برگرفته از نشریه سازمانده کمونیست

.سازمانده کمونیست: بیکاری تنها در سوسیالیسم ریشه کن خواهد شد، اما تا آن زمان برای مهار پیامدهای آن چه میتوان کرد؟

رحمان حسین زاده: این مسئله جواب سرراستی دارد. تا ریشه کردن قطعی بیکاری که با ساقط کردن بورژوازی از قدرت و حاکمیت و برچیدن مناسبات ظالمانه سرمایه داری ممکن است، نباید دست روی دست گذاشت. بلکه گام به گام و هر لحظه و هر وقت که شرایط و امکانش فراهم است و یا بهتر بگویم شرایطش را فعالین و تشکلهای مبارز این عرصه لازمست فراهم کنند، علیه پدیده شوم بیکاری و بیکارسازی در محیط های کار و در جامعه باید مبارزه کرد. با حرص و جوش سرمایه داران برای بیکارکردن مقابله کرد. اجازه نداد با گسترده کردن دامنه لشکر بیکاران، این حربه را همچون شمشیر داموکلس بالای سر کارگر شاغل و بیکار و کل طبقه کارگر قرار دهند. تجربه تاکنونی جنبش کارگری جهانی و جنبش کارگری در ایران همین را به ما میگوید، که مبارزه با بیکارسازی و اخراج کارگران یک جزو دایم مبارزات جاری کارگری بوده است. در همین اعتراضات و اعتصابات کارگری چند ماهه اخیر در ایران یک وجه مهم این مبارزات، اعتراض کارگران به اخراج و بیکارکردن همکارانشان بوده است. اگرسرمایه داران حس کنند، اعتراض و مبارزه ای در مقابل طمع مداوم آنان به گسترش بیکاری وجود ندارد، ابعاد بیکاری بسیار دهشتناک تر از وضعیت فعلی خواهد بود.

مبارزه علیه بیکاری و بیکار سازیها چند وجه مهم دارد، اولا تلاش برای سد کردن اخراج و بیکارسازی کارگران شاغل که قاعدتا در محیط های کار و توسط خود کارگران شاغل صورت میگیرد و با صف متحد خود بسیاری موارد مانع بیکارسازی همکارانشان در مراکز و رشته های کارگری شده اند، ثانیا، مبارزه خیل وسیع نیروی آماده بکاری که به هر دری زده و شغلی ندارد و مشخصا نسل جوانی که پا به بازار کار میگذارد و سرمایه داری و سرمایه داران و کارفرماها به دلایل پوچ مختلف و اساسا به دلیل سودورزی سرمایه مانع اشتغال آنها هستند. اینجا هم صف متحد کارگر شاغل و بیکار میتواند و باید به میدان بیاید و علیه این روند در صحنه حاضر باشد. ثالثا مطالبه جنبش کارگری و نیروی آماده بکار و فی الحال بیکار روشن است. کار یا بیمه بیکاری. جامعه انسانی و هر کشوری ظرفیت این را دارد که کل نیروی آماده بکار جامعه را در ابعاد پیچیده کار و تولید جامعه با استانداردهای بالایی از شرایط کار و تامین زیست و معیشت سازمان دهد. در همین کشورهای صنعتی در غرب بعد از جنگ جهانی دوم برای مقاطعی از سر نیاز بازسازی سرمایه، در کشورهایی مثلا در سوئد و …. برای مقاطعی بیکاری را نزدیک به صفر رسانده اند. اینکه اکنون چنین اتفاقی نمی افتد امروزه بر همگان واضح است ابعاد طمع ورزی سیری ناپذیر و سودجویی نجومی سرمایه و دولتهای سرمایه داری باعث آن است. برای مثال اگر خواست شش ساعت کار در روز و به این ترتیب سی ساعت کار در هفته اجرا شود، واقعا ابعاد بیکاری در جامعه به شدت کاهش خواهد یافت و البته آن وقت سودنجومی سرمایه داران کاهش پیدا میکند و به همین دلیل دولتهای سرمایه حتی در غرب صنعتی به شدت علیه همین مورد خواست کارگری هستند. در هر حال تا شرایطی که این نظام هار حاکم است و خواهی نخواهی بخشی از نیروی کار را عامدانه بیکار میکنند، آنوقت موظف به تامین معیشت کارگر بیکار و بی تامین هستند. بیمه بیکاری مکفی برای نیروی آماده بکار شکل مشخص این تامین حداقل معیشت است. این خواست با اراده و مبارزه سازمانیافته جنبش کارگری به ویژه در کشورهای صنعتی پیشرفته و در کشورهای اروپایی، چندین دهه است که به کرسی نشسته و بر سرمایه داران تحمیل شده است.

در کشورهای استبدادی خشن و متکی به کار ارزان مثل ایران که تناسب قوای به شدت نامساعدی بر جنبش کارگری تحمیل شده، خواست بیمه بیکاری مکفی تقریبا هنوز اجرا نمیشود. هر چند فشار جنبش کارگری باعث شده دولتهای سراپا ضد کارگری مثل جمهوری اسلامی هم بخشا به پرداخت بیمه بیکاری، تن دهند.

میخواهم این نتیجه را بگیرم مثل همه ابعاد دیگر جدالهای طبقاتی و سیاسی که تا رسیدن قطعی و نهایی به هف نهایی هر مبارزه، لازمست در هر صحنه از نبردهای تک موردی که پیش میاید باید با نیروی متحد و متشکل جنگید و مبارزه کرد و قدم به قدم مطالبات مشخص را پیگیری و به کرسی نشاند و تناسب قوا را تغییر داد، در مبارزه علیه بیکاری هم باید چنین عمل کرد. جنبش طبقه کارگر علیه ریشه کن کردن قطعی بیکاری است و به همین اعتبار علیه ریشه کن کردن قطعی نظم سرمایه است، اما در مسیر این مبارزه در تک به تک عرصه های موردی مبارزه علیه بیکارسازی در این یا آن رشته و مرکزی کارگری حضور دارد، برای اتحاد و تشکل و تحقق مطالبه بیکاران در این یا آن شهر و استان و کل کشور هم باید مبارزه کرد. کار و یا بیمه بیکاری مکفی را به خواست محوری باید تبدیل کرد. نیروی کارگران شاغل و بیکار را در صف واحد مبارزاتی و لاجرم در تشکل علیه بیکاری باید بسیج کرد. به این شکل میشود دامنه فاجعه بیکاری و لطمات آن را محدود کرد.

سازمانده کمونیست: برای سازماندهی موثر جنبش “اتحاد کارگری علیه بیکاری” در شرایط فعلی از کجا باید شروع کرد؟ موانع را چگونه باید کنار زد؟ آینده این شکل از سازمان و مبارزه علیه بیکاری را چگونه میبینید؟

رحمان حسین زاده: به نظرم در شرایط مشخص امروز موقعیت طبقه کارگر ایران و مشخصا در شرایط عدم حضور تحرک جدی و سازمانیافته موثر علیه بیکاری، از اینجا باید شروع کرد که رهبران و فعالین کارگری روشن بین و صاحب اراده ای در این زمینه پاپیش بگذارند. سروسامان دادن به مبارزه جدی علیه پدیده زشت بیکاری را به امر عاجل خود تبدیل کنند. هیچ مبارزه ای بدون پاپیش گذاشتن شبکه رهبران و پیشروان آن مبارزه شکل نمیگیرد. امروز در جنبش کارگری ایران رهبران و فعالین کارگری مبتکر و پیشرو در عرصه مبارزه برای افزایش دستمزد و یا گرفتن دستمزدهای معوقه و گرفتن بعضی مزایای کارگری و یا برای سازماندهی گرامیداشت اول مه در صحنه می بینیم. (اینکه چقدر موفق میشوند، بحث دیگری است)، اما حضور جمعی از رهبران و فعالین کارگری از میان بیکاران و یا کارگران شاغل که صاحب طرح و نقشه روشنی در مبارزه علیه بیکاری باشند، نمی بینیم. این کلید مسئله است.

اگر رهبران و فعالین پیشرو علیه بیکاری قدم جلو بگذارند، آنوقت مسئله رفع موانع سد راه و ارائه طرح و نقشه روشن در این عرصه به مسئله پراتیکی تبدیل میشود. طبعا برای چنین جمع و شبکه ای از رهبران و فعالین کارگری و به ویژه رهبران و فعالین کارگری سوسیالیست این یک فرض تحمیل شده بر طبقه ما و بر جنبش کارگری است که بورژوازی مستبد و خواهان نیروی کار ارزان و حاکمیت ضد کارگری جمهوری اسلامی، فشارهای اساسی و بیکاری انبوه و بیکارسازی مداوم و گسترده را بر طبقه ما تحمیل کرده و ما در این شرایط نامساعد لازمست مبارزه جدی علیه بیکاری را سازمان دهیم، همانطور که در همین شرایط نامساعد مبارزه برای افزایش دستمزد و برگزاری اول مه و … در دستور کار میگذاریم. اگر این واقعیت نامساعد را فرض بگیریم، قدم بعدی باید بپرسیم چرا مبارزه علیه بیکاری در همان سطح مبارزه برای افزایش دستمزد و تلاش برای برگزاری اول مه و … را شاهد نیستیم. یک مانع اینست تعرض معیشتی چنان گسترده است که مقابله با فاجعه بیکاری کنونی را در ذهنیت و عمل فعالین و رهبران کارگری فرعی تر کرده است. کارگران بیکار در هر شهر و محله را به شدت پراکنده است. اینجا است که رهبران کارگری و فعالین کمونیست باید پیشقدم شوند، از همان محله و شهر خود شروع کنند و با ابتکارات مختلف رابطه و مسیر اتحاد کارگران بیکار را مهیا کنند. در تکمیل این وضعیت کارگران شاغل در همان شهر و محله مسیر همبستگی و اتحاد با کارگران بیکار را پیدا کنند. یک مانع ذهنی دیگر اینست که کارگران شاغل مبارزه با بیکاری را امر خود نمیدانند. کارگران شاغل در مراکز کارگری علیه بیکار کردن همکاران خود اعتراض کرده و در اعتصابات اخیر شاهد بودیم، اما چند قدم آنورتر تقابل با بیکاری گسترده در بیرون مرکز کارگری را وظیفه خود نمیدانند. این تصویر را باید عوض کرد، راه اتحاد و همبستگی در میان بیکاران را در محیطی که به آن دسترسی دارند، هموار کرد و رابطه محکم مبارزاتی در میان کارگران شاغل و بیکار را پیدا کرد.

در قدم بعدی باید تصویر روشنی از چگونگی اتحاد و تشکل علیه بیکاری را داشت. در مبارزه بر ضد بیکاری و در مقاطعی مثل دوره انقلاب ۵۷ و آن شرایط مساعدی که به وجود آمد، اتفاقا شاهد گسترده ترین جنبشها و اعتراضات کارگران بیکار بودیم و تشکلهای توده ای بیکاران هم به وجود آمدند و برای دوره ای مبارزات موثری هم داشتند. همانوقت عمدتا این اعتراضات به خود کارگران بیکار محدود ماند و کارگران شاغل و مراکز کارگری نقشی در آن نداشتند. در تجربه عملی دیده میشد که چطور تشکل بیکاران یک شهر معین که خود مورد مشخص را شاهد بودم، محروم از همبستگی عملی و همگامی موثر کارگران شاغل در همان شهر بوده است. همانوقت سنت جدیدی سربرآورد و تلاش کرد مبارزه علیه بیکاری را قدرتمند تر و موثرتر به امر مشترک کارگران شاغل و بیکار تبدیل کند. گامهای مهمی برداشته شد. این سنت جدید میرفت جای محکمی را در جنبش کارگری به دست آورد که متاسفانه مثل دیگر ابعاد مبارزه طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی با تسلط ضد انقلاب تازه به قدرت رسیده و سرکوبگری جمهوری اسلامی امکان پیشروی بیشتر را نداشت. اکنون باید همین سنت را ادامه داد. اتحاد کارگری علیه بیکاری که معنی واقعی آن یعنی اتحاد وسیع کارگران اعم از بیکار و شاغل در مبارزه علیه بیکاری را باید کانالیزه کرد و سازمان داد.

در تناسب قوای معین فعلی از محله ای و یا شهری میتوان تلاش برای سازماندهی علیه بیکاری را شروع کرد. شبکه رهبران و فعالین کارگری که اقدامات مشترکی را شروع کرده باشند، اسکلت اصلی شروع حرکتی موثر خواهند بود. چنین شبکه ای با مطالبه روشن کار یا بیمه بیکاری و تاکید بر اتحاد کارگران شاغل و بیکار و به طور کنکرت اتحاد کارگری علیه بیکاری میتوانند شروع کنند. مجمع عمومی کارگران شاغل و بیکار آن مکانی است که میتواند و باید به تشکل “اتحاد کارگری علیه بیکاری” رسمیت دهد. یک تجربه موفق میتواند به گسترش این حرکت کمک جدی نماید. چنین حرکتی را باید الگو قرار داد و گسترش داد. مقابله موثر با فاجعه بیکاری از تک موردها باید فراتر رود و به یک جنبش گسترده تبدیل شود. جنبش اتحاد کارگری علیه بیکاری پاسخ موثر در مقابل فاجعه بیکاری امروز در جامعه است.

***