توانند منافع مشترک مارا، بمثابه منافع طبقه کارگر، زنده نگھدارند، که کارفرمایان محترماً ھنوزموفق نشده اند که ما را برای ھمیشه تبدیل به بردگان بیچاره جیب ھای خودشان بکنند. پس رفقا بیایید مستحکم و مصمم بپا خیزیم و مبارزه را تا به آخر برسانیم، و فراموش نکنیم که فقط از طریق کوشش مشترک و یکپارچه مان است که می توانیم شرایط خود را بکرسی بنشانیم.”
کارگران هفت تپه در این” لحظات سخت منافع مشترک ما را به مثابه طبقه کارگر” زنده نگه داشته اند. بی دلیل نیست که جمهوری اسلامی با دستگیری رهبران کارگری در هفت تپه و گسیل کردن خیل نیروهای سرکوبگر و آخوندهای مفتخور به میان کارگران در صدد شکستن اراده اعتصاب کنندگان است. روز پنج شنبه ۲۲ نوامبر همزمان با آزادی تعدادی از کارگران زندانی دو اتفاق همزمان و به موازات هم به وقوع پیوسته اند. اولا فرماندار شوش اعلام کرد:”حقوق عقب مانده یک ماه کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه به حساب آنها واریز شد و هفته آینده نیز حقوق یک ماه دیگر آنها پرداخت می‌شود.” اتفاق دوم کیهان شریعتمداری در اقدامی حساب شده تیتر اصلی صفحه اول خود تحت عنوان ” تلخی نیشکر هفت‌تپه حاصل گره‌ زدن اقتصاد به برجام و اف ای تی اف ” اختصاص داده است. تحلیل گر کیهان با گذاشتن کارگران بین دو سنگ آسیاب عملا در صدد است که وضعیت کنونی و بحران بغرنج اقتصادی و ورشکستگی اقتصادی رژیم را از یک سو به جناحی از رژیم وصل کند و در همان حال اعتراضات کارگری را به میدان دار شدن چپ ها که نهایتا از آمریکا دستور میگیرند وصل کند. دراین زمینه مینویسد:”
نکته قابل تأمل اینجاست که مدیران لیبرال مآب با رسیدگی نکردن به مشکلات اقتصادی و اجتماعی، موجب انباشت آنها و تولید نارضایتی می‌شوند. در سوی مقابل سر و کله شبه مارکسیست‌ها و چپ نماها برای موج سواری روی همین نارضایتی پیدا می‌شود! چپ‌نماهایی که دست در جیب رژیم آل‌سعود دارند.
گویا میان آنها تقسیم کاری در جریان است، حتی اگر مخالف هم به نظر بیایند. رد پای هر دو طیف را در تولید برخی نارضایتی‌های کارگری و صنفی و سپس موج‌سواری سیاسی و براندازانه و ضدانقلابی می‌توان دید که همواره موجب به حاشیه راندن مطالبات مشروع صنفی بوده است. درواقع آنان دولبه یک قیچی هستند و سرنخ هر دو طیف به آمریکا می‌رسد.”
کیهان و گردانندگان امنیتی آن با طرح چننین سناریویی نه تنها قصد به انحراف کشاندن مبارزات کارگران را دارند بلکه با منتصب کردن این اعتراضات به عربستان و آمریکا و پیدا شدن سر و کله مارکسیستها در میان کارگران نقشه شومی برای سرکوب کارگران در پیش گرفته اند. رژیم همزمان با پرداخت یکماه حقوق معوقه و قول پرداخت یک ماه دیگر ظرف یک هفته و آزادی تعدادی از کارگران زندانی با قرار وثیقه در صدد شکستن اراده جمعی کارگران است. تاکید روی دو نکته اساسی در این دوره حائز اهمیت است:
اولا، آزادی بی قید و شرط کلیه کارگران زندانی بدون وثیقه
دوما، رفع هرگونه اتهام و پاپوش دوزی سازمانهای امنیتی رژیم علیه کارگران.
وظیفه نیروهای آزادیخواه و کمونیست است که برای به شکست کشاندن سناریوی رژیم افکار عمومی مردم ایران و جهان را علیه نقش شوم نهادهای امنیتی رژیم بسیج کنند. باید سناریوی کیهان و تیم امنیتی رژیم را با مبارزه متحدانه خود در نطقه خفه کنیم.
****

.