میزگرد کمونیست در باره فاجعه انفجار معدن زغال سنگ طبس. سیاوش دانشور، عبداله دارابی، سعید آرمان
کمونیست: انفجار در معادن ایران سابقه دارد. اما اینبار در طبس یک فاجعه بزرگ رخ داد که طی آن ٥١ نفر از کارگران جانباختند. علت چیست و چه کسی مسئول است؟ کارگران برای مواجهه با محیط ناامن کار چه میتوانند و باید انجام دهند؟ بطور مشخص در قبال این فاجعه چه باید کرد؟
سیاوش دانشور: روز چهارشنبه ٤ مهرماه، پایان عملیات امداد و نجات معدن معدنجوی طبس اعلام شد. آخرین پیکرهای کارگران جانباخته که در بلوک “سی” مانده بودند خارج شدند. طبق آخرین گزارشات ۴۹ پیکر از معدن بیرون آورده شد و در مجموع ۱۶ مصدوم از بلوک “بی” منتقل شده بودند که دو نفر از آنها جانشان را از دست دادند و در نهایت تعداد جانباختگان به ۵۱ نفر رسید”. هنوز بخشی از مصدومان در موقعیت نامناسب هستند. از نظر تعداد قربانیان، انفجار معدن طبس بزرگترین فاجعه معدن در ایران است. و این بزرگترین فاجعه در معدنی رخ داده که مقامات دولتی و کارفرمایان میگویند از “بهترین و مجهزترین معادن ایران” بوده است. همین سرنخی به اوضاع ناامن و شدیداً خطرناک دیگر معادن بطور اخص و شرایط پرمخاطره کار در ایران بطور اعم بدست میدهد.
مسئله ساده و روشن است. این رویدادها “حوادث محیط کار” نیست، “قتل عمد کارفرمائی در محیط کار است”! میگویند “حادثه” تا از زیر بار مسئولیت قتلِ عمدِ مستقیم دولتی و کارفرمائی شانه خالی کنند. یک قدم بعد، قصور را گردن کارگر میگذارند که موارد ایمنی را رعایت نکرده است! یعنی هم میکشند و نقص عضو میکنند و هم مسئولیت جنایت را بعهده نمی گیرند. البته، حادثه تحت هر شرایطی از جمله در کار همواره ممکن است رخ دهد، در هر چهارچوبی حوادث و تشخیص ضریب خطا عمدتا قابل پیش بینی اند و وسائل لازم و راه حلهای تشخیص ایمنی و مخاطره وجود دارند که امکان حادثه را بسیار کم می کنند. هر محیط کار طبق تعریف استانداردی از سیستم ایمنی کار، سیستم های شناسائی و اعلام خطر در قبال مخاطرات دارد. مثلا برای تشخیص تجمیع گاز متان از سنسورهای تشخیص گاز و سیستمهای تهویه و خروج گاز استفاده می کنند که معدن طبس فاقد آن بوده است. یا نجات دهنده های فردی عمدتا کهنه بودند و کار نمیکردند. فقدان اینها یعنی با جان کارگر بازی کردن و ارتکاب عامدانه جنایت توسط کارفرمایان متفرقه. امری که دقیقا در معدن طبس رخ داده است. از روز پنچشنبه بارها در مورد وجود گاز و خطر کارگران هشدار دادند، حتی سرپرست شیفت ها هشدار دادند، اما مسئولین بلوک ها که همان پیمانکاران زالو هستند اصرار داشتند که کارگران سر کار بروند و سر کار فرستادند. تهدید به اخراج از یکسو و تلاش برای استخراج ذغال سنگ میزان مورد نیاز پیمانکار برای تحویل، کارگر را وادار میکند که در محیط ناامن کار که در واقع یک قتلگاه است برود. فاجعه بزرگ معدن طبس محصول نیاز سرمایه داران به سود بیشتر و لذا بازی کردن با جان کارگران، نشان بی ارزشی جان کارگر و خانواده کارگری در قاموس فرهنگ و ایدئولوژی طبقه سرمایه دار و بورژوازی است. روشن است که مسئول مستقیم این جنایت و قتل عام کارگری، دولت جمهوری اسلامی و کارفرمایان و پیمانکاران هستند. نباید اجازه داد مسئولین با ریختن اشک تمساح برای کارگران و دادن وعده های پوچ، این جنایت بزرگ را مشمول مرور زمان کنند.
قتل های محیط کار که باندازه یک جنگ گرم از کارگران قربانی میگیرد، نتیجه امتناع کارفرمایان از تامین سیستم ایمنی محیط کار بدلیل سودجوئی است. تامین و تضمین سیستم ایمنی کار مطابق با استانداردهای جهانی و بهبود مرتب آن، یک خواست قدیمی جنبش کارگری جهان بوده است. جنبش کارگری ایران نیز لازمست از دریچه واقعه تراژیک معدن طبس، پرچم تامین سیستم ایمنی محیط کار را برافرازد و از جمله نمایندگان مستقل کارگران در هر مرکز کارگری بر امنیت محیط کار نظارت داشته باشند. هرجا محیط کار امنیت ندارد، کارگر نباید سر کار برود و تا تامین ایمنی محل کار اعتصاب تنها راه است. روز چهارم مهرماه، کارگران معدن طزره سمنان بدلیل فقدان ایمنی کار سر کار نرفتند و دست به اعتصاب زدند. این سیاست درست و اصولی است که باید فراگیر شود.
کارگران معادن ایران از جمله معادن زغال ‌سنگ خواستهای متعددی دارند. از جمله خواهان عزل پیمانکاران و تغییر وضعیت شان از پیمانی به قراردادهای رسمی هستند. تامین ایمنی محیط کار، افزایش دستمزدها، علیه واگذاری صندوقهای بازنشستگی، اجرای طرح طبقه بندی مشاغل از خواستهای کارگران است. بدنبال این فاجعه و تشخیص پتانسیل اعتراض و نارضایتی کارگران، دولتی ها و مدیران وعده سرخرمن میدهند تا خشم کارگران و خانواده های کارگری را کنترل کنند. بطور مشخص، در قبال این فاجعه باید انگشت اتهام را به سوی دولت و کارفرمایان گرفت و خواهان محاکمه و مجازات عاملین قتل عام کارگران شد. کارگران در سطح کشور و در رشته های مختلف با ابتکارات مختلف از جمله اعتصاب و اعتراض از کارگران معدنچی طبس حمایت و پرچم مشترک “تامین استانداردهای ایمنی محیط کار”، “نظارات کارگران بر ایمنی محیط کار” و “افزایش دستمزدها” را برافرازند. ضروری است مردم ایران در اجتماعات و اعتراضات مختلف با کارگران طبس همدردی و همراهی کنند و از خواست کارگران حمایت کنند.
کمونیست: انفجار در معدن طبس جان ٥١ کارگر را گرفت. برخلاف دوره های قبل دولت پزشکیان سریع به این مسئله ورود کرد، علت چیست؟ در صورتی که اگر دولت در فکر ایمنی کارگران در محیط کار باشد این فجایع رخ نمیدهد یا بسیار کم میشود.
عبداله دارابی: ۴۵ سال از قدمت تاریخی “ورود کردنها و دروغ گفتنها”ی پی در پی دولتهای تاکنونی رژیم سرمایه داری حاکم بر جامعه ایران میگذرد و طی اینمدت بیوقفه تلاش کرده اند تا این نوع برخورد و دروغ پردازی را بمثابه یک سیاست تثبیت شده و لایتغیّر همچنان باقی بگذارند و چون نظم و مقررات عمومی ضد کارگری آنرا به مردم کارگر و زحمتکش قالب کنند. تمام رئيس جمهورهای تاکنونی رژیم، تلاش کرده اند در برابر رویداد های مهم جامعه ابراز نظر کنند و مثل دایه مهربان تر از مادر به دروغ گویی بپردازند و اصل موضع را آنقدر پیچ و تاب دهند که کارگران و مردم زحمتکش خسته و هراسان شوند تا در پرتو آن خودشان بتوانند راحت تر و کم دردسرتر شانه از زیر بار خطاهای نابخشودنی خود خالی کنند. باید این را دانست که، تکرار این نوع سیاست دروغ گفتن و عدم مسئولیت پذیری حاکمان تاکنونی جمهوری اسلامی برای خاص و عام در ایران و جهان شناخته شده است و کسی غیر خودیهای رژیم، به آن باور ندارد. اگر کسی یا کسانی به فرمایشات زودهنگام پزشکیان، رئیس جمهور منتخب علی خامنه ای گیج یا متوهم شده باشند، حتما از آخور و توبره رژیم سهمی نصیب شان شده و به خاطر منافع حقیر خود حاضر نیستند واقعیات موجود در جامعه ایران را ببینند و به آن اذعان کنند.
اما چرا پزشکیان گمارده شده خامنه ای، سریعتر از همپالکی های اسبق خود در رابطه با فاجعه کم نظیر کارگران معدن طبس، زودتر اظهار نظر کرده، نکته جدید تری است که در زیر بسیار کوتاه به آن خواهم پرداخت.
در درجه اول این را باید تآکید کرد که اظهار نظرکردن سریع و کند رئيس جمهورهای تاکنونی رژیم بخودی خود قاعده ماهوی و اساسی نظام را تغییر نمیدهد. چون اساس و بنیان رژیم، همچنان رو قاعده ای سوار است که خمینی، ۴۵ سال قبل برای رژیم اش تنظیم و تدوین کرده است. من طی این زمان تا به امروز از هیچیک از سران اصلی رژیم، نشنیده ام و نخوانده ام که “فرمایشات گهربار خمینی” و “اقتصاد زیربنای الاغ است” را، زیر سئوال ببرد تا به استناد به آن امروز بتوان خیزبرداشتن سریع را باور کرد. پزشکیان هم تا به امروز لام تا کام در این زمینه زبان نگشوده است. در نتیجه، سریع ورود کردن پزشکیان در این زمینه را نباید توهم زا تعبیر کرد و آنرا به عنوان نکته ای مثبت برای آن به حساب آورد. چون خود پزشکیان بخاطر ایجاد تغییر مثبت در زندگی کارگران گمارده نشده است. وظیفه او چیزی غیر از توهم پردازی در جامعه برای بقای طول عمر رژیم اسلامی نیست و نخواهد بود، در نتیجه، واقعی نیست ورود سریع او را به عنوان تغییر مثبت بنیادی محل کار کارگران در معادن زغال سنگ ایران معنا و تفسیرکرد! چون پاشنه سیاست حاکمیت کردن در ایران امروز، همچنان رو سیاستی میچرخد که خمینی و خامنه ای پرچمدارش هستند نه چیزی دیگر. پزشکیان، خود بارها اعلام کرده است که “سرباز جانباز خامنه ای است و اگر او نبود، پزشکیان، سر از صندوق مضحکه انتخابات در نمی آورد و رئيس جمهور نمیشد”.
ولی در عالم واقع آنچه خامنه ای و پزشکیان را در این زمینه به حرف زدن واداشته است، چیزی نیست غیر از مبارزات انقلابی بیوقفه کارگران، زنان و مردم آزادیخواه ایران علیه کل موجودیت این رژیم که روز بروز گسترده تر وعمیق تر میشود. ایجاد این تغییر و تحول غیرقابل انکار در صحنه سیاست ایران، رژیم را چنان وحشت زده کرده که برای بقای خود ناچار شده دست به هر خس و خاشاکی ببرد تا بلکه بوسیله آن بتواند چند صباح دیگری را به طول عمر ننگینش بیفزاید.
رژیم جمهوری اسلامی و رئيس جمهورش، قادر نیستند و نمیتوانند بلحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روند کنونی حاکم بر جامعه را به نفع مردم تغییر دهند. صحبتهای پزشکیان، چیزی غیر لفاظی کردن نیست. رژیم اش به گل نشسته و هیچ چشم انداز روشنی برای برون رفت از این وضعیت ندارد. چون کارگران و مردم تشنه آزادی در ایران برای سرنگونی تام و تمام این رژیم در کمین نشسته اند و آنرا نمیخواهند.
کمونیست: شما به عنوان دبیر تشکیلات خارج کشور حزب حکمتیست در رابطه با انفجار در معدن طبس و مرگ کارگران و حمایت از کارگران چه برنامه ای در دستور دارید و چه باید کرد؟
سعید آرمان: آنچە در طبس اتفاق افتاد یک فاجعە انسانی برای طبقە کارگر ایران بود و نباید بە سادگی از کنارش رد شد، امری کە سرمایداران ایران و دولتشان می خواهند. آنچە جان بیش از ٥٠ کارگر معدن را گرفت، طوری وانمود میشود که بصورت طبیعی “حادثەای” است کە ربطی بە کارفرما و سهل انگاریها و دیدگاە کل بورژوازی مبنی بر بی ارزشی جان کارگران، ندارد! ما بعنوان یک حزب سیاسی جدی کە اساسا مشغلەاش منفعت کارگر و مردم تهیدست جامعە است، فورا بە فکر اقداماتی در رابطە با منعکس نمودن این فاجعە انسانی و رساندنش بە گوش طبقە کارگر جهانی و اتحادیەهای کارگری، افتادیم. متاسفانە فجایعی کە در لبنان و غزە اتفاق افتادە و همزمانی این فاجعە انسانی با کشتارهای لبنان کە در چند ساعت صدها انسان را بە کام مرگ فرو بردە، تاثیر منفی بر انعکاس آنچە در معدن زغال سنگ طبس بر کارگران و خانوادەهایشان آمده گذاشتە است و مضافا بە این اوضاع نشست سالانی سازمان “ملل” ترجیحا سازمان دولتهای قلدر جهانی، نیز تاثیر منفی گذاشتە و مشغلە بزرگترین فاجعە معادن در جهان بە راحتی بە زیر اخبار و رسانەهای خواهد رفت.
ابتدا با احزاب چپ و سازمانها و نهادهای دوست و همفکر در کشورهای مختلف اروپایی از طریق مسئولین تشکیلاتی در محل تماس گرفتە شدە و نامەای خطاب بە افکار عمومی و اتحادیەهای کارگری نوشتەایم و بە سازمانها و اتحادیەها ارسال شدە و در دنیای مجازی اطلاع رسانی شدە است تا آستینها را بالا بزنیم و علیە محیط ناامن کار، دولت جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهیم تا پایبند باشند بە استانداردهای بین المللی و برسمیت شناختە شدە در سطح جهان بە منظور ایمنی محیط کار.
جنبە دیگر از اقدامات ما تلاش برای سازمان دادن شبهای همبستگی بە منظور عدم فراموشی این فاجعە انسانی، گفت و گو پیرامون شرایط سخت و خطرناک کار در معادن با دعوت کردن از فعالین صاحب نظر درعرصە کارگری کە در خصوص کار در معادن و استانداردهای بین المللی و عدم رعایت این موارد در معادن ایران و دلایل این عدم جدیت کە چیزی جز کسب سود هنگفت، نیست. با توجە بە تاثیرات مثبت فعالیتهای خارج کشور بر فعالین داخل ایران این شبهای همبستگی و انتقال تجارب فعالین عرصەهای کارگری بویژە معادن. این اقدامات هر فعال سیاسی کە مشغلەاش ارتقای سطح آگاهی طبقە کارگر و شرایط مبارزاتی کارگران مسئلەاش باشد در هر نقطەای از جهان خارج از تعلقات سیاسی و حزبی بە این یا آن حزب و جریان سیاسی میتواند گامی هر چند کوچک بە کارگران معدن در وهلە اول و بە کل جنبش کارگری ایران بردارد. آنچە مشخص است رسانەهای جمهوری اسلامی رسانەای کردن اخبار راجع بە آلام طبقە کارگر و خانوادەهایشان نە تنها در دستور کار ندارند بلکە زبان حال حاکمان و سرمایەداران هستند.
سخن پایانی من با فعالین حزب و سایر فعالین سیاسی است کە انعکاس این فاجعە انسانی و از دریچه آن شرایط سخت و خطرناک کار در ایران وظیفه ای همگانی است. بمنظور جلوگیری از فجایع دیگر در معادن غیر استاندارد و برعهدە گرفتن سهم ولو ناچیز از رنج و مشقت خانوادە قربانیان، جلب همبستگی کارگران در سطح بین المللی یک امر مهم ما خواهد بود. تاکنون در شهرهای بزرگ اروپایی تلاش برای برگزاری شبهای همبستگی آغاز شدە است.
***