ملکه عزتی- بساط سرکوب را از مدرسه جمع کنید. مدرسه پادگان نیست!
اخیرا “تفاهم نامه ای” مابین جواد حسینی وزیر آموزش و پرورش رژیم و نیروی انتظامی موسوم به فراجا به سرکردگی رادان جنایتکار امضا شده که حضور نیروی انتظامی در مدارس را تامین میکند.
البته این اولین بار نیست که در جمهوری اسلامی حقوق و امنیت وآسایش کودکان مورد تجاوز و تضییق قرار میگیرد. در جنگ ارتجاعی ایران و عراق با جثه نحیف کودکان میدان های مین را خنثی کردند، آنها را به گوشت دم توپ در میدان جنگ تبدیل کردند و روزانه از بلندگوهای مساجد آوای شوم دعوت به جبهه و داوطلب کشته شدن سر دادند و نسلی از نوجوانان را قربانی جنگی کردند که در آن کوچکترین منفعتی نداشتند. در این رژیم سراپا جنایت هیچ انسانی از آرامش بهره نبرده و از گزند اینها در امان نبوده. هر جا که سایه منحوسشان پیدا شده مرگ و نیستی به ارمغان آوردند.
همکاری معلمان، خانواده ها و دانش آموزان با نیروی انتظامی با تاریحچه ننگینی که در ۱۴۰۱ خلق کرد، بیشتر به یک شوخی بیمزه شبیه است تا تفاهم نامه حفظ امنیت در مدارس!
باید از خود پرسید نیروی انتظامی که دختران نوجوان را از پشت بام‌ها پایین انداخت تا قتلشان خودکشی قلمداد شود، به چشم معترضین شلیک کرد و باعث کوری تعداد بسیار زیادی از شرکت کنندگان در اعتراضات شد چه نوع امنیتی را در مدارس برقرار میکند؟ جمهوری اسلامی و ارگانهای سرکوبش اگر خیلی دغدغه امنیت دارند نگاهی به زندگی و شرایط کودکان بی سرپرست و آواره در خیابانها، شرایط کودکان کار و کودکانی که مجبور به تامین معاش خانواده هستند، بیندازند. لکه های ننگ بر دامن این حکومت آنچنان گسترده و فراوان است که در حوصله یک نوشته نیست.
نیروی انتظامی تحت فرماندهی قالیباف دانشگاه را به خون کشید، برای زنان بی حجاب در حین رانندگی حکم توقیف ماشین و جریمه نقدی تعیین میکند، این نیروی متجاوز که فاقد هر نوع نگاه انسانی به اطراف و محیط خویش است میخواهد در نقش “معلم یار” برای پیشیگیری از آسیب های اجتماعی، ایجاد نظم و انضباط و آموزش قانون مداری در مدارس حضور یابد! شرمتان باد.
کودکان و نوجوانانی که هم اینک در محیطهای آموزشی توسط تعدادی از معلمین مورد خشونت و تنبیه بدنی قرار میگیرند حالا از قرارباید از نیروی فراجا قانون مداری بیاموزند. کمترین ضرر این طرح اخلال در آموزش و یادگیری، ایجاد تشنج و تنش در میان دانش آموزان، ایجاد اخلال و ناهماهنگی در روابط معلم و دانش آموزو ناامن کردن محیط آموزش است. این نظم و انظباط پلیسی- امنیتی و قانون مداری پادگانی را که محصول وزارت آموزش و پرورش و فراجا است را باید در زباله دانی انداخت تا بوی تعفنش مشام کودکان را آزار ندهد.
باید ازخود پرسید حضور این نیروی حافظ امنیت برای دختران دانش آموزی که در ۱۴۰۱ عکس خمینی و خامنه ای را همراه با حجاب به آتش کشیدند و نیروی انتظامی را هو کرده و از حیاط مدرسه بیرون انداختند چه معنی خواهد داشت؟ با این نسل بیزار از حجاب، بیزار از اپارتاید جنسی و بیزار از تحقیر و بیحقوقی چگونه رفتار میشود؟ تنها ارمغان این نیروی امنیتی و انتظامی برای این نسل معترض گاز شیمیایی و اخلال در امنیت روانی و سلامتی دختران نوجوان و معترض بو. اگر اعتراض و ایستادگی خانواده ها نبود جان‌های زیادی قربانی این “طرح ایجاد و حفظ امنیت” میشدند.
در جوامعی که کودکان از حق و حقوق نسبی برخوردارند بطور معمول و نرمال یاد میگیرند مستقل باشند، ابراز نظر کنند ‌و امکان اظهار نظر در تصمیماتی را که به آنها مربوط است در سطح معین و بنا به میزان رشد و یادگیری برایشان فراهم است. قانون موظف است تمایل و خواست کودک را در نظر بگیرد، درمقابل در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی وزیر سابق سپاهی و بی کفایت آموزش و پرورش که خود را وکیل و وصی کودکان میداند تفاهم نامه امضا میکند تا نیروی انتظامی بتواند امنیت روانی کودکان را بدون هیچ مرز و محدوده ای مورد تجاوز قرار دهد و با چاپلوسی مختص به این قشر به رادان جانی می‌گوید ما همه سرباز شماییم و در خدمت شما حاضر به هر نوع همکاری هستیم!
این جانوران ضد انسان همه مرزهای رذالت، سخافت و از خودبیگانگی را شکسته اند. شما کی هستید که مدرسه را به پادگان تبدیل میکنید؟ شما با چه جراتی برای نسل آینده این جامعه تصمیم میگیرید. میخواهید این نسل سرکش و اگاه و آشنا با تکنولوژی پیشرفته، قانون مداری را از گزمه های متجاوز رادان فرا بگیرد و بیاموزد؟
کدام قانون را باید مراعات کند، قانونی که در سایه آن در طی ۲۲ روز ۲۲ زن بقتل میرسند و نیروی انتظامی وظیفه لاپوشانی وموجه جلوه دادن این جنایات را بعهده دارد. قانونی که در خیابان دار اعدام برپا میکرد وبر گردن انسانها آفتابه آویزان میکرد؟این قانون و مجریانش مرزهای قساوت را یکبار دیگرتعریف ومعنا کردند. این نیروی انتظامی هم که امروز در قالب منجی امنیت، معلم یارو قانون مدارظاهر شده همان نیروی جنایتکار دهه ۷۰ است که در اعتراضات دانشجویی با فرماندهی سردار قالیباف آن روزها و دکتر قالیباف این روزها اعلام کرد هردانشجویی که به کوی دانشگاه بیاید را لوله میکنیم، هستند!
بدون شک یکی از مصادیق این قانون مداری مورد ادعای دو ارگان جنایت و سرکوب مسئله حجاب دختران است. در خیابان و در سطح جامعه نتوانستند با زنانی که قانون حجاب را به اشغالدانی انداختند دربیفتند، لایحه عفاف و حجاب در راهروهای مجلس و دولت سرگردان است حالا درصدد هستند که در مدارس دختران نوجوان را با حضور نیروی انتظامی دچار وحشت و ناامنی کنند و تحمیل حجاب را رفتار قانون مداربنامند. واقعیت این است هیچکدام از این نهادهای ترور و وحشت نمیتوانند آن روزهای خونین دهه شصت که کودکان و نوجوانان را با اجبار و ترس از اخراج به نمازخانه های مدرسه میکشاندد را زنده کنند. پروژه استفاده از گاز شیمیایی هم نتوانست بدادشان برسد حالا به مغزهای معیوبشان مراجعه کردند و به پروژه استقرار نیروی انتظامی در مدارس رسیدند.
سران رژیم آلمان نازی هم با چنین طرحهایی به جنگ مخالفین خود رفتند، سازمان جوانان اس اس را برای “امنیت داخلی” ایجاد کردند و نهایتا به گورستان تاریخ فرستاده شدند.
کل مفاد این تفاهم نامه که شامل بیش از ده بند و چندین ده ماده است مبتنی بر یک اصل اولیه نوشته شده، کنترل همه جانبه و روزانه دانش آموزان در محیط مدرسه، کنترل بر فعالیتهای فرهنگی دانش آموزان در فضای مجازی و حقیقی، تحت فشار قرار دادن خانواده ها و معلمینی که حاضر به پذیرش این درجه از محدودیت بر کودکان و نوجوانان نیستند و نمیخواهند درسرکوب و ایجاد ناامنی در محیط مدرسه همکار و همدست رادان و وزیر آموزش و پرورش باشند.
یکی از بندهای این تفاهم نامه جلب مشارکت کارکنان اداری و آموزشی، دانش آموزان و اولیا نام دارد. به زبان ساده وعامه فهم این یعنی پرورش جاسوس، ایجاد فضای بی اعتمادی، تشدید عدم امنیت و ایجاد سد و مانع در روند آموزش و سلامت روانی یک نسل از انسان‌هایی که بنا به تعریف باید در آینده آن جامعه نقش ایفا کنند. کل این پروسه فاجعه بار چیزی نیست جز کنترل بر دانش آموزان، معلمین و خانواده هایی که منبعد باید در فضای پلیسی منتظر تذکر، توبیخ و یا حتی جلب و بازداشت فرزندانشان بدلیل رفتار خارج از نرم مورد نظر پلیس جمهوری اسلامی باشند.
این طرح بدون تردید باید با اعتراض معلمین، خانواده ها و دانش آموزان در مدارس روبرو شود. مدرسه و مراکز آموزشی پادگان نیست، قوانین خشن و منسوخ پادگانی جایی در مدارس و در روند آموزش کودکان و نوجوانان ندارد. پلیس و نیروی انتظامی جز اعمال خشونت و ایجاد استرس هیچ مهارت حرفه ای دیگری برای کار و انجام وظیفه در مدارس ندارند. نیرویی که قانونا و رسما برای سرکوب تربیت و تعریف شدند نمیتواند عامل هیچ تغییر مثبتی در هیچ محیطی باشند.
بقیه بندهایی که در این تفاهم نامه مطرح شده از جمله جلوگیری از پخش و فروش مواد مخدر ادعای بیشرمانه ای بیش نیست، درصد بالایی از این مامورین خود عامل فروش و پخش مواد مخدر هستند. قاچاق فروشان مواد مخدر در سایه حفاظت این نیرو به این تجارت مرگبار ادامه می‌دهند. سپاه پاسداران در کارتل های عمده مواد مخدر فعالیت اقتصادی دارد. نمیتوان و نباید در مقابل این طرح سرکوبگرانه ساکت و بی تفاوت بود. جمهوری اسلامی در موقعیتی نیست که بخواهد چنین طرحی را اجرایی کند و حمله به حریم کودکان در مدارس و کلاس درس را بنام حفظ امنیت موجه جلوه دهد. سران جانی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از سرنگونی به کرنش وسازش با غرب روی اورده اند، در همه زمینه های اجتماعی و اقتصادی درمانده و مضمحل شدند. همزمان وجود فقر گسترده و گرانی بی امان زندگی میلیونها انسان را بخطر انداخته، مسولین و کاربدستان حکومت قادر به تامین حتی آب و برق مورد نیاز مردم نیستند. دراین اوضاع و شرایط بسیار بحرانی در جامعه، وزیردولت پزشکیان با همکاری رادان مراکز آموزشی را هدف گرفتند تا شاید بتوانند سدی در مقابل نسل جوان ایجاد کنند و در سایه این فضای امنیتی جامعه را دچاررعب و وحشت کنند.
اما کور خواندند، نه نسل جوان امروز و نه اکثریت عظیم جامعه در مقابل این طرح و تفاهم نامه پلیسی- امنیتی تسلیم نمیشوند. اینهم ترفندی شبیه بقیه طرح و توطئه هایشان است که در مقابل اراده جامعه شکست خورده. واقعیت این است جمهوری اسلامی در طی این سالها نتوانسته هیچ طرحی را بدون استفاده از نیروی فشار و سرکوب پیش ببرد. جواب کارگران آقدره شلاق بود، جواب اعتراضات دانشجویی لوله کردن و پرتاب از پنجره به بیرون بود جواب معلمان معترض زندان و انفرادی و جواب زنان آگاه به حقوق خود جریمه و احضاریه برای اجرای حکم شلاق بود. بدون استفاده از این حربه ها، نه جمهوری اسلامی سرپا بود نه طناب دار برقرار. این طرح هم با دخالت واعتراض معلمین شریف و خانواده های معترض به موجودیت جمهوری اسلامی دچار سرنوشت طرح عفاف و حجاب خواهد شد.
در این طرح هم همچون پروژه پخش گازهای شیمیایی در مدارس مجبور میشوید پا پس بکشید واز میدان بدر خواهید شد. قدرت پوشالی مبتنی بر ایجاد ارعاب و وحشت دیگر کارایی گذشته را برای شما ندارد. بیهوده زیر تفاهم نامه هایتان امضا میزنید، روزیکه مردم خیابان‌ها را دوباره به تصرف درآورند، تنها سرباز بازمانده و وفادار رادان ها همین وزیر سرکوبگر آموزش و پرورش امروزاست و بس. تفاهم نامه هایتان را هم مردم معترض و منزجر از شما به آتش خواهند کشید.
ملکه عزتی
۲۴ آوریل ۲۰۲۵