سیاوش دانشور- یادداشت ها، در باره افتضاح جدید سازمان زحمتکشان
حمله مسلحانه به دوستان دیروز و قتل دو جوان و زخمی شدن تعدادی دیگر، قبل از هر چیز نمایانگر ظرفیتهای باند سیاسی سازمان زحمتکشان است. اینها بلدند در مقابل دوربینها از “دمکراسیخواهی” بگویند، اما در اردوگاه شان با زبان گلوله با هم صحبت می کنند. حقیقت شان همین دومی است. وقتی این جریان طی یک کودتا از کومله جدا شد و سیاستش را بر نفرت پراکنی قومی و ناسیونالیسم فالانژ بنا کرد، ما هشدار دادیم که این یک جریان سیاسی نیست و نباید بعنوان سازمان سیاسی برسمیت شناخت. گفتیم این یک باند است که با سواستفاده از نام کومله دست راستی ترین سیاستها را میخواهد پیش ببرد. امروز بسیاری در اردوی ناسیونالیسم کرد به این حقیقت اذعان می کنند که زحمتکشان یک جریان سیاسی نیست. جنایت جدید در منش و روش ضد انسانی و مافیایی این جریان ریشه دارد.
سیاست میانجی گری در میان شاخه های این باند، مستقل از هر نیتی، بدواً اینها را بعنوان “جریان سیاسی” برسمیت میشناسد و سپس “درس فرهنگ سیاسی و رعایت اصول” میدهد. این توصیه ها را میشود به هر جریان سیاسی اعم از چپ یا راست کرد اما به بلاک واتر و دستجاتی که حاضر به هر کاری اند نه! شما نمیتوانید به مافیا بگوئید مافیائی عمل نکن! مهمتر اینکه در این سازمان “اشتباهی” که به تصادم منجر شده باشد رخ نداده است. این روش کار آنهاست و بارها به طرق مختلف چه علیه مخالفین سیاسی بیرون خود و چه حتی در جلسات خودشان علیه هم دست به چنین اقداماتی زده اند. سیاست درست کم کردن خطر اینها از سر راه مبارزه آزادیخواهانه در جامعه است.
این یک جریان مزاحم است که اگر تفنگ و پولش را تامین کنند فردا میتواند علیه هر شورا و هر نهاد و سازمان و حزبی دست به ترور بزند. بهترین کار برای کسانی که اسیر این سازمانند اینست که صف شان را ترک کنند و خود را بیش از این شریک جنایت و توطئه های ضد انسانی و منافع و رقابت سران این جریان نکنند. مسئولیت کل این واقعه بعهده سران و رهبری این جریان است.
٢٢ ژوئن ٢٠٢٣
در باره حمله پلیس آلبانی به مقر مجاهدین
حمله امروز پلیس آلبانی به محل استقرار نیروهای مجاهدین در تیرانا، ادامه حمله به نیروهای اپوزیسیون مستقر در کردستان عراق، ادامه مبادله زندانیان توسط دول اروپائی و آمریکا و تحویل تروریست ها به رژیم است. این برگی دیگر از بند و بست دولتهای غربی با جمهوری اسلامی است.
بدون تردید این سیاستهای ارتجاعی به نیروهای مستقر در مرزها و مجاهدین محدود نخواهد شد. نیروهای اپوزیسیون، مستقل از دوری و نزدیکی شان با جریانات مورد تهاجم قرار گرفته، ضروری است به این تلاشهای ارتجاعی واکنش نشان دهند و آنرا محکوم کنند.
از نظر ما هر سیاستی که به رژیم اسلامی خدمت میکند قویاً محکوم است. تکلیف جمهوری جهالت اسلامی در داخل کشور تعیین میشود و این تمهیدات و بند و بست ها نمیتواند رژیم فرسوده و پوسیده اسلامی را نجات دهد.
٢٠ ژوئن ٢٠٢٣
حمایت های پرشور از دانشجویان دانشگاه هنر
اقدامی عملی و دستجمعی لازم است
بدنبال سرکوب دانشجویان دانشگاه هنر، تعلیق و بازداشت و ربودن ها، نظامی کردن محیط دانشگاه برای تحمیل قواعد اسلامی و آپارتاید جنسی، دانشجویان در دانشگاه های مختلف کشور واکنش نشان دادند.
تاکنون «جمعی از دانشجویان دانشگاه مازندران، جمعی از دانشجویان دانشگاه بهشتی، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، دانشجویان دانشگاه علامه، دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر تهران، جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر و معماری پارس، دانشجویان دانشگاه علوم توان بخشی و سلامت اجتماعی، دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان» در همبستگی با دانشجویان دانشگاه هنر تهران طی بیانیه های جداگانه ای علیه سرکوب سخن گفتند و از دانشجویان هنر حمایت کردند.
دستتان درد نکند. این همبستگی مبارزاتی و اتحاد بسیار شورانگیز است. اما کافی نیست. اقدامی عملی یا ابتکاراتی که این همبستگی مبارزاتی را بنمایش بگذارد و بار را از روی دوش دانشجویان هنر تهران کم کند، ضروری و فوری است.
در آستانه تعطیلی تابستان هستیم. اجازه ندهیم که این دور بازی را بنفع خودشان با ضرب و شتم و بازداشت و تعلیق و تهدید دانشجویان به پایان برسانند. اینها مقدمات بعد از تابستان و تسری یک اختناق در دانشگاه ها و مراکز آموزشی و کل جامعه است.
هنوز دیر نشده است. قواعد و قوانین تحمیلی را قبول نداریم. جداسازی جنسیتی نمیخواهیم. دانشگاه پادگان نیست. نیروهای انتظامی و حراست حق ندارند در دانشگاه ها جولان دهند و ارعاب ایجاد کنند. احکام تعلیق باید لغو شود. دوستان و همکلاسی های ما باید فورا آزاد شوند. حرف دانشجوی هنر حرف همه ماست. شهامت و استقامت شان را ارج نهیم و در هر دانشگاه به یاری شان برخیزیم!
١٨ ژوئن ٢٠٢٣