هشت مارس روز جهانی زن در بیش از یک قرن گذشته تداعی کننده و مظهر آزادیخواهی و برابری طلبی بوده است. در تمامی این سالها مبارزه ای بیوقفه برای آزادی و برابری زن به ویژه توسط سوسیالیستها و کمونیستها در بیشتر کشورهای جهان جریان داشته است.

در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی که قوانین ارتجاعی اسلام بر مناسبات فرهنگی و اجتماعی این جامعه هشتاد میلیون نفری حکومت میکند، فرهنگ منحط و ارتجاعی مردسالار و زن ستیز و سیاست جداسازی و تفکیک جنسیتی در چهل و دو سال گذشته با استفاده از اهرم زور و سرکوب و به ضرب زندان و شکنجه و شلاق و سنگسار به بخش عظمیمی از جمعیت آن جامعه تحمیل شده است. کنترل شدید و فاشیستی حاکمیت مرد سالار بر همه ابعاد زندگی اجتماعی و خصوصی مردم و به ویژه زنان اعمال شده است. تن فروشی تحت عنوان ازدواج موقت و صیغه، شرعی و قانونی شده و به محل و منبع در آمد سرشار خیل آخوندهای مفت خور و انگل تبدیل شده است. دامنه‌ی سیاست نفرت انگیز تفکیک جنسیتی به جداسازی ادبیات و مواد درسی دانش آموزان نیز کشیده شده است. انتشار روزمره‌ی سموم مذهبی از طرف نهادهای مذهبی و حاکمیت مجال تفکر و اندیشه و خلاقیت را از بخش قابل توجهی از جامعه سلب کرده و بازتولید فرهنگ زن ستیز مردسالارانه و تداوم بربریت و وحشیگری آن در بطن جامعه را در دستور قرار داده است. از طرف دیگر ضعف جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در جامعه، دست حاکمیت مردسالار را برای سرکوب سیستماتیک و سلب آزادیهای فردی و اجتماعی و ترویج خشونت علیه زنان و تحقیر آنان باز گذاشته است. صرفنظر از عوامل و مزدوران رژیم و فمنیستهای اسلامی مدافع وضعیت موجود، مسلماً تا زمانی که فعالین و رهبران جنبش زنان و آحاد جامعه به عوامل اصلی موقعیت فرودست زنان پی نبرده اند، تا زمانی که ما زنان نقش نظام سرمایه داری، ادیان و به ویژه اسلام و جمهوری اسلامی را به عنوان مصببین و عاملان اصلی آپارتاید جنسی در آن جامعه درنیابیم، تا زمانی که نقش مخرب ملی گرایی و ناسیونالیسم و سنتهای مردسالارانه‌ی آن را باور نکنیم، دستیابی به برابری و آزادی زن اگر محال نباشد بسیار مشکل و سخت است. ما زنان باید بدانیم توهم به مهره های رنگارنگ رژیم و توسل به مصببین تبعیض جنسیتی و عاملین کشتار و سنگسار و شلاق زنان و آیت الله های خوش خیم راه به جائی نمیبرد، دنباله روی از احزاب ناسیونالیست کُرد و تُرک و. .. و فمنیستهای سابقا سبز و بنفش که چکیده ارتجاع و ضد مدنیت و آزادی و برابری انسانها هستند، دویدن به دنبال سراب و در واقع نهادینه کردن سنتها و باورهای مردسالارانه موجود است.

در تمامی این سالها حاکمیت تلاش کرده است با تشدید جو خفقان و سرکوب و ادامه‌ی تبعیض و نابرابری و ستم بر زنان در محیط کار و زندگی آنان را از صحنه‌ی حیات سیاسی، اجتماعی، ورزشی و فرهنگی جامعه حذف کرده و به کنج خانه‌ها بازگرداند. فعالیت زنان در عرصه‌ی مدیریت جامعه، در زمینه‌ی اشتغال و در ورزشگاهها به شدت محدود شده است. حفظ و حراست رژیم اسلامی سرمایه از حجاب اسلامی به عنوان سمبل و پرچم آپارتاید جنسی تحت عنوان برخورد با بد حجابی و مفاسد اجتماعی از سوی حافظان توحش و بربریت جمهوری اسلامی سرمایه در اماکن عمومی و کوچه و خیابان با تحقیر و توهین و دستگیری و ضرب و شتم زنان همراه بوه است. ستم مضاعف و محرومیت و تبعیض و نابرابری و عدم بهره مندی از رفاه و آسایش و خوشبختی در محیط جامعه و خانواده و نبود فرصتهای شغلی برابر با مردان زمینه ساز افزایش آمار خودسوزی و خودکشی در میان زنان بوده و میلیونها زن را در اقصی نقاط ایران از سر ناچاری به تن فروشی و اعتیاد سوق داده است. در قرن بیست و یک در زیر سایه نکبت جمهوری اسلامی فرهنگ و مناسبات مردسالار و زن ستیز نه تنها از این جامعه رخت بر نبسته بلکه همچنان شاهد رشد قتلهای ناموسی و اسید پاشی به صورت زنان از جانب مردان ناموس پرستی هستیم که محصول و نتیجه طبیعی تداوم و استمرار مناسبات فرهنگی و اجتماعی متکی بر قوانین ارتجاعی اسلام هستند.

با روی کار آمدن دولت روحانی بخشی از فمنیستهای ملی-اسلامی، اپوزیسیون پرو رژیمی و اصلاح طلبان حکومتی با ایجاد توهم و خوشبینی کاذب در میان مردم سعی کردند این گونه القا کنند که با شروع به کار دولت ”اعتدال و تدبیر“ روحانی زنان موقعیت بهتری در جامعه پیدا میکنند! اما با توجه به ماهیت زن ستیز حاکمیت و ایدئولوژی اسلامی آن زیاد طول نکشید تا امید اصلاح طلبان حکومتی به یاس تبدیل شود، از همان روزهای شروع به کار دولت جدید ماشین اعدام و کشتار رژیم با سرعت بیشتری نسبت به قبل به کار خود ادامه داد، تا جایی که پیکر بیجان زهرا اسماعیلی ۴۲ ساله را در ۲۹ بهمن ماه سال جاری در زندان رجایی شهر کرج را که در اثر شکنجه های روحی، روانی و شوک ناشی از دیدن صحنه های دهشتناک و زجرآور اعدام ۱۶ مرد دچار ایست قلبی شده بود بر دار کشیدند!

در دوران روحانی تعداد گشتهای ارشاد و امر به معروف و مبارزه با ”مفاسد اجتماعی“ و مقابله با ”بد حجابی“ افزایش یافت، نکته جالب این که در مقابل و در همین گیرودار شاهد مقابله‌ی زنان و تغییرات چشمگیری در نحوه پوشش زنان در سطح جامعه و دهن کجی آنان به قوانین اسلامی بودیم. در کل جنبش رهایی زنان و مبارزات زنان آزادیخواه و برابری طلب در سطح جامعه کماکان ادامه داشته و البته با فراز و فرودهایی همراه بوده است.

اما با تمام این اوصاف اقدامات جمهوری اسلامی به دلیل تناقض با سرشت فطری انسانها و به دلیل تضاد آن با سوخت و ساز طبیعی جامعه با گذشت بیش از چهار دهه از طول عمر ننگین حاکمیت ارتجاعی سرمایه و سلطه قوانین مذهبی بر جامعه، قادر نشده اند جامعه را به قهقرا برگردانند و نتوانسته اند زنان را به تمکین و سکوت در مقابل این بیعدالتیها وادار کنند. جنبش رهایی و آزادی زنان در تمامی این سالها نه تنها فروکش نکرده است بلکه روز بروز بر توان و قدرت آن افزوده شده است و به ویژه پس از خیزشهای انقلابی دیماه۹۶ و آبان ۹۸ در سرتاسر ایران جمعی از زنان معترض با برداشتن حجاب در میان مردم و در مراکز شهرها، مبارزه با حجاب اسلامی را از حاشیه و دنیای مجازی به متن جامعه و مراکز و میادین اصلی شهرها منتقل کردند، اگر چه اقدامات متهورانه‌ی این زنان آزادیخواه با یورش جنایتکارانه عوامل سرکوبگر رژیم و زندان و شکنجه جواب گرفته است اما این فشارها نه تنها با عقب نشینی زنان برابری طلب همراه نبوده بلکه این حرکت به صورت مداوم در حال تکثیر و گسترش است.

باید بر این نکته تاکید کرد که اسلام و قوانین آن منبع الهام و سرچشمه‌ی تعرض و خشونت و تجاوز علیه زنان و ابزار تحمیق و سرکوب قدرتهای حاکم در جوامع اسلام زده است. هر چند در بخش زیادی از جهان از جمله در اروپا و غرب زنان از موقعیت بهتری نسبت به سایر کشورها برخوردار هستند اما تبعیض و خشونت علیه زنان هر چند در مقیاس کوچکتر در این کشورها نیز همچنان ادامه دارد، در تمامی جوامع سرمایه داری و در نظامهای رنگارنگ آن فرودستی زن در جامعه برای بورژوازی امری لازم و از ارکان انباشت سرمایه است. در میان جنبشهای اجتماعی این تنها کمونیسم کارگری است که نفعی در تبعیض و آپارتاید جنسی ندارد. جنبش کمونیسم کارگری جنبشی علیه تبعیض و نابرابری و خواهان آزادی و رهائی تمامی انسانها است.

جنبش آزادی زن که پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی ابعاد توده ای یافته است در سالهای گذشته نیز از تقابل با زن ستیزی و ترویج فرهنگ مردسالاری از سوی حاکمیت و آداب و سنن ارتجاعی حاکم برجامعه باز نایستاد، مقابله و مقاومت در برابر تعرض افسار گسیخته‌ی حکومت در تحمیل قوانین و سنتهای عقب مانده‌ی مذهبی از ارکان مهم مبارزه جنبش زنان برای آزادی، برابری و رفاه بود.

هم اکنون جنبش رهایی زن در ایران از قویترین جنبشهای اجتماعی است. جنبشی که میتواند از ارکان اصلی انقلاب آتی در این جامعه‌ی اسلامزده باشد. این جنبش، جنبشی سکولار و ماکزیمالیست با خواستها و مطالباتی روشن است، خواسته هایی نظیر کوتاه کردن کامل دست مذهب از زندگی زنان و آحاد جامعه و جدایی دین از دولت و آموزش و پرورش، لغو حجاب اسلامی و ممنوعیت حجاب کودکان، برابری کامل زنان و مردان در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، ممنوعیت خشونت علیه زنان، آزادی بی قید و شرط بیان و آزادی اجتماعات و ایجاد تشکلهای صنفی، اجتماعی و سیاسی، بیمه بیکاری مکفی برای عموم افراد بالای ۱۶ سال مستقل از وضعیت خانوادگی و تاهل از مهمترین مطالبات این جنبش است. زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب امسال نیز به مانند سالهای گذشته باید با خواستهای ماکزیمال خود به میدان بیایند و بار دیگر پرچم برابری کامل زن و مرد و مرگ بر آپارتاید جنسی را بر فراز این جامعه بحران زده برافرازند.

هشت مارس روز جهانی زن برای فعالین جنبش آزادی زن در ایران فرصتی است تا یکبار دیگر همراه با میلیونها نفر از مبارزان راه رهایی زن در سرتاسر جهان اعتراض خود را نسبت به مقام و موقعیت فرودست زنان، علیه تبعیض و نابرابری زن ومرد و علیه بانیان آپارتاید جنسی فریاد بزنند. در این روز زنان و مردان آزادیخواه با خواسته‌ها و مطالبات برابری طلبانه‌ی خود مدافعان تبعیض جنسیتی و سیستم ضد زن حاکم و مناسبات زن ستیز مردسالار را به مصاف می طلبند.

برای رهایی انسانها و زنان از نکبت سرمایه داری و افیون مذهب و فرهنگ مردسالار زن ستیز باید متحد و یکپارچه به میدان آمد. باید در محیطهای کار و زندگی خود علیه افکار و اعمال قرون وسطائی مبارزه کرد. ایجاد کانونها و سازمانهای دفاع از حقوق زنان ابزار اتحاد و تشکل ما زنان آزادیخواه و برابری طلب در مبارزه برای رهائی و آزادی است.

۲۴ فوریه ۲۰۲۱

۶ اسفند ۱۳۹۹