سعید آرمان- افغانستانی ستیزی تا مرز فاشیسم
این روزها نفرت از پناهجویان نگون بخت افغانستانی مرزها را در نوردیده. آلمان قصد اخراج هزاران پناهجوی افغانستانی را بە “جرم” طرفداری از طالبان را دارد، در واقع مجازات جمعی پناهجویانی است کە احتمالا هیچ جرمی مرتکب نشده باشند.
در ایران تحت حاکمیت فاشیسم اسلامی”فروش نان به اتباع ممنوع” این جمله دستورالعمل دادستانی “محترم” می باشد که بر درب ورودی نانوایی های شهرهایی از ایران نصب شده است. این شیوه رفتار تنها تداعی کننده برخورد نازیهای آلمان به بهودیان است. چگونه و به چه حقی نان را از مردم بوییزه کودکان منع میکنید؟!
در ١٦ استان کشور حق تردد و اسکان ندارند، به صاحبان منازل اخطار دادە شدە که قرارداد اجاره مسکن را برای ماه آیندە تمدید نکنند. یک میلیون کودک افغانستانی فاقد مدرسه هستند و یا بهتر است بگوییم از حق تحصیل محروم شده اند. بهگفته یکی از والدین کودکان افغانستانی “هر بار رفتم مدرسه گفتند برای اتباع بخشنامه نیامدە”، بانک رفتیم گفتند کارتت دارد وقتش تمام می شود به فکر تمدید مهلت کارت بانک باشید”. “خودم نتوانستم تحصیل بکنم فرزندم هم نمیتواند. او در ادامه می گوید”لعنت به بی وطنی”.
آنچه از زبان یک پدر افغانستانی می شنویم اوج نفرت و انزجار بحق او و صدها هزار همنوع او از سیستم تبعیض نژادی است که دههاسال توسط جمهوری اسلامی به شنیع ترین شیوه عله افغانستانیهای مقیم ایران به شیوه سیستماتیک اعمال می شود. جناب احمد رضا رادان فرمانده نیروی انتظامی در اوج گستاخی پناهجویان را تهدید به اخراج از ایران کردە است و روزانه آنرا عملی کرده است. کودکان افغانستانی بویژه دختران شرایطی به مراتب سخت تری در انتظارشان خواهد بود بطوریه به هیچ وجه در حکومت خلافت اسلامی طالبان قادر به تحصیل نخواهند بود.
ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی و تحت تبلیغات آن بخشی از جامعه ایران متاسفانه فقر و جرایم موجود در این جامعه را ناشی از حضور چند میلیون افغانستانی فراری از جهنمی که طالبان برایشان ایجاد کرده است، میدانند. بویژه قانون “امر به معروف” وحوش طالبان که آنقدر ارتجاعی و ضد زن و ضد مدرنیسم است، اعتراض جهانیان را بر انگیخته است.
خرداد ماه سال جاری در نتیجه حمله یک جوان افغانستانی مقیم آلمان در شهر “مانهایم” در روز جمعه (۱۱ خرداد) که منجر به زخمی شدن تعدادی از حاضرین در یک میتینگ خیابانی ضارب در مجموع شش مرد از جمله یک افسر پلیس را در میدانی در مرکز شهر مجروح کرد که یکی از آنها افسر پلیس ٢٩ ساله بود که بعد از ساعاتی جانش را از دست داد. قتل این افسر پلیس واکنشهای فراوانی را در جامعه آلمان بدنبال داشت و بعد از این ماجرا دولت آلمان از صدر اعظم این کشور تا وزیر خارجه پیشنهادات و در نهایت به گفته آنان تصمیمات سختی را علیه پناهجویان افغانستانی و سوریایی اتخاذ کردند. آخرین تصمیم اولاف شولتس صدر اعظم آلمان مبنی بر دیپورت پناهجویان بصورت غیر مستقیم به ازبکستان در ملاقات رئیس جمهور ازبکستان از آلمان بودکه به این نتیجه رسیدەاند در قبال تحویل دادن پناهجویان افغانستانی به ازبکستان کارگر ماهر به آلمان وارد کنند. آنچه مسلم است دولت آلمان کاهش نرخ رشد جمعیت را با کارگران ماهر از کشورهای کنیا و ازبکستان جبران میکنند. نیروی جوان کشورهای غربی رو به کاهش است و سالانه بمنظور جبران این کمبود هزاران نیروی کار ماهر از کشورهای اروپای شرقی و سایر کشورها با ویزای کار وارد میکنند.
بنا به گفته مقامات آلمانی اخراج‌”پناهجویان به گفته آنان غیر قانونی” آلمان همچنان در حال افزایش است. به گزارش وزارت کشور آلمان، تقریبا ۹۵۰۰ نفر در نیمه اول سال ۲۰۲۴ از آلمان اخراج شده‌اند. در دوره مشابه سال ۲۰۲۳، تقریبا ۷ هزار و ۸۶۱ نفر اخراج و در مجموع در کل سال گذشته میلادی ۱۶ هزار و ۴۳۰ نفر از آلمان اخراج شدند. این رقم در کل سال ۲۰۲۲ برابر با ۱۳ هزار نفر بوده است.
اکثریت کشورهای اروپایی در تلاش هستند تا میزان ورود پناهجو را بە کشورهایشان کاهش دهند و از تعهدات قبلی خود عقب نشینی کنند . اخیرا جورجیا ملونی نخست وزیر ایتالیا با همکاری رئیس کمیسیون اروپا ١٠٥ میلیون یورو به دولت تونس دادەاند تا گارد ساحلی را بمنظور جلوگیری از هجوم پناهجویان افریقایی از سواحل این کشور آموزش دهد و١٠٠ میلیون کمک مالی دیگر به تونس دادەاند برای سرمایه گذاری بویژه در عرصه انرژیهای تجدید پذیر.
ایتالیا در عین حال بمنظور کنترل پناهجویان با دولت آلبانی قراردادی را بسته تا پناهجویانی که وارد ایتالیا می شوند را به اردوگاهی در تیرانا پایتخت آلبانی انتقال دهند. اردوگاهی که در واقع مانند زندان خواهد بود با محدودیتهای تردد. ایتالیا قصد دارد در این اردوگاه به درخواست پناهندگی آنان “رسیدگی و مثبت یا منفی پاسخ” دهند.
اوضاع در بریتانیا و فرانسه نیز تعریفی ندارد، کماکان روزانه چندین قایق کانال پر تردد مانش را از فرانسه به قصد بریتانیا طی میکنند و قاچاقجیان انسان که صرفا به فکر پول هستند بدون توجه به ظرفیت قایقهای دەها نفر را سوار و به امواج دریا می سپارند. بتوریکه چندین قایق غرق شده اند و دهها نفر جانشان را از دست دادهاند و تعداد بیشتری توسط تیمهای امداد نجات یافته اند. در دو هفته اخیر شاهد غرق شدن شش کودک یک زن حامله جزو غرق شدگان بوده است.
کی یر ستارمر نخست وزیر بریتانیا به کرات اعلام کرده است که تمایلی به فرستادن پناهجویان به خارج از مرزهای بریتانیا از جمله رواندا، ندارد و به همین دلیل مصوبه دولت محافظه کار به رهبری ریشی سوناک را لغو و اکنون در تلاش است تا راهی بمنظور کاهش ورود پناهجویان به این کشور را بیابد. ستارمر ظاهرا انگیزەای برای فرستادن پناهجویان به کشورهای دیگر ندارد اما می خواهد با کشورهای دیگر همکاری کنند تا نگذارند مهاجران به بریتانیا بیایند.
اوضاع پناهندگی متاسفانه هر روز سخت تر می شود و قربانیان بیشتری از پناهجویان می گیرد. دولتها از سر خطا و برخوردهای غیر انسانی جمع از پناهجویان به جای محاکمه و مجازات فرد یا افراد خاطی به مجازات دسته جمعی و گروهی در ابعاد کلان متوصل می شوند و اخراج پناهجویان را در نزد مردمان این جوامع قابل قبول قلمداد می کنند.
در مورد جمهوری اسلامی تحقیر و برخوردهای نژادپرستانه به پناهجویان افغانستانی به قدمت حضور خود آنها در ایران است. مردم شرافتمند ایران باید به این برخوردهای ضد انسانی حساسیت نشان بدهند. تصور کنید فرزندان خودتان فاقد شناسنامه و از تحصیل محروم باشند، با نگاه تحقیر آمیز به زنان ایرانی که همسرانشان افغانستانی است برخورد میکنند و حق سکونت همسر و فرزندانش را در سرزمین ایران از آنها محروم میکنند. به این خفت باید پایان داد. افغانستانیهای مقیم ایران بیش از چهار دهه در سوخت و ساز این جامعه شریک بودهاند و هستند و باید با آنان رفتار برابر و انساندوستانه داشت. میلیونها ایرانی در خارج از ایران زندگی میکنند و در این جوامع به کار مشغول هستند واز حق شهروندی و پاسپورت این کشورها بهرمند هستند. این حق را رژیم هار سرمایه داری اسلامی از میلیونها افغانستانی نه تنها دریغ کرده و میکند بلکه متاسفانه جمعی از شهروندان از سازمان دادن کمپین افغانستانی ستیزی تا تظاهرات بمنظور اخراج آنان و آتش زدن آلونکهای محقرشان و هزار و یک نوع تحقیر و بی حقوقی به آنان روا میدارند.
در دو سال گذشته بعد از قتل حکومتی مهسا امینی و خیزش انقلابی ای که در ایران شکل گرفت کمترین توقع از هر شهروندی رشد آگاهی و بلوغ سیاسی است در برخورد به همنوعان و هم طبقه ای هایمان که از آنسوی مرز از دست وحوش طالبان گریخته و به ماپناهآورده اند.
جمعه٢٠ سپتامبر٢٠٢٤