اعتصاب یکپارچه مردم کردستان در ۲۱ شهریور علیه جنایت اعدام و تعرض به مقرات حزب دمکرات، جواب شایسته و بجای مردم معترض به جمهوری اسلامی بود. این اعتصاب که در شرایط و اوضاع سیاسی معینی انجام شد، توسط احزاب وگروههای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی فراخوان داده شد و در سطح وسیعی مورد پشتیبانی افراد، ‌شخصیت های سیاسی و شناخته شده در مناطق مختلف کردستان قرار گرفت.
اهمیت این اعتصاب بخصوص در شرایطی که جمهوری اسلامی در سطح سراسری روزانه با اعتراضات کارگری و بخشهای دیگر جامعه روبرو است، تنها جواب دادن به جنایت اعدام‌های اخیر و موشک پرانی به مقرهای احزاب اپوزیسیون نبود، بلکه جوابی بود به آماده بودن و پیوستگی مبارزات توده ای در کردستان با مبارزات سراسری در ایران که در آینده می‌تواند به جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی قدرت و توان بیشتری ببخشد. همچنین این اعتصاب به باور به اتحاد و همبستگی کارگران و مردم زحمتکش برای مقابله با ایجاد رعب ووحشت در کردستان کمک کرد و به جمهوری اسلامی نشان داد که ۴۰ سال اعدام و زندانی و تبعید و اخراج از کار نتوانسته است مبارزات مردم کردستان را خاموش کند. از این لحاظ اعتصاب عمومی اخیر در کردستان گرچه ادامه تاریخ و سنت مبارزاتی ۴ دهه گذشته مبارزات کارگران ومردم زحمتکش در کردستان بود، اما در شرایط سیاسی متفاوتی اتفاق افتاد و تاثیرات آن بر جامعه و آینده جنبش برای سرنگونی جمهوری اسلامی در سطح سراسری مهم است.
این اعتصاب که با فراخوان احزاب اپوزیسیون جمهوری اسلامی در کردستان برپا شد نشان داد که وجود این احزاب مهم است. علیرغم اختلاف و تضاد در سیاستهایشان در شرایط آمادگی جامعه می توانند موجد تحرک در جامعه باشند. اما با وجود این اتحاد و یکپارچگی مردم در ممکن کردن این مشت محکم بر دهان رژیم سرکوبگر اسلامی، لازم است به بررسی ریزتر این اقدام متحد و یکپارچه پرداخت.
منافع و سیاستهای مختلف و متناقض و سیاستهای متضاد طبقاتی به حکم این یکصدا بودن اعتصاب در عمق جامعه کردستان سر جای خود باقی اند و در هوا دود نشده اند. در اینجا هم پس از فاصله گرفتن از روزهای اعتصاب این سیاستها و منافع متضاد درجامعه کردستان هر کدام حرف جداگانه، هدف و انتظار متفاوت خود را از این واقعه تبلیغ و در جامعه پخش می کنند .

کسانیکه از بحث نقش احزاب چپ و راست در این اعتصاب عمدا طفره می روند ، عملا با مماشات و نادیده گرفتن حقایق و تضادهای اجتماعی و منافعی که احزاب مختلف در تبلیغات بعد از اعتصاب دنبال می کنند، حاصل دسترنج نیروهای اجتماعی را که این اعتصاب را ممکن کردند، عملا در کیسه احزاب راست و ناسیونالیست می ریزند. به احزاب چپ و فراخوان دهنده اصلی اعتصاب تذکر می دهند دستاوردهای آن را مصادره نکنید، در حالیکه احزاب راست و ناسیونالیست شب و روز از طریق میدیای محلی و سرتاسری و بی بی سی و غیره سرگرم مصادره کردن آن هستند.

به حکم اسناد و تاریخ ۴ دهه گذشته احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان ایران هیچگاه نتوانسته اند مبتکر و مجری یک اعتصاب عمومی موفق در کردستان باشند. بدون شرکت و فراخوان احزاب، جریانات و شخصیت های چپ وکمونیست هیچ اعتصاب موفقی در کردستان انجام نگرفته است. این حقیقت قبل از اینکه حتی به احزاب و جریانات چپ هم مربوط باشد در اصل با سابقه مبارزات رادیکال در جامعه کردستان قابل توضیح است، حاصل ۴ دهه مبارزه رادیکال درجامعه کردستان است از زمان انقلاب ۵۷ ببعد اینکه فضای سیاسی شهرها در هر تحرک سیاسی سریعا به چپ می چرخد و چپ ها و پرچمهای سرخشان میدان دار می شوند، ریشه در این تحولات را‌دیکال گذشته در کردستان دارد. جنب و جوش اجتماعی و مبارزاتی در کردستان روی این تاریخ مبارزاتی چپ سواراست و به گنجینه ای از تجربه مبارزاتی کارگران کمونیست و جوانان انقلابی از زمان قیام ۵۷ تا امروز تکیه دارد. بخاطر این سنت جا افتاده و اجتماعی و تحزب یافته چپ است که عرصه های مهم مبارزه سیاسی و طبقاتی،‌ از تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی گرفته تا تلاش برای دفاع از حقوق زنان، تلاش برای بیمه بیکاری وتشکل کارگران تا کمک به زلزله زده‌گان تا دفاع از کولبر قربانی فقر و تمام عرصه های دیگر را صف رادیکال و چپ کردستان سازماندهی و رهبری کرده است.
ناسیونالیسم کرد با تمامی این عرصه ها بیگانه و به آنها نا مربوط بوده است. گرچه ملی گرایی و احساسات ناسیونالیستی هم در بطن جامعه یک گرایش اجتماعی است اما هیچوقت در رابطه با معضلات روزمره جامعه حرفی برای گفتن نداشته اند و خود این احساسات نیز خرج سیاستهای احزاب ناسیونالیست کرد برای مماشات و بده و بستان با قدرتهای منطقه ای شده است. خلاصه درمقابل و به موازات رد پا وسنت مبارزاتی چپ در کردستان ناسیونالیسم واحزاب آن تاریخی طولانی از تلاش برای سازش و بند و بست ، زمانی با جمهوری اسلامی و یا با جریانات مرتجع و از قدرت افتاده اصلاح طلب و پرو غرب دارند. اعتصاب عمومی اخیر درکردستان حلقه‌ای در تداوم این مبارزات رادیکال در کردستان بود، برخلاف ادعاهای شاخه ها و شخصیت های ناسیونالیست کرد که تلاش دارند انجام آن را به احساسات ناسیونالیستی در جامعه گره بزنند ، بدون فراخوان و شرکت احزاب و فعالین چپ و آزادیخواه درکردستان با موفقیت برکزار نمی شد.

با اینحال پنج حزب و جریان چپ فراخوان دهنده این اعتصاب در پایان موفقیت آمیز این اعتصاب از اعلام مشترک پیروزی آن و جمعبندی نقاط قوت و ‌ضعف آن طفره رفته و هرکدام به ارزیابی جداگانه از اعتصاب پرداختند. در این میان رفقای رهبری کومه له با مسکوت گذاشتن پیشنهاد ما مبنی بر اعلام مشترک پایان اعتصاب، همچنین در تبلیغات نوشتاری و ‌گفتاری خود عملا هیچ اسمی از ابتکار و نقش این پنج حزب وگروه چپ فراخوان دهنده اعتصاب نیاورده و در مصاحبه های تلویزیونی اساسا به نقش کومه له و مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست در فراخوان و پیشبرد اعتصاب اشاره می کردند. این امر اگر چه ناشی از دیدگاه متفاوت به نسبت احزاب ناسیونالیسم در مرکز همکاری احزاب کرد است، اما درعین حال موجب توهم پراکنی درمورد ماهیت احزاب نامبرده ونادیده گرفتن این واقعیت می شود که فعالین چپ وسوسیالیست نیروومحرکه اصلی پیشبرد اعتصاب اخیر بودند.
اعتصاب کنونی کردستان در صورتیکه پایان موفقیت آمیزآن از طرف احزاب فراخوان دهندە چپ بعنوان دستاورد صف سوسیالیست و آزدیخواە جامعە کردستان جمعبندی می شد، می توانست بعنوان دستاوردی در استحکام همکاری احزاب چپ مورد استفاده قرار گیرد. متاسفانه این اتفاق نیفتاد. جلسات مشترک احزاب چپ در آینده باید به بررسی این امر مهم بپردازد.
همایون گدازگر
اول مهر ۱۳۹۷