سیاوش دانشور- در باره اعتراضات پرستاران؛ “پرستار نباشه سیستم از هم میپاشه”!
بار دیگر در هفتههای اخیر، پرستاران در بیمارستانها و دانشگاههای علوم پزشکی کشور دست به تجمع و اعتراض زدند. در ماههای مهر و آبان ۱۴۰۴، پرستاران در چندین شهر از جمله مشهد، کرمانشاه، یزد، اهواز و قم مقابل ساختمان دانشگاههای علوم پزشکی یا در محوطه بیمارستانها تجمع کردند. پرستاران یکصدا خواهان “افزایش دستمزد”، “رفع تبعیضهای حقوقی” و “اجرای درست قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری” هستند. پرستاران به تأخیر در پرداخت معوقات و پائین بودن حقوقها اعتراض دارند، این تأخیر در مراکز درمانی از ۳ ماه تا ۶ ماه و بیشتر است. در کرمانشاه تعرفههای خدمات پرستاری بیش از ۹ ماه است پرداخت نشده و وضع کارانهها نیز بلاتکلیف است. همینطور قانون “تعرفهگذاری خدمات پرستاری” که پس از سالها کشمکش و اعتراض تصویب و در دولت سیزدهم اجرایی شد، قرار بود تبعیض میان پزشکان و پرستاران را کاهش دهد. در عمل اما این قانون روی کاغذ ماند و بگفته پرستاران میزان تعرفه آنقدر ناچیز است که حتی اضافهکاری هم جبران نمیشود.
روز چهارشنبه ۲۱ آبانماه ۱۴۰۴، در سومین روز از اعتراضات بزرگ و اعتصاب پرستاران بیمارستانهای مشهد در مقابل ستاد مرکزی دانشگاه علوم پزشکی، پرستاران معترض شعارهایی چون “پرستار نباشه سیستم از هم میپاشه”، “مسئول بیکفایت استعفا استعفا”، “پرستار له میشه، جیب ستاد پر میشه” و “تعرفه حق ماست، پولش توی جیب شماست” سر دادند. علاءالدین رفیعزاده رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور و معاون مسعود پزشکیان با حضور در جمع پرستاران معترض تلاش کرد آنها را قانع به پایان اعتراض و اعتصاب کند. وقتی معاون پزشکیان اعلام کرد که “منابع لازم برای پرداخت فوقالعاده خاص نیست”، پرستاران با عصبانیت برسر وی فریاد کشیدند.
نظام ناسالم سلامت
نظام سلامت کشور مثل همه ارکانهای دیگر جامعه در حال فروپاشی است. جمهوری اسلامی و سرمایهداری ایران کادر درمان و دانشآموختگان رشتههای پرستاری، اتاق عمل، بیهوشی، اورژانس و فوریتهای پزشکی را با ردهبندی به استخدام رسمی، پیمانی، شرکتی، تبصرهای و طرحی با دستمزدها و قراردادهای مختلف تقسیم کرده است. کار و شرایط کار و حقوق کادر درمان بسته به اینکه در مراکز درمانی دولتی، عمومی غیر دولتی، خصوصی، خیریه و موقوفه کار میکنند متفاوت است. این تفاوتها مجرای تشدید استثمار و بالا کشیدن حقوق و دستمزد کادر درمان توسط سرمایهداران متفرقه است. “نظام سلامت” و وزارت بهداشت و درمان و علوم پزشکی رژیم اسلامی، امنیت جانی بیماران و نفس حق سلامتی شهروندان را به مکانیسم بازار سپرده اند. بعبارت دیگر، حق سلامتی تابعی از دسترسی به بهداشت و درمان، و این دومی نیز در گرو توان پرداخت هزینه های سرسام آور ویزیت و دارو است. این خصوصیت و تناقض سرمایهداری و بازار با حقوق پایهای انسانها است که حق سلامتی را که علیالقاعده باید حقی انکارناپذیر و همگانی با مسئولیت و تضمین دولت باشد، به یک امتیاز برای طبقات دارا تبدیل کرده است. نظام سلامت کشور در متن جنگل بازار به نفس نفس افتاده است و در این میان کادر درمان – منهای عده قلیلی از پزشکان بیزنسمن – تحت بیشترین فشار و فقر است.
مسئله تعرفهها و کارانه پرستاران
“قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری و تعدیل کارانههای پرستاری” در دولت احمدی نژاد در اوائل تیرماه سال ١٣٨٦ تصویب شد اما مثل دیگر طرحها سالها خاک خورد. در همین رابطه سال ١٣٨٠ “سازمان نظام پرستاری” توسط وزارت بهداشت تاسیس شد. در مردادماه سال ١٤٠٠ “آیین نامه اجرایی تعرفه گذاری خدمات پرستاری و تعدیل کارانههای پرستاری” با تبصرههائی توسط وزارتخانههای ذیربط؛ “بهداشت، درمان و آموزش پزشکی” و “تعاون، کار و رفاه اجتماعی”، همینطور “سازمان نظام پرستاری” و تأیید “شورای عالی بیمه سلامت کشور” تصویب شد.
نتیجه قانون تعرفهگذاری و تعدیل کارانههای پرستاری این شد که پرستاران در سطوح مختلف بسته به خدماتی که ارائه میدهند، “کارانه” معینی دریافت میکنند. کارانه در واقع نوعی پرداخت براساس کار انجام شده در شکل پاداش و افزایش حقوق است که بعضا “پرداخت تشویقی” هم گفته میشود. چیزی شبیه “آکورد” در خطوط تولید که درصد ناچیزی از کل افزایش تولید بعنوان پاداش میان کارگران تقسیم میشود. در واقع این روشی برای قطعه قطعه کردن دستمزد، چند نرخی کردن دستمزد برای کار و خدمات یکسان پرستار در مراکز درمانی مختلف اعم از دولتی و خصوصی و غیره با تکیه به قراردادهای مختلف و اِعمال نفوذ و تشخیص روسای بیمارستانها و مراکز درمانی است. نتیجه این شد که برای پرداخت تعرفه خدمات پرستاری، “مبلغی که متناسب با ارائه خدمات و مراقبتهای پرستاری و بر اساس شرح وظایف و استاندارد بستههای خدمات تشخیصی و درمانی توسط وزارت بهداشت” تعیین و ابلاغ شد.
پرستاران به روش اجرائی تعرفهگذاری و تبعیض شدید اعتراض دارند. درست مانند دیگر محیطهای کار که تعدادی کارگر در یک قسمت کالای معینی را تولید میکنند و بنا بر وضعیت استخدامی حقوق متفاوت میگیرند؛ پرستاران نیز در اتاق عمل و بیمارستان و اورژانس و فوریت های پزشکی شرایط مشابه و حتی بدتری دارند. تعرفه خدمات پرستاری و ارزشگذاری بستههای خدماتی را نیز روسای مرکز درمانی تعیین میکنند. یکی کمتر و یکی بیشتر و دیگری چند برابر. هدف قانون همانطور که از نامش پیداست، کاهش و تعدیل ارزش خدمات پرستاری بود که در شکل “کارانه” پرداخت میشود. پرستاران دستمزدهای بسیار ناچیز حدود حداقل ۱۲ میلیون و حداکثر ۳۶ میلیون و بطور متوسط ۱۸ میلیون دریافت میکنند که با متعلقات دستمزد از قبیل؛ سنوات و حق اولاد و حق مسکن و کارانه و شرایط کار سخت و زیان آور، هنوز دو برابر و در مواردی سه برابر زیر خط فقر است. شعار “زندگی با این حقوقها نمیچرخه” اعتراض به این واقعیت تلخ است.
سندروم کاروشی
شرایط سخت و فشار فوق العاده کار یک معضل دیگر است که موجب رواج خودکشی میان پرستاران، رزیدنتها و پزشکان جوان شده است. فقط از اواخر شهریور ۱۴۰۴ تاکنون دستکم ۵ پزشک و رزیدنت پزشکی دست به خودکشی زدهاند. طی کمتر از یکسال حدود ۸۴ نفر از دانشجویان پزشکی اقدام به خودکشی کرده بودند که موفقیتآمیز نبودند. در شرایطی که کشور با کمبود شدید کادر درمان روبروست و مهاجرت پرستاران به کشورهای دیگر بدلیل حقوق بسیار ناچیز در ایران یک روال است، وزارت بهداشت و درمان و بیمارستانها مرتبا پروژه های جدید تعریف میکنند بدون اینکه نیروی لازم آنرا استخدام کنند. بعبارت دیگر، با یک نیروی نسبتاً ثابت حجم روزافزون کار و خدمات درمانی را پیش میبرند. همزمان که ساعت کار و اضافهکاری را اجباری کردند، قانون مذکور تعدیل کارانه پرستاری به دلخواه ارزش خدمات پرستاری را تعیین میکند. نه فقط ارزش خدمات را کاهش دادند بلکه برای اضافه کاری اجباری مبلغ توهینآمیز ۴۱ هزار تومان را در سال جاری به ۹۰ هزار تومان افزایش داند که نمیتوان با آن یک وعده غذا خورد. در اثر این فشار کار است که “سندروم کاروشی” یعنی خودکشی بدلیل فشار بیش از حد کار و ترجیح مرگ بجای زندگی را شاهد هستیم.
تحریک سرکوبگرانه علیه اعتصاب
سرمایه داران و دولتهایشان همواره تلاش دارند اعتراض و اعتصاب کارگری را “ضد نظم” معرفی کنند و به تحریک افکار عمومی عقبمانده علیه اعتصابیون مبادرت میکنند. در مورد اعتراضات پرستاران، حتی آنجا که مانند موارد سابق و اخیر اعتصاب رخ داد، بخشهای فوریت پزشکی و اورژانس و ویژه هیچوقت تعطیل نشد و پرستاران و کادر درمان حتی در دوره اعتراض به تعهدشان در قبال سلامت بیمار و ارائه خدمات وفادار ماندند و کمترین کوتاهی نکردند. اما حکومتیها و روسای مزدور وزارت بهداشت و بیمارستانها و دانشگاههای علوم پزشکی، دست به تحریک مردم زدند و پرستاران را متهم به “تهدید سلامتی بیماران” کردند! هدف آنها اعتصاب شکنی و سرکوب اعتراضات بود و هنوز براین طبل توخالی میکوبند. خوشبختانه هشیاری سیاسی و مسئولیت اجتماعی و حرفهای کادر درمان این تشبثات ضد کارگری را تاکنون خنثی کرده است. برای مقابله با این تحریکهای ارتجاعی و اعتصاب شکنانه، ضروری است حمایتهای هرچه وسیعتری در جامعه و بخشهای مختلف طبقه کارگر در دفاع از پرستاران و کادر درمان برای موظف کردن دولت و وزارت بهداشت و مراکز متفرقه دولتی و خصوصی به قبول خواستهای برحق پرستاران صورت بگیرد. این تنها دفاعی از اعتراضات پرستاران نیست، وجود یک شرایط ایمن در بیمارستانها به نفع بیمار و به نفع چهارچوبهای نظام سلامت کشور هم هست که دارد ویران میشود. به همین دلیل است که سران و عوامل حکومت برای هر مورد کوچک مرتباً در راه سفر به اروپا هستند، خودشان حاضر نیستند به بیمارستانهای دولتی و خصوصی در ایران مراجعه کنند اما مردم را به “دعا و زیارت” تشویق میکنند.
درمان رایگان و حق سلامتی
کمونیستها و جنبش طبقه کارگر تاریخا از حق سلامتی آحاد جامعه بعنوان یک حق پایه و غیر قابل بحث و همگانی دفاع کردهاند. همانطور که از حق آموزش و حق مسکن و غیره دفاع و بر آن تاکید کردند. در انقلاب ١٣٥٧ فشار جامعه موجب شد که در قانون اساسی عنوان درمان رایگان و آموزش رایگان بعنوان زینت درج شود اما هیچوقت ارائه خدمات بهداشتی و درمانی و آموزشی از دست بازار و سود و تقسیمات طبقاتی رها نشد. کارگران برای دوره ای در اروپا بعد از انقلاب اکتبر موفق شدند این چهارچوب را به دولتها تحمیل کنند که در چنددهه گذشته یکی بعد از دیگری پس گرفته شدند و تامین هر نیازی به تیغ جنگل بازار آزاد، روند خصوصی سازیها و شرکتهای متفرقه پیمانی واگذار شد.
روشن است در جامعه ای که سلامت و دسترسی به دارو و درمان و بهداشت از یک حق پایهای به یک امتیاز تبدیل شود، میزان مرگ و میر افزایش مییاید، شاخص طول عمر سقوط میکند و شهروندان دچار صدمات جبران ناپذیر جسمی و روانی بدلیل محرومیت از بهداشت و درمان و دارو و آموزشهای ضروری سلامتی میشوند. همین امروز تعداد زیادی از بازنشستگان کشور، این نسل قبلی طبقه کارگر که عمری در ساختن جامعه سهم ایفا کردند و باید در دوره بازنشستگی در آرامش و امنیت بسر برند، با مریضی و بیاعتباری دفترچههای بیمه و عدم دسترسی به دارو و درمان روبرویند و هر روز در خیابانها فریاد میزنند. پرستاران و کادر درمان، در شرایط کنونی در منگنه قوانین ارتجاعی حکومت و نظام سلامت بازاری شده و روسای پولپرست قرار دارند که با بدترین شرایط کار و فقر شدید از جانشان مایه میگذارند تا بتوانند انسانیتشان را حفظ و به همنوعان محتاج درمان یاری رسانند. این نیروی عظیم، با لایهای از تاجر- پزشکان که پول پارو کردن آئین اول و آخرشان است، بسیار فرق دارند.
کارگران، مردم شریف ایران
پرستاران را تنها نگذاریم. آنها در دوره کرونا خط مقدم جبهه مرگ و از نادر ناجیان جامعه بودند. این عزیزان امروز دست یاری همه را میطلبند. در اعتراضات از پرستاران حمایت کنید. آنها را در حلقه همبستگی کارگری و انسانی گسترده قرار دهید. به دولت و مسئولین ذیربط اعتراض کنید. آنها با اعمال فشار و قتل عمد پرستاران تحت عنوان خودکشی و “سندروم کاروشی” دارند سقف را روی سر عموم کارگران و مردم زحمتکش خراب میکنند. ما کارگران تیم پزشکی نداریم، بیمارستان خصوصی در خانه نداریم، فقط همدیگر را داریم، اما اتحادمان قدرتی دارد که میتواند هر سدی را درهم شکند.
حزب کمونیست کارگری – حکمتیست از اعتراض و اعتصاب پرستاران بگرمی حمایت میکند و از عموم مردم ایران میخواهد که علیه سرکوب پرستاران و در حمایت از خواستهای برحق شان هر قدمی که میتوانند بردارند. پرستاران برای عقب راندن وزارت بهداشت و دولت مرتجع اسلامی مسعود پزشکیان، ناچارند در ابعاد وسیعتری با رعایت جنبههای اورژانسی دست به اعتصاب بزنند. باید با قدرت اتحاد؛ افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار، لغو اضافه کاری اجباری و تغییر وضعیت در قراردادها را به کرسی نشاند. زنده باد اتحاد و خروش پرستاران و کادر درمان! زنده باد اعتصاب!
۲۷ نوامبر ۲۰۲۵
