فاطمه عسگری- سرکوب معلمان و دوام مبارزات طبقاتی بر سر نان و زندگی
به دنبال عدم اجرای قانون رتبه بندی در فروردین و به تعویق انداختن آن به ۱۸ اردیبهشت امسال در ایام به ظاهر تقدیر از معلم شاهد دستگیری ۱۲ تن از معلمین حقطلب و بستن اتهامات ساختگی از جمله ارتباط با عوامل فرانسوی در بیدادگاه حکومت ضد بشری اسلامی بودیم.
این در حالی است که جمهوری اسلامی عضو سازمان بینالمللی کار است و چندین مقاله نامه این نهاد جهانی را امضا کرده بی آنکه به تعهدات خود عمل کند.
ماده ۲۲پیمان بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی( ICCPR) و ماده ۸ پیمان بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (PIDESC) حق تشکیل تشکل صنفی/ کارگری، عضویت در آنها و دیدار اعضای تشکلهای کارگری کشورهای مختلف را به رسمیت می شناسند. جمهوری اسلامی با توجه به امضا هردو پیمان در حال نقض هر دو ماده است و در همین راستا به هر اقدامی شنیعی دست میزند.
یکی از روشهای اطلاع از شیوه های پیشرو و به روز آموزشی در کشورهای مترقی داشتن ارتباطات بین المللی است. ارتباط با معلمان و هم جنبشی های بین المللی شورای هماهنگی فرهنگیان امری بسیار عادی بوده و بازخواست این دو شهروند فرانسوی نمونه آشکار نقض حقوق ابتدایی تشکل ها و بیانگر بربریت حکومت اسلامی در برابر تشکل یابی جنبش های طبقاتی در دل جامعه است.
این دستگیری ها در برهه ای انجام میشود که شاهد ادامه اعتصابات کف خیابان توده ها و زحمتکشان جامعه از جمله؛ کارگران شرکت نفت، بخش پرستاری، بازنشستگان بیمه تامین اجتماعی و کارمندان آموزش و پرورش هستیم، چرا که افزایش سرسام آور قیمتها و عدم تطابق حقوق ها با تورم و گرانی سرسام آور، راهی جز اعتصاب سراسری برای جامعه نگذاشته است.
افزایش ۱۰ درصدی حقوق بازنشستگان بجای همسانسازی و دریافت اضافه حقوق ۵۰۰ الی ۶۰۰ هزار تومان با توجه به افزایش قیمتهای سرسام آور مواد غذایی و سایر هزینه های مهم و پایه ای زیست این افزایش حقوق ها بسیار ناچیزی حساب میشود.
مسئله دیگر در همین رابطه کسر یک سوم حقوق برای صندوق بازنشستگی که خود عامل پایین آمدن حقوق بازنشستگان میباشد که به ظاهر در جهت بر خورداری از رفاه در زمان بازنشستگی است، به دلیل دست اندازی دزدان حکومتی تبدیل به واقعیتی مجازی شده است.
عدم توجه وزیر آموزش و پرورش به خواستهای رادیکال معلمان و همزمان صنفی، معیشتی عامل غوطه ورشدن بیشتر معلمان در فلاکتهای طبقاتی و فقر و همچنین اشتغال احباری در کار دوم حتی سوم شده است.
انتخاب هر شغلی درواقع راهی برای حصول درآمد مکفی در جهت برخورداری از رفاه در زندگی است تا انسان بتواند فارغ از دغدغههای حاصل از مشکلات مالی به مسائل مهمتر و لذت از ساعات فراغت بپردازد.
اما در ایران سالهاست فشارهای تحمیلی سیستم بورژوازی حکومت اسلامی نه تنها رفاه مالی را از بخشهای زحمتکش گرفته بلکه روز به روز با بیشتر شدن فشارهای حاصل از تورم در سایه دزدیهای سرمایه داری سیری ناپذیر حکومت اسلامی و بازی های پنهانی همراهان امپریالیستی جمهوری اسلامی که در پشت صحنه با استثمار کشورهای نفت خیز از جمله ایران با حکومت هار اسلامی دست مماشات دارند، بخصوص طبقه کارگر را در فلاکت بیشتری غوطه ور کرده است.
این فلاکت طبقاتی در حالی کمر طبقه کارگر و معلمان را خم کرده که غیر متخصصین فقط روی روابط رانتی بر ثروتهای کهکشانیشان می افزایند.
با تمامی این شرايط تبعيض آمیز طبقاتی و افزایش روز افزون شکاف طبقاتی، روند بازداشت ها نیز در برابر مبارزات طبقاتی به چالشی مهم بدل شده است.
در همین رابطه در جهت مقابله با ادامه بگیر و ببندها و اخذ هزینه های هنگفت تحت عنوان وثیقه برای آزادی موقت حق طلبان در بند و ثروتمندتر شدن دستگاههای حکومتی، خونریز و خودکامه راهکار چیست؟
آنچه مسلم است ترس حکومت از اعتراضات و همبستگی بخشهای مختلف طبقه کارگر یکی از عوامل افزایش دستگیریها و پروندهسازیهای ساختگی شده است.
همانطور که اخیرا شاهد این هراس حکومت اسلامی از اعتراضات توده ای اخیر و در خشم مردم به فاجعه متروپل آبادان هستیم.
اعتراض مردم در پی فروریختن برج متروپل و حضور نیروهای سرکوب بجای امدادرسانی، همزمان عملیات نجات و امداد رسانی شوراهای مردمی از آتشنشانها تا مردم عادی، نشانگر اتحاد و همدردی توده های مردمی و مشتی بر دهن حکومت جنایتکار اسلامی است.
وحشت حکومت از اتحاد طبقه کارگر در جریان متروپل، عامل فرستادن نیروهای قهریه بجای کمکی به منطقه شد.
جریان برج متروپل که موجب داغدار شدن خانواده های زیادی شد و ربط مستقیمی به رانت بازی و دستهای پشت پرده سران سپاه داشت موجب باد زدن آتش زیر خاکستر توده هایی شد که ماه جاری نسبت به گرانی به خیابانها روانه شده بودند.
فاجعه شلیک به هواپیمای اوکراینی و کشتار توده های معترض در خیزش آبان ۹۸ و خوزستان در سال ۱۴۰۰، کشتار در در زندانها یا به اثر هر سیاست جنایتکارانه حکومت هار اسلامی و…. در طول ۴۳ سال گذشته راه درست را به اکثریت جامعه که چیزی جز سرنگونی جمهوری اسلامی و بورژوازی پوسیده اش است نگذاشته. لازمه تحقق خلاصی از وضعیت موجود سرنگونی انقلابی سرمایه داری حاکم بواسطه فعال شدن نیروهای پیشرو در دل طبقه کارگر و پیوست خوردن خیزش توده ای با اعتصابات کارگری در مراکز تولید سرمایه مانند؛ صنعت نفت با رهبری حزب طبقه کارگر است.
۲ ژوئیه ۲۰۲۱