فاطمه عسگری- به مناسبت 25 نوامبرروز منع خشونت علیه زنان.
سرمایه‌داری، اسلام سیاسی و بازتولید سیستماتیک خشونت علیه زنان
خشونت بر زنان بخشی از خشونت سیستماتیک در جامعهٔ سرمایه‌داری است. خشونتی که، وقتی به‌صورت ساده به آن نگاه می‌شود و با تبلیغات موجود و برخی نگرش‌های هویتی فمینیستی، فقط از دید خشونت فرد به فرد و در نمونهٔ مشخصِ «مرد به زن» فرمول‌بندی می‌شود، و این نگاه درستی به این قضیه نیست.
خشونت بر زنان را باید ریشه‌ای‌ تر نگاه کرد. اینکه این خشونت، چه دربعد فردی و چه در بعد سیستماتیک در مراکز شغلی و تولید ثروت، چه چارچوبی دارد و از کجا آمده است.
این خشونت در چه شرایطی تولید می‌شود؟!
انسان بعنوان نیروی کار در سیستم سرمایه داری چیزی بیش از کالا نیست. زن هم در این میان بر اساس ماهیت سرمایه داری و استثمارو سودآوری، مورد ستم حتی بیش از مردان قرار میگیرد.
در همین جوامع غربی، علی ‌رغم تمامی مبارزات، زنان کماکان از حقوقی پایین‌ تر نسبت به مردان برخوردارند. زنان در جوامع مختلف سرمایه‌داری بخشی از خشونت‌های ساختاری در مراکز شغلی، کارخانه، مدرسه و در هر جایی را تجربه می‌کنند که درآن مورد استثمارنیز قرار می گیرند.
در ایرانِ تحت حکومت جمهوری اسلامی، از تلفیق قوانین زن‌ستیزانهٔ اسلامِ شریعت با ساختار سرمایه‌داریِ وحشی، زن در ابعاد مختلف زیر ستم، سرکوب و تعرض قرار دارد.
زنان درست است که در عرصهٔ حجاب اسلامی به عنوان” سمبل حقارت زن” توانستند عقب‌گردهای مهمی را به رژیم اسلامی تحمیل کنند، اما کماکان در کار و جامعه، ستم طبقاتی و جنسیتی بر زنان ادامه دارد.
بخشی از این ستم در ایران مستقیماً به قوانین اسلام سیاسی مربوط است؛ نمونه‌اش تحمیل حجاب اسلامی، قوانین ارث و میراث، حق طلاق، اجازهٔ خروج از کشور و هر آنچه را که به‌عنوان «آپارتاید جنسی» می‌شناسیم.
این ستم فقط خلاصه به اسلامی‌بودن یا نبودن سیستم حاکم نمی‌شود. استثمار و ستم بر زنان ریشه در جامعه‌ای دارد که همه جوانب آن طبقاتی است و پایهٔ ساختارش سرمایه و سودآوری است. ساختار ارتجاعی اسلامی به‌عنوان ابزار فکری دستگاه حاکمه، علاوه بر ارتجاع سرمایه‌داری، زنان را همه جانبه زیر ضرب خود می‌برد.
زنان در ایران نه‌تنها کالای سرمایه‌داران مفت‌خور هستند، بلکه اسلام، این لمپنیسم تاریخ نیز از سوی دیگر در بازار کار آن‌ها را سرکوب می‌کند.
از بعد خشونت فرد به فرد در خانه و جامعه، نگاه نادرست هویتی از همین‌جا آغاز می‌شود:
ریشه آن آیا «جنس مشخصِ مرد و زن» هستند یا شرایطی که زن و مرد و سایر جنسیت‌ها در آن زندگی می‌کنند؟
جواب روشن است: ساختار اقتصاد–سیاسی‌ای که بر جامعه حکومت می‌کند و از طرق مختلف انواع افکاروگرایش طبقاتی و اجتماعی را به همه زنان و مردان جامعه تحمیل می‌کند.
در جامعه‌ای که زن و مرد دغدغه‌های فکری، معیشتی، اقتصادی و اجتماعی و انواع چارچوب‌های تحمیلی یک ساختار سرمایه‌داری را نداشته باشند و یک سیستم سوسیالیستی–کارگری قدرت را در دست داشته باشد و به چنین معضلات فردی و اجتماعی به‌صورت ریشه‌ای بپردازد و تلاش کند خشونت را از جامعه از بین ببرد، در آن صورت ریشهٔ خشونت از جامعه خشکیده می‌شود.
اما وظیفهٔ ما منتظر ماندن تا محقق‌شدن انقلاب کارگری نیست. باید همین حالا، همان‌طور که سنگر حجاب را در برابر جمهوری اسلامی فتح کردیم، سازمان‌دهی زنان با رویکردی سوسیالیستی در تمام عرصه ها را در دست بگیریم و علیه خشونت سیستماتیک سرمایه و اسلام در ایران مبارزه کنیم.
26 نوامبر2025