اعتصاب سراسری پیروزمند مردم مبارز کردستان در روز 21 شهریور ماه 1397، علیرغم تلاش نهادهای امنیتی- انتظامی رژیم سرکوبگر اسلامی و بگیروببند فعالین کارگری- اجتماعی، برای ایجاد فضای رعب و وحشت و برحذر داشتن مردم ازرفتن به پای برگزاری اعتصاب عمومی، علیه اعمال جنایتکارانه رژیم اسلامی سرمایه داران در اعدام زانيار مرادی، لقمان مرادی و رامين حسين پناهی و موشکباران و به خون کشانیدن مراکز احزاب اپوزيسيون- حزب دمکران کردستان ایران و حزب دمکرات کردستان- مستقر در کردستان عراق،- بنا به فراخوان احزاب و سازمانهای قطب کمونیستی و چپ جامعه کردستان – کومه له- سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران، مبارزان کمونیست، روند سوسیالیستی و کمیته کردستان حزب حکمتیست، در محکوم کردن جنایت اشاره شده و با خواستهای “1- – محکوم کردن اعدام زندانیان سیاسی رامین حسین پناهی،زانیارو لقمان مرادی 2- محکوم کردن حمله به مقرات اپوزسیون در خاک کردستان عراق 3- لغو مجازات شنیع و غیر انسانی اعدام 4- آزادی کلیه زندانیان سیاسی 5 – پایان دادن به کشتار کولبران و تامین بیمه بیکاری برای همه بیکاران در کردستان با تلاش وسیع شبکه ای عظیم از فعالین کمونیستی، برابری طلب و آزادیخواه که همایشی از قدرت نمائی همبستگی اجتماعی توده های مردم بود، با موفقیت برگزار گردید.
این پیروزی شکوهمند را به فعالین کمونیست و آزادیخواه و توده های مردم زحمتکش در سراسر ایران و کردستان، باید تبریک گفت.و تاکید کرد که گوشه ای از کار سازمانیافته و هدفمند اجتماعی احزاب سیاسی وایفای نقش احزاب سیاسی- اجتماعی در مقاطع متفاوت و بزنگاههای سیاسی اجتماعی است و خط بطلان کشیدن بر جهت سیاسی سینه چاکان فعالیتهای منفرد، پراکنده، خود بخودی، ضد حزبی و سازمانیافتگی . جنبشی کارکردن و بیربط بودن به جامعه و فعل و انفعالات سیاسی- اجتماعی می باشد.
قبل و بعد از برگزاری اعتصاب عمومی جریاناتی سیاسی با خزیدن زیر لوای کارگر کارگر کردن و پز چپ به اسم کارگر و کمونیسم سکوت کرده بودند که نشان کامل ازبی ربط بودنشان به جامعه و تحولات اجتماعی و عدم درک جایگاه و ایفای نقش احزاب سیاسی- چپ و راست اجتماعی در بزنگاههای سیاسی- اجتماعی بویژه در این برهه از زمانه در جامعه ایران که آبستن تحولات سیاسی است.
در دنیای واقعی و شرایط سیاسی امروز در ایران، نتایج چنین سیاست و جهت گیری ای در دنیای واقعی و شرایط سیاسی- اجتماعی امروز در ایران، جز راست روی و ایستادن در منتهی الیه، راست جامعه، چیزی برایشان به ارمغان نخواهد آورد.
این حرکت وهمبستگی اجتماعی، عملا بیان نفرت عمومی توده های مردم، از کل موجودیت رژیم اسلامی بیان عملی سرنگون کردن آن است که، در اعتراضات وسیع اجتماعی در دیماه 1396- در بعد سراسری در ایران خودنمائی کرد و اکنون نیز در اعتراض و اعتصابات کارگری و به شیوه های متفاوت در جریان است. قطعا تا سرنگونی رژیم اسلامی سرمایه داران به شیوه انقلابی که ستون فقرات آن طبقه کارگر و رهبری سیاسی اجتماعی حزب کمونیستی- قطب کمونیستی و چپ – جامعه ، باید ادامه پیدا کند، تا بتوان از تحمیل هر سناریو مخرب و آلترناتیوهای بورژوایی در زد و بند از بالای سر توده های انقلابی، برای رسیدن به اهداف طبقاتی- اجتماعی شان و پایمال کردن منافع اکثریت توده های مردم زحمتکش در ایران، که بنا بر موجودیت رژیم اسلامی که عملا گرسنکی و استیصال را به جامعه تحمیل کرده، بموقع جلوگیری کرد. دچنین شرایطی اگر طبقه کارگر و رهبران و فعالین کارگری و توده ای سازمانیافته در این مبارزات و در جهت رهبری آن تحت رهبری و هدایت حزب سیاسی کمونیستی کارگری، شرکت نکنند وتصویر روشنی از سرنگونی انقلابی کل موجودیت جمهوری اسلامی ارائه نکنند، نگرانی از اینکه تحولات با زد و بند از بالا توسط اپوزیسیون راست پرو غربی و همراه شدن جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد که علنا به جست و خیز افتاده اند، با تحمیل آلترناتیو و سناریوهای مخرب و ضد مردمی چون خطری جدی، برای سد کردن کردن مبارزات مردم در پروسه سرنگونی انقلابی وجود دارد.
کردستان جامعه ای طبقاتی است!
مناسبات سرمایه داری در جامعه کردستان حاکم است. نیروی کار کالاست. مناسبات پولی چون خصوصیت جامعه سرمایه داری مسلط عمل و مناسبات بین انسانها را تعیین می کند. بخش تفکیک ناپذیر و ارگانیکی از اقتصاد سیاسی در ابعاد سراسری در ایران میباشد. به تبع آن هر فعل و انفعالی از لحاظ اقتصادی، سیاسی- اجتماعی و طبقاتی و مبارزاتی انعکاس خاص خود را در کردستان نیز خواهد داشت. عملا کشمکش طبقاتی در جریان است “جدال اصلی عرصه های نبرد طبقاتی ” در ابعاد سراسری و تضاد طبقات اصلی اجتماعی “طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار” است. جامعه ای عمیقا طبقاتی است. طبقات اصلی سرمایه دار و کارگر به عنوان طبقات اصلی در شکل هر چه عریانتر استثمار کننده و استثمار شونده، شکل گرفته است. جنبشهای اجتماعی چپ و راست ، چون هر جامعه سرمایه داری واقعی در بطن مسیر تحولات اجتماعی آن جامعه بر مبنای جنبشهای موجود احزاب سیاسی- چپ و راست، شکل گرفته و با هویت سیاسی- طبقاتی خود برای دستیابی به اهداف طبقاتی شان با سنتهای نهادینه شده و شناخته شده دارند عمل می کنند. جامعه ای تحزب یافته است. مهر فعالیت سیاسی این احزاب سیاسی با هویت اجتماعی فعالینش در ابعاد اجتماعی غیر قابل چشم پوششی است.
جنبش ناسیونالیستی در کردستان ایران به مثابه جنبش سیاسی بورژوازی کرد با بخش علنی احزاب سیاسی مربوطه آن مستقر در کردستان عراق، فراکسیون نمایندگان کرد زبان در مجلس شورای اسلامی، جبهه متحد کرد، انستیتوی کرد، انجمن کردهای مقیم مرکز و غیره در کنار سنت و فرهنگ و عادات ناسیونالیستی موجود در جامعه “اجزاء سیاسی متشکل جنبش ناسیونالیستی کرد” میباشند. ناسیونالیسم جنبشی عمیقا اجتماعی، با سنت نهادینه شده و فعال در جهت دستیابی به منافع طبقاتی خود می باشد و تلاش میکنند نه تنها در قدرت سیاسی به بازی گرفته شوند، بلکه بعنوان بخشی از این سیستم و سهیم در استثمار طبقه کارگر در کنار بورژوازی در ایران از سوی جناح در قدرت “حاکمیت سیاسی” و همچنین جناح ها و دیگر گرایشات اپوزیسیون بورژوائی و راست برسمیت شناخته شوند. تلاش عملی و مواضع سیاسی جریانات و احزاب سیاسی جنبش ناسیونالیستی کرد در داخل و خارج ایران تاییدی بر این واقعیت است.
باید تاکید کرد که، در تقابل نیزجنبش کمونیستی و چپ و برابری طلبی در جامعه کردستان جنبشی زنده، فعال و با پایه اجتماعی، محسوس و ملموس و مادی می باشد که در معادلات قدرت سیاسی در آن جامعه در حال حاضر غیر قابل حذف هست. اما، نباید غافل بود. زیرا این وضعیت اجتناب ناپذیر نیست و لازم است پایه های اجتماعی آنرا با توهم زدائی سیاسی- اجتماعی، هر چه بیشتر آگاهتر، محکمتر، سازمانیافته تر و وسیعتر کرد. تا بتوان در تقابل با جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد که نهایتا بر سر اداره و حاکمیت سیاسی جامعه کردستان، از طریق منافع طبقاتی قرار خواهد گرفت، نه تنها غیر قابل حذف باشد، بلکه نتوانند آزادی را از جامعه سلب کنند، سنت و فرهنگ ارتجاعی و فقر و فلاکت اقتصادی و سرکوبگری را به جامعه تحمیل کنند.
با برسمیت شناختن این مؤلفه ها، مصافهای اصلی و پیش رو عرصه های اصلی نبرد طبقاتی ما بین کار و سرمایه در قامت جنبشهای چپ و راست – قطب کمونیستی و چپ – قطب بورژوازی و ناسیونالیستی کرد در کردستان می باشد.
در نتیجه نباید غافل بود. و تصمیم سیاسی فراخوان برای اعتصاب سراسری در کردستان توسط قطب کمونیستی و چپ ، تصمیمی درست، بموقع بود که تاکید بر دخالتگری اش در تحولات آن جامعه و خالی نکردن میدان برای جنبش راست ناسیو نالیسم کرد بود. سیاستی قابل دفاع که تاثیر گذاریش ملموس و محسوس می باشد.
تاکید بر چند نکته:
باید تاکید کرد که متحقق شدن اعتصاب سراسری روز 21 شهریور 1397 نتیجه تلاش وسیعی شبکه فعالین کمونیست، برابری طلب و آزادیخواه در کردستان بود. دست همگی را بگرمی باید فشرد و به آنان و توده های مردم زحمتکش درود فرستاد.
در خاتمه تاکید می کنم که کشمکش اجتماعی – طبقاتی در جامعه کردستان جدی است. برای تقابل جدی و اساسی بویژه با حکومت اسلامی و سیاستها و آلترناتیو احزاب بورژواناسیونالیستی کرد در کردستان هم، وظیفه سنگینی بر دوش فعالین کمونسیت و برابری طلب و رهبران عملی برابری طلبی قرار دارد. مادیت بخشیدن و به بن بست کشانیدن آلترناتیو های بورژوازی در پروسه سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی، سازماندهی سراسری در ابعاد وسیع درجامعه کردستان را می طلبد. باید گامهای عملی برداشت . محافل فعالین و رهبران جنبشهای اجتماعی آزادیخواه و برابری طلب در تمامی شهرهای کردستان وجود دارند. وظیفه رهبران کمونیست وجنبشهای توده ای اجتماعی این است که برای ایجاد شبکه سازماندهی وسیع این محافل برای مادیت بخشیدن به چه باید کردشان اقدام کنند. قبلا زمینه فعالیتهای مشترک و هماهنگ شده وجود دارد تا بموقع بتوان اتخاذ تاکتیک و سیاست نمود و عملا به پای مادیت بخشیدن به اهداف طبقاتی- اجتماعی کارگری که منفعت اکثریت مردم زحمتکش را در بر دارد، رفت!
اسماعیل ویسی esmail.waisi@gmail.com
29 شهریور ماه 1397- 20 سپتامبر 2018
***