در یک هفته سیل شیراز، خرم آباد، کرمانشاه، گلستان، مازندران و مناطق وسیعی از ایران را ویران کرد. این فاجعه شاید برای مردم سرپل ذهاب و کرمانشاه معنی دیگری دارد. مناطقی که به دلیل زلزله ویران شد و ماه هاست که در کانکس زندگی می کنند. هنوز زخم این زلزله مرهمی پیدا نکرده است که سیل هم به سراغشان رفت. محیط زیست ایران از بین رفته است. وضعیتش فاجعه است. از بین رفتن هزاران هکتار از جنگلها، ساخت سدهای غیر اصولی، تبدیل رودخانه ها و مسیلهای آب به پارک و امام زاده تنها موارد معدودی از تغییراتی است که با طبیعت و روح سرکش آن در تناقض است. قصد این نوشته پرداختن به دلیل این سیل نیست، بلکه نگاهی به نحوه برخورد مردم و حکومت به شرایط پس از سیل و موارد مشابه است.

جمهوری اسلامی و ستاد حوادث غیر مترقبه:
در بودجه بندی سال ۹۸ حدود ۱۴ میلیارد تومان برآورد شده است. این مقدار را با بودجه با سهم نهادهای مذهبی مقایسه کنید که حدود ۳۵۰۰ میلیارد تومان است. بدون محیط زیست هم حدود ۱۰۰ میلیارد تومان است. اگر واقعا دولتی تلاش کند که وضعیت مردم و محیط زیست را در نظر بگیرد، چنین ارقامی چرا باید در بودجه درج شود. به هر حال جمهوری اسلامی، هزینه خود را صرف بنگاههای تحمیق تفکرات مذهبی و خرافی می کند و بقیه را به دستگاههای سرکوب می سّآید. در چنین حوادثی مانند سیل اخیر، امنیتی کردن این مناطق را در دستور کار می گذارد. چرا باید وزیر اطلاعات اولین شخص دولتی باشد که به مناطق سیل زده سفر می کند؟ در چنین بحرانهائی لازم است که بیمارستانها و ابزارهایی که به کمک سیل زدگان بشتابند در اولویت باشند. ایجاد سرپناههای موقت، تهیه آب و مواد غذایی و گرمایشی اولویت این شرایط است. اما در این روزها چگونه به مردم گذشت؟ هر مهره حکومتی که به این مناطق سفر می کرد عکسی را منتشر می کرد و با مردم همدردی می کرد و نهایتا برای رفع این مشکل دست به دعا می شد. واقعا تحقیر آمیز است. این تصاویر خجالت آور است. نه برای ما، نه برای کسانی که در این سیل گرفتار شدند. برای مسئولانی که سفرهای اروپایی و کاخ نشینی شان را بر زندگی مردم ارجحیت می دهند. برای مسئولانی خجالت آور است که تاکنون نتوانسته اند این سیل را به خارج از محیط زیست و زندگی مردم هدایت کنند. البته اگر معنی خجالت را بفهمند. در روزهایی که وظیفه هر دولتی این است که تمام امکانات خود را برای کنترل و بهبود شرایط انجام دهد، جمهوری اسلامی تنها و تنها نظاره گر است. دستگاههای سرکوب خود را روانه شهرها کرده است و هر کس بخواهد به این وضعیت اعتراضی کند، جزو کشته شدگان سیل معرفی میشود.

مردم و سیل و زلزله
اسماعیل بخشی در یکی از سخنرانیهای خود می گوید که باید شورا را تمرین کرد، باید شورا را زندگی کرد. در میان این همه خبر بد، این خبر خوب را به گوش اسماعیل برسانیم که مردم دارند همان کار را می کنند. مردم دارند شورا را تمرین می کنند. آسیب دیده ترین شهر زلزله کرمانشاه، ثلاث باباجانی بود که اتفاقا اولین محموله کمک های مردمی را برای سیل زدگان ارسال کردند. آن مردم میدانند که هر نوع توقع نسبت به رژیم اسلامی برای کمک در این موارد، توهمی بیش نیست. ایجاد یک آب بند به طول ۴ کیلومتر برای جلوگیری از ورود آب به آق قلا کار دولت نبود. کار مردمی بود که با هم توانستند این کار را به سرانجام برسانند. همبستگی وسیعی که در خود شهرهای زلزله زده و همچنین حمایت وسیع در سطح سراسری بیانگر این مساله است که مردم هیچ توقعی از رژیم اسلامی ندارند. هیچ توهمی به جمهوری اسلامی ندارند. مردم پشت هم هستند و این اتحاد می تواند آغازی باشد برای اتحادی عمیق تر و گسترده تر در برابر رژیم اسلامی. مردمی که در این حوادث آسیبهای مادی و جسمی و معنوی دیدند، با ماهیت جمهوری اسلامی بیشتر آشنا می شوند. غارت کردن یک سرزمین برای سود و سرمایه و استفاده از هر ابزاری برای بیشتر کردن این سود، ماهیت رژیم اسلامی است. مردم ایران لایق یک زندگی بهتر، مرفه و آزاد و برابر هستند. این شرایط فقط با رفتن رژیم اسلامی امکان پذیر است. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی گام اول این کارزار خواهد بود. *

مارس ۲۰۱۹