هلاله طاهری- به خاکسپاری قانون “حجاب و عفاف” از امروز آغاز شده است!
با تصویب نهایی قانون ۷۴ ماده ای حجاب یا همان طرح “حجاب و عفاف” در پنج فصل به همراه کریه ترین نوع مجازات اسلامی و عواقب زیانبار اجتماعی آن و بعد از دو سال کار جنجالی رژیم از ۲۳ آذرماه امسال قرار است که به اجرا درآید. از تاریخ سیاه شروع این رژیم و پیام خمینی برای حکم حجاب بر زنان که یک دهه سیاه را با قتل و عام زنان و جوانان, دستگیریهای وسیع و حکومت نظامی به مردم تحمیل کرد چهار و نیم دهه میگذرد. از آنزمان تا به امروز جنگی پایان ناپذیر با نوسانات متفاوت میان رژیم و زنان ادامه داشته است. در خیزش انقلابی با سوزاندن حجاب و در هم شکستن آپارتاید جنسی این نوسانات سرعت گرفت و تا سطح ترکهای جدی در ستون عمارت اسلامی پیش رفت. ترمیم این قدرت از دست رفته نزدیک به نیم قرن رژیم را برای استفاده از روشهای قرون وسطایی کرده که مطلقا با این دوره از رشد جامعه, بویژه زنان سازگار نیست. شوک اجتماعی- سیاسی و حتی اقتصادی اخیر در فرمت قانون حجاب راهکارهایست که رژیم خود را متعد کرده است که راه را بر سقوط عمارت نیمه خرابه اش ببندد که بی شک شکست خواهد خورد.
امروزه در ایران فقر فرهنگی موجود در جامعه هم که رژیم میلیونها دلار خرج مساجد و مراکز اسلامی جهت ترویج و آموزش آن کرده بود ترک برداشته است. جنبشهای اجتماعی از پایین به خودآگاهی هایی رسیده اند که نتیجه مبارزات روزانه و طولانی مدت سالها فشار خفقان حاکم بر آنهاست. زندانیان سیاسی بویژه زنان فعال علیرغم تهدید اعدام و شکنجه صدایشان بیرون دیوارهای زندان انعکاس گسترده ای دارد که از آزادیهای اجتماعی و حقوق زنان و شهروندان کوتاه نمیایند. در خارج کشور بشدت مورد حمایت جهانی هستند. مبارزات هر روزه کارگران, بازنشستگان, پرستاران اگرچه بربطن خواستهای صنفی خود به میدان آمده اند اما ریتم شعارها و خواستها و نوع مبارزات آنها از جنس جنبش آزادیخوانه است که آنها را بطور طبیعی به جنبش رادیکال زنان و جوانان دو نسل اخیر متصل کرده است. این ترک خوردگی در سیستم فقر فرهنگی حاکم در بخش زنان بسیار عمیقتر است. مبارزات چهل و پنج ساله زنان و بویژه طوفان سیاسی-اجتماعی زنان و دختران جوان در سال ۱۴۰۱ کل جامعه را چند فرسنگی به جلو راند. اتفاق حجاب سوزانی, رقصیدن زنان و مردان جوان, پشتیبانی بخشی از جامعه از حرکت های سنبلیک زنان از جمله آهو دریایی و روشنک مولایی عمارت اسلام را یکبار دگر از درون به لرزه انداخت. آپارتاید جنسی که از ستونهای مهم این عمارت جهل و خرافه است در کنار لوگوی اسلامی که حجاب باشد، طی دو سال اخیر دوفاکتو در جامعه از جانب رژیم از یک طرف و زنان در طرف مقابل حکم میرانند. خانواده ها از جمله مادران دادخواه, کارگران معترض بهمراه رهبرانشان, بازنشستگان معترض و پرستاران و معلمین شعارهایشان را خطاب به رژیم یکی کرده اند. همه انگشتها بسوی یک دولت دیکتاتور, مستبد, بی لیاقت و ناخاسته از طرف مردم نشانه رفته است و همه این جنبشهای اعتراضی حقشان را همین الان کف خیابان میخواهند. درست مانند زنان و دختران جوانی که لغو حجاب و آپارتاید جنسی را همین الان در خیابانهای شهرشان میطلبند.
حقیقت این است که آنچه دونسل اخیرازدهه هشتادی و نودی ها آرزویش را دارند هیچ همخوانی با دین اسلام ندارد. اگرچه تقابل زن ستیزانه رژیم یکی از ویژگیهای این رژیم از روز اول تا به حال بوده اما خود زنان در این چهار ونیم دهه هرگز توسری خور و درمانده نبوده اند. تحت فشار همواره بوده اند, اما با توقع بالا جنگیده اند. دفاعیات سریح از ارزشهای انسانی از جمله آزادی پوشش, آزادی بیان, آزادی تشکل و حق انتخاب از جمله پایه ای ترین خواستهای روزانه این دو نسل و میلیونها انسان در جامعه است. مدرنیسم این دو نسل و اعتراضات آنها در جاهایی ورای مدل دمکراسی غربی ست چرا که کشمکششان با پایه ای ترین موازین یک دین پوسیده و فرهنگ ارتجاعی ست. نوع جامعه ای که خواهان آنند فراتر از آنچه است که در خارج کشور بخشی از اپوزیسیون ایرانی برای جامعه ایران خواب دیده است. اعتراضات مردمی از قوم پرستی و ناسیونالیسم و راسیسم هم گذر کرده و نشان دادند که اشکال آپارتاید را در همه ابعاد آن نمی پذیرند. رژیم همواره از اتحاد مردم و جنبش همگانی علیه خودش چوب تر خورده است. میخواهند با زور نیزه ها فرهنگ را به عقب برگردانند. بقول منصور حکمت “به جای اینکه نیمی از جامعه را قربانی کرد چرا آن فرهنگ را عوض نکنیم؟”(منتخب آثار). در تاریخ اسلام و در یکصد سال گذشته هیچ جنبشی بطورعلنی در خیابانها حجاب را آتش نزده است. در پنجاه سال قبل بویژه در خاورمیانه و آفریقای شمالی که اسلام سیاسی و دولتهای آن زنان را مورد تهاجم قرار داده اند فقط در ایران دین و دینداری را به چلنج کشیده اند, آنهم نه از طریق قشری از الیت و مفسر سیاسی و اکادمیک در دانشگاهها بلکه زنان و جوانان در کف خیابانها بسخره گرفته اند. مسئله حجاب یک پارمتر سیاسی قوی در جامعه ایران است که قطعا باید در ایران حل شود و ابعاد آن سراسر جهان را خواهد گرفت.
در قانون حجاب که دو سال است جواب نفی موجودیتش را در کف خیابانها از زنان و جوانان گرفته است برای جریمه و مجازات به هیچ احدی رحم نمیکنند. مغازه داران و تاکسی رانان و مدیران شرکت و پدران خانواده و حتی مهمانان خارجی را به جان زنان بدون حجاب میاندازند. مجازات شدن بخاطر دفاع از زنان بدون حجاب بسیار به داستانهای تعرض نازی ها به یهودیها در آلمان و کشورهای درگیر در جنگ جهانی دوم شباهت دارد. بسیاری از شهروندان آلمانی و فرانسوی به کمک یهودیان برای مخفی کردنشان از نازیها مجازاتهای سنگینی تحمل کردند. نازیها این مردم را شهروندان خائن معرفی و مورد اذیت و آذار قرار میدادند. رذالت این رژیم در ایران از حد گذشته اما مردم هم این حجم عظیم اختناق, گرانی و ویرانی جامعه را تحمل نخواهند کرد و مسلما به آن پاسخ خواهند داد.
این قانون با جریمه های سنگین از سیصد و سی هزار تا پانصد میلیون, و در صورت عدم پرداخت از سه ماه تا ده سال زندان, باضافه محرومیت و برکناری از تحصیل و کار و حتی راه ندادن به سرویسهای بهداشتی, درمانی, آموزشی, مالی و اجتماعی دست برده است. یعنی تقریبا در تمام شئون زندگی زنان در درجه اول و بعد جوانان از زن و مرد و کل خانواده ها را تحت فشار خشونت میلیتانتی و غارت مالی (بدون اجازه از حساب بانکی مردم بیرون میکشند) قرار داده اند. قتل های ناموسی زنان توسط مردان تا سقف ۷ سال زندان تعیین شده اما اگر یک زن بار دوم حجاب را رعایت نکند ده سال زندان خواهد شد. منصور حکمت بدرست گفت: ” …مذهب صنعتى است که ميلياردها دلار پول در آن جابجا ميشود. هزينه تبليغاتش توسط اين پولها پرداخت ميشود. اين پولها را با کلاهبردارى و اخّاذى از جيب مردم بيرون ميکشند. در ايران که اين پولها را از طريق دولت از جيب مردم درميآورند. اين يک دستگاه نشر اکاذيب است. دروغ تحويل مردم ميدهند. مردم را ميترسانند. مردم را در اين دنيا از خشونت ميترسانند و در آن دنيا از عقوبت. اين درست مثل مافيا است… (درباره مبارزه با مذهب, با راديو انترناسيونال فوریه ۲۰۰۱)
قدیمها مساجد و مدارس اسلامی را برای ترویج و کنترل بر زنان تقویت میکردند. الان دیگر مساجد جهل کافی نیست چرا که همه مردم که به مسجد نمیروند وآگاهانه هم نمیروند. به علم و تکنیک, بیلبوردها, دوربینهای مداربسته, بانکها و کل سیستم روزانه جامعه دست انداخته اند. دوربینهای هوشمند میزان کم و کسری عدم رعایت حجاب را و یا گفتگوی مردم را قراراست گزارش کنند. تولید عروسکهای با حجاب, برداشتن عکس دختران و زنان از کتابهای درسی, سانسور ادبیات و فیلم و موزیک و تلویزیون و ساتلایتها, نظارت بر نوع پوشش زن ومرد, بر رفتارآنها و نوع حرف زدن زنان و جوانان در فضای عمومی, شیوه راه رفتن و معاشرت با همدیگر در حضور دیگران و موازین اکید اسلامی در کلاسهای درسی و کارگاههای آموزشی در باره رعایت حجاب و جداسازی زنان و مردان آنقدر ملال آور و غیر ممکن است که حتی بعضی از خودیهای اصلاح طلب از قبر برخواسته صدایشان درآمده است. البته زوزه آنها بخاطر اینست که هشدار آخر را به جناح خامنه ای بدهند که این حداقل رژیم اسلامی به جامانده را نجات دهند. خزعبلات پزشکیان و اصلاح طلبها همه چرت است و هیچ ربطی به دفاع از زنان و جامعه تحت فشار ندارد. همه این طیف چند رنگ اصلاح طلب در این گفته خامنه ای که میگوید “کشف حجاب یک حرام سیاسی و شرعی ست” اگر متنفق القول نباشند اما در مهار اعتراضات ماگزیمالیستی و رادیکال زنان و جوانان همیشه همصدا و هم پیمان بوده اند. ببینید که این جنبش قوی زنان چه تاثیری روی جامعه گذاشته که حتی فاطمه حقیقت جو اصلاح طلب از آپارتاید جنسی حرف میزند و نسرین ستوده و امثال او نیز این قانون را قرون وسطایی میدانند. زمانی همه این خانمها در کنار مجلس اعتراضات جوانان و زنان را خشونت آمیز تعبیر و در تلاش برای مهار آن بودند.
همبستگی جهانی یک نیروی موثریست که حول این قانون وسیعا ایجاد شده است. این مهم است اما بهیچوجه کافی نیست. حضور زنان و مردان در ایران برای اعتراض و دهن کجی به این قانون, اعتراضات هر روزه جنبشها و صنفهای متفاوت از جمله کارگران, بازنشستگان و پرستاران و دانشجویان و دفاع آنها از مبارزات زنان, نیز آن محل واقعی ست که قرار است تعیین تکلیف با این قانون و بنیانگذاران این قانون بکنند. همانطور که همیشه خودشان در اعتراضات خیابانی فریاد میزنند: “فقط کف خیابان بدست میاد حقمان”, دفن کردن این قانون هم فقط کف خیابان ممکن است. کمپینهای متعددی میتوان براه انداخت که بیرون مرزهای ایران را هم بپوشاند و صدای حق طلبانه ای برای همه زنان در کشورهای اسلامزده شوند. اما این رژیم وسیعا به کمیپنرها و فعالین و تشکلهایشان همواره تعرض و دست درازی کرده و نابودشان میکنند. بنابراین روشهای دیگری از جمله ایجاد مجمع عمومی ها, شرکت فعال زنان در این مجمع ها و در شوراهای محلات, پیوستن به صفوف اعتراضات هر روزه در جامعه و برافراشتن خواستهای زنان, لغو کامل حجاب, لغو آپارتاید جنسی و جنبش سرنگونی انقلابی این رژیم را باید وسیعا تقویت کرد. این رژیم در جایی لم داده و نمیخواهد برود، بنابراین باید او را بیرون انداخت و این تنها از نیروی خروشان انقلابی زنان و کارگران و دیگر اقشار معترض در جامعه برمیاید.
پیش بسوی اعترضات گسترده و همصدایی و سازماندهی پلاتفرمهای رسیدن به یک دنیای بهتر بدور از آپارتاید در همه اشکال آن !
5 دسامر 2024