سردبیر- ١٢ آبان، عزم راسخ خیزش انقلابی
اینروزها ایران صحنه تناقضات خیره کننده است. امید از سیمای مردم موج میزند. شهروندان نسبت به هم بشدت مهربان شدند، بطور غریبی جرم و جنایت و کیف زنی و زورگوئی دیده نمیشود، زنان بدون حجاب راه میروند و مردان با احترام و مشتهای گره کرده استقبال می کنند. دیگر گشت ارشاد روئیت نمیشود، آخوند زبان دراز که “امر به معروف” کند نایاب است، همان تک و توکی هم که پیدایشان میشود مشمول زنگ تفریح جوانان برای عمامه پرانی میشوند. سرکوبگران در رسانه ها شاخ و شانه میکشند و در خیابان کتک میخورند، بی مهابا به مردم شلیک میکنند اما فرار می کنند. زنان و مردان می رقصند و موزیک میزنند و شعار میدهند، کسی نگرانی نیست و چیزی بنام ترس موضوعیت ندارد. شب ها محلات محل نبرد با نیروی سرکوب و جشن حجاب سوزان و گوشمالی نیروی انتظامی است. مناسبت های به قتل رسیدن عزیزان ما دریچه ای برای ابزار وجود گسترده تر شدند. سقز دیگر تنها مورد نیست، سنندج، اراک، مشهد، کرج و شهرهای دیگر در طول روزهای هفته جاری شاهد اجتماعات بسیار گسترده بود. در آرامگاه ها خبری از آخوند و صدای قرآن نیست، مردم شعار میدهند، دست میزنند، فریاد میزنند، مرگ بر خامنه ای می گویند، از انتقام سخن میگویند، به فرزند جانباخته شان در راه آزادی افتخار می کنند. قتل و سرکوب با تمام تاثیرات تلخ و فاجعه بارش در دوره ای که عزم و امید به تغییر موج میزند، به اراده جمعی برای تمام کردن کار بدل شده است.
جمهوری اسلامی برای متوقف کردن موج اعتراضات چیزی بیش از ترور و تحربک مذهبی به عقل معیوبش نرسید و یک مزدورش را سراغ مردم بیدفاع در مسجد شاهچراغ فرستاد تا بزرگ و کوچک را به رگبار ببندد. طرح زیادی ناشیانه بود و دست شان بسادگی رو شد، تناقض گوئی ها نشان داد که “کار خودشان است”! مردم در خیابانها و دانشگاه ها با یک جمله جوابشان را دادند: از “رکس و اوین و شاهچراغ” تا “سپاهی، بسیجی، داعش ما شمائی”! پاسدار سلامی روز ٧ ‌آبان در مراسم تشییع کسانی که خودشان در “شاه چراغ” بقتل رساندند، اعلام کرد که “امروز روز پایان اغتشاشات است” و مردم همان شب و در ٨ آبان جواب دندان شکنی به وی دادند. پاسدار سلامی این نماینده “مرد، میهن، آبادی” نتوانست جلوی خود را بگیرد و در مورد زنان انقلابی چیزی نگوید. او گفت: “کسانی که زن، زندگی، آزادی میگویند جواب زنانی که در تابوت قرار دارند را چه میدهند”!؟ سلامی در عین حال که این جنایت حکومتی را به گردن معترضین می انداخت و تهدید میکرد، از مردم التماس میکرد که کافی است، دیگربه خیابان نیائید و “زیاد آرام نباشید، ممکن است اتفاقی برایتان بیافتد”. پاسدار سلامی وظیفه اش اینست که برای خامنه ای عربده بکشد، اما ته دلش بشدت خالی بود، چون همین روزها برای همقطارانش “اتفاقاتی” اینجا و آنجا افتاده است.
شعله های انقلاب زبانه می کشند
در پنجشنبه ۱۲ آبان تغییری کیفی در فضای اعتراضی رخ داد. کمیت اجتماعات بشدت گسترش یافت، میلیتانسی و برخورد قاطع با نیروی سرکوب همه جا دیده میشد. اجتماعات گسترده و محله محور اعتراضی بسیار گسترده در بیش از ۳۴ شهر و صداها نقطه شهرها و دانشگاه های کشور در جریان بود. اجتماعات در شهرهای کرج (محلات و مناطق کمال ‌شهر، حصارک، خرم‌ دشت، بهشت‌ سکینه، گل‌ شهر)، پرند، قم، اراک، الوند، آبیک، همدان، تاکستان، تبریز، شهریار، فولادشهر اصفهان، اصفهان، قزوین، آبیک قزوین، آمل، رشت، بندرانزلی، لاهیجان، فسا، شیراز، بانه، سنندج، کامیاران، مهاباد، بوکان، بیجار، مریوان، کرمانشاه، قصر شیرین، اسلام آباد غرب، یارسان، تبریز، مشهد، فسا، یزد، کرمان، تهران و ورامین. تهران پنجشنبه شب غوغا بود، محلات (نازی‌آباد، تهران‌ پارس، ستارخان، اکباتان، سعادت‌ آباد، بلوار فردوس، هفت‌ حوض، خیابان انقلاب، امیرآباد، فلکه دوم آریاشهر، شهرک نفت، تهرانسر، نارمک، سید خندان، ویلا، کاشانی و خیابان درختی) از محلهای تجمع های گسترده، خیابان بستن، تسخیر محلات و گوشمالی نیروی انتظامی و لباس شخصی ها بودند. همزمان در دانشگاه های آزاد کرج، پزشکی زاهدان، پیام ‌نور مریوان، آزاد سقز و پارس اجتماع و اعتراض و بهم زدن تفکیک جنسیتی در جریان بود. دانشجویان علیه حکومت شعار میدادند و در مقابل یورش نیروهای سرکوب مفاومت میکردند و شعار میدادند. به اینها اعتراضات دانش آموزان مدارس را اضافه کنید.
١٢ آبان جنبش انقلابی نشان داد که تصمیمی قاطع دارد و بازداشتهای هزاران نفره و توحش و کشتار نیروی انتظامی نتوانسته است که پتانسیل اعتراض اجتماعی را مهار کند. جامعه بدون کمترین تردیدی مرگ کل این حکومت را میخواهد و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی میدهد و راسا برای عملی کردن آن هر روز با روش و ابتکاری بمیدان می آید. در اینروز عزم عمومی خود را در شعاری منعکس میکرد: “قسم به خون یاران ایستاده ایم تا پایان”! در میان اجتماعات ١٢ آبان چند اجتماع بسیار شاخص بودند: کرج بعد از گرامیداشت حدیث نجفی منفجر شد. بخش مهمی از شهر از کنترل دولت خارج شده بود. در پاسخ به تیراندازی و قتل یا زخمی کردن یک معترض، اتوبان را بستند و نیروی پلیس و مقر و ماشین آنها را به آتش کشیدند و خلع سلاح شان کردند. کرج تا پاسی از شب محل اعتراض و زد و خورد با نیروی سرکوب بود. در فولاد شهر اصفهان نیز جمعیتی بسیار وسیع برای گرامیداشت مهسا موگوئی بمیدان آمدند و کل منطقه را در اختیار خود گرفته بودند. در اراک مراسم گرامیداشت مهرشاد شهیدی به اعتراضی بسیار وسیع و تند بدل شد. در قزوین، و تهران و تبریز نیز اجتماعات بسیار گسترده بودند.
روز جمعه ۱۳ آبان شهرهای سیستان و بلوچستان از زاهدان و خاش و ایرانشهر و سراوان صحنه تظاهرات هزاران نفره و شلیک وحشیانه سرکوبگران جنایتکار رژیم بود. قاتلین حکومت به جمعیت گسترده در خاش از زمین و پشت بامها تیراندازی کردند و تا این ساعت دستکم ٧ نفر را به قتل رساندند و دهها نفر را زخمی کردند. در زاهدان، ایرانشهر و سراوان صدای تیر از هر سو شنیده میشود و جمعیت وسیع در حال اعتراض است. جوانان و معترضین نیز محور ترانزیتی شهرستان سرباز به چابهار را بستند و به تظاهرات پرداختند. به مقر سپاه حمله کردند، دو ماشین و فرمانداری خاش را به آتش کشیدند. امروز بیشتر شهرهای زاهدان در اعتراض است. امروز عصر جمعه ١٣ ابان محلات جنوب تهران از جمله بیست متری جوادیه و اکباتان اعتراض را آغاز کردند.
هوشیاری سیاسی مردم
تاکنون دستگاه های امنیتی رژیم و مذهبی ها و ناسیونالیست ها و مترجعین متفرقه نتوانسته اند خیزش انقلابی را از ریل خارج کنند. تمهیدات آنها پاسخ نگرفته و کلاً فضای حاکم بر اعتراض نسل جدید و آمال و آرزوهایشان با روحیات و خط مشی سیاسی آنها نمی خواند. هشیاری سیاسی معترضین بسیار بالاست. در کل این اعتراضات بجز مواردی بسیار معدود یک جمله ارتجاعی و یک شعار ارتجاعی شنیده نشده است. در دو هفته اخیر با راست اپوزیسیون با شعار “نه شاه میخوایم نه رهبر مرگ بر ستمگر” تسویه حساب شد. با آخرین رگه روحیه مطالبه گری تعیین تکلیف شد و در دانشگاه ها بجز شعار علیه کل حکومت و درگیری با بسیجی و مسئولین حکومتی خبری نبود. پاسخ پاسدار سلامی و خامنه ای را قاطعانه دادند. پاسخ تروریسم کور را دادند. پاسخ ناسیونالیست هایی را دادند که هنوز در عصر بوق زندگی می کنند.
جمهوری اسلامی در دومین ماه خیزش انقلابی زیر فشار سنگین بی اعتباری در پرتگاه سقوط است. به مرحله ای رسیدیم که باید گامی جدی تر بداریم. افزایش جمعیت و محلات به اعتراض در هر شهر، پیوستن شهرهای جدید به اعتراضات، آماده شدن برای عمل اعتصابی قریب الوقوع بویژه خطوط اتوبوس بی آر تی در کلان شهرها و قطارها و کامیون ها، جمعبندی تجارب تقابل با سرکوبگران و تعیین تاکتیکهای مبارزاتی فراگیر متناسب با وضعیت جدید از کارهای پیش رو است.
سردبیر.
٤ نوامبر٢٠٢٢