سعید یگانه- بی‌آبی در ایران بحران نیست، ورشکستگی کامل رژیم است
مسئله بی‌آبی در ایران از بحران گذشته است و رژیم اسلامی در این عرصه به ورشکستگی کامل رسیده است. بحران را می‌شود با اقداماتی اضطراری ــ ولو موقت ــ کاهش داد، اما ابعاد بی‌آبی در ایران دست رژیم را برای هرگونه اقدام مؤثر و کارساز، به‌جز جیره ‌بندی و فراخوان به مردم برای صرفه‌جویی، بسته است. البته ایران تنها بحران آب ندارد. همه‌چیز از برق و نان و امور اولیهٔ زندگی یا گران و کمیاب شده (مثل شیرخشک کودکان) یا کاملاً بحرانی است و بی‌آبی بیش از همه درد بی‌درمانی است که رژیم چپاولگر اسلامی مردم را با آن مواجه کرده است. رژیمی بحران ‌ساز که زندگی اکثریت مردم را تا مرز نابودی سوق داده است.
بی‌آبی در ایران حاصل دو عامل فیزیکی و اقتصادی است. فیزیکی شامل منابع آب طبیعی موجود یا کمبود آن به‌دلیل تغییرات اقلیمی و خشکسالی، و اقتصادی شامل مدیریت غلط و ناکارآمد در سازماندهی زیرساخت‌ها و مصرف آب، یعنی مصرف بی‌رویه بسیار بیشتر از موجودی آن.
تمام داده‌ها و پژوهش‌ها نشان می‌دهند که عامل اصلی بی‌آبی در ایران، اقتصادی است: بودجه‌بندی ناکافی، مصرف بی‌رویه در پروژه‌های سودآور برای دولت و سرمایه‌داران، و مدیریت ناکارآمد که خشکسالی و کاهش بارندگی نیز این بحران را تشدید کرده‌اند.
کارشناسان می‌گویند کمبود آب عمدتاً ناشی از دهه‌ها سوءمدیریت، شیوه‌های ناکارآمد کشاورزی، مصرف بالای آب به شیوه‌های سنتی و رشد جمعیت است. افزایش دما و تغییرات اقلیمی نیز به‌عنوان عوامل تشدید کننده عمل کرده‌اند. در نظرسنجی‌ای که آبان‌ماه ۱۴۰۴ انجام شد، ۷۵ درصد پاسخ‌ دهندگان بحران بی‌آبی و بی‌برقی را نتیجهٔ ناکارآمدی و ضعف مدیریت حکومت دانسته‌اند.
در طول دهه‌های عمر رژیم اسلامی، اقداماتی ناپایدار مانند ساخت انبوه سدها، انحراف آب و انتقال‌های غیرکارشناسی، تشویق کشاورزی پرمصرف بدون برنامه‌ریزی، مصرف بالای آب در صنایعی همچون فولاد در مناطق کم‌آب، کشت برنج در مناطق خشک، بهره‌برداری بیش‌ازحد و غیرمجاز از منابع طبیعی، نابودی جنگل‌ها، استفاده افراطی از آب‌های زیرزمینی، حفاری‌های غیرقانونی و عدم اختصاص بودجه کافی به زیرساخت‌ها و مخازن آب، عاملان اصلی وضعیت کنونی و ورشکستگی آبی کشور بوده‌اند. طی سال‌های گذشته ده‌ها فعال محیط زیست که نابودی جنگل‌ها و تخریب محیط زیست در پروژه‌های سودآور سپاه و سرمایه‌داران را افشا کردند، دستگیر، زندانی، شکنجه و حتی کشته یا به “خودکشی” در زندان وادار شده‌اند و هنوز تعدادی از آنان در سیاهچال‌های جمهوری نکبت اسلامی اسیرند.
آمار نشان می‌دهد طی دو دهه اخیر ۲۱ درصد به جمعیت ایران افزوده شده، بدون اینکه امکانات زیستی متناسب با آن (آب، برق، مسکن و…) فراهم شود. برای مثال در تبریز با جمعیت حدود یک و نیم میلیون نفر، ۵۰۰ هزار نفر در حاشیه شهر با کمترین امکانات زیستی زندگی می‌کنند.
تهران در ورشکستگی آب
غیر از استان‌هایی مانند یزد، اصفهان، خراسان جنوبی و همدان که با کمبود آب روبرو هستند، کلان‌شهر تهران با بیش از ۱۰ میلیون جمعیت با وضعیت وخیمی روبروست. این بحران عمدتاً بر مناطق متوسط و پایین ‌دست شهر اثر گذاشته و مناطق مرفه عملاً تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند.
آب تهران از پنج سد تأمین می‌شود. سد “امیرکبیر” با ظرفیت ۲۰۰ میلیون مترمکعب اکنون کمتر از ۶ درصد حجم مفید خود آب دارد. ذخایر “سد لار” با ظرفیت حدود ۹۶۰ میلیون مترمکعب به زیر ۱۰ درصد رسیده است. مسئولان اعلام کرده‌اند منابع آب تهران ممکن است تنها چند هفته دوام داشته باشد و از مردم خواسته‌اند در مصرف آب صرفه‌جویی کنند. علاوه بر این، کاهش سطح آب سدها که منبع تولید برق نیز هستند، بر کمبود برق تأثیر مستقیم خواهد داشت.
“پزشکیان” رئیس‌جمهور گفته است: اگر تا آذرماه باران نیاید باید آب تهران را جیره‌بندی کرد و اگر بازهم نیاید “تهران را باید تخلیه کرد”؛ اظهاری که نشان‌دهندهٔ ورشکستگی کامل دولت در مدیریت تأمین آب است.
سرمایه‌گذاری‌های رژیم و بودجه کشور
جمهوری اسلامی سالانه بخش قابل‌توجهی از بودجه را به پروژه‌های امنیتی، سپاه و بسیج، حوزه‌های علمیه، مساجد و همچنین ده‌ها میلیارد دلار کمک به دولت اسد، حزب‌الله لبنان، حشدالشعبی عراق، حماس و حوثی‌های یمن اختصاص داده است.
تنها یک مورد که از زبان یکی از نمایندگان مجلس فاش شد نشان می‌دهد دولت اسد ۳۰ میلیارد دلار به جمهوری اسلامی بدهکار است؛ یعنی کمک بلاعوض شده است. این در حالی است که حکومت فاسد و جنایتکار جمهوری اسلامی کمترین بودجه را طی دهه‌های گذشته و اکنون به رفاه مردم، بهداشت و درمان، زیرساخت‌های مهم مانند سیستم‌های مدرن آبیاری، بازسازی مخازن آب، تعمیر شبکه‌های لوله‌کشی و زیرساخت‌های برق اختصاص داده است. در کنار این حجم زیادی از دزدی های نجومی توسط سران و مسئولین، فساد و حیف و میل ثروت مردم در بالاترین رده های حکومتی، نتیجه این است که رژیم سرمایه‌داری و اسلامی، جامعهٔ ۸۰ میلیونی ایران را به جایی رسانده که امروز مردم برای آب و برق محتاج‌اند، فقر و فلاکت دامن اکثریت مردم کارگرو زحمتکش را گرفته و کشوری که از بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان است بنزین را سه‌نرخی می‌کند.
جمهوری اسلامی رژیمی ورشکسته است
مشکلات مردم تنها به بی‌آبی ختم نمی‌شود. بحران برق، تورم، گرانی، بیکاری و دستمزدهای چند برابر زیر خط فقر، زندگی اکثریت کارگران و مزدبگیران را بشدت دشوار کرده است. جمهوری اسلامی هر اعتراضی را امنیتی می‌کند و زندان‌هایش پر از معترضان است. با این وجود اعتراضات و اعتصابات علیه بی‌آبی، بی‌برقی و فقر در سراسر کشور هر روز گسترده‌تر می‌شود.
جمهوری اسلامی با سیاست‌های اقتصادی و ضد مردمی خود جامعه را به بحران‌های لاعلاج کشانده است. بی‌آبی و ورشکستگی آبی یکی از بحران‌های مزمن و حل‌نشدنی آن است. جمهوری اسلامی را باید با بحران‌هایی که به ساختار ریشه‌ای نظام تبدیل شده شناخت. این رژیم در داخل منفور است و در خارج منزوی. نه دیپلماسی نجاتش می‌دهد و نه سرکوب و اعدام او را از این منجلاب بیرون خواهد کشید. جمهوری اسلامی را باید به شیوه‌ای انقلابی سرنگون کرد و یک‌بار برای همیشه ساختاری انسانی و برابرطلبانه برپا کرد، ساختاری مبتنی بر حاکمیت شورایی که مردم در آن بر سرنوشت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود مسلط باشند.
۲۷ نوامبر ۲۰۲۵